در دنیا امروز گاهی با واژه های مواجه می شویم که تعریف و تشریح آنها بسیار دشوار است. حال این دشواری گاها ناشی از حوزه گسترده مفاهیم مزبور است و گاه از برداشت های متفاوت از آنها ؛ اگر بخواهیم چند کلید واژه در این زمینه معرفی نماییم، بدون شک باید به آزادی بیان، حقوق بشر، عدالت، برابری، مساوات و ... اشاره داشته باشیم. هدف نگارنده شرح و تفسیر مفاهیم فوق نیست، بلکه هدف از این نوشتار تلنگری است در باب نقد و انتقاد با طرح بحثی از باب آزادی بیان؛
در ادبیات لاتین برای لفظ آزادی دو واژه (Freedom) و(Liberty) وجود دارد. حال اگر بخواهیم آن را مختصر تعریف کنیم می توانیم بیان داریم: "عبارت است از حقی که به موجب آن، افراد بتوانند استعدادها و توانایی های طبیعی و خدادادی خویش را به کار اندازند، مشروط بر آن که آسیب یا زیانی به دیگران وارد نسازند."
در دوران های گذشته حکام و زمامداران، خود را نایب و دست نشانده خداوند می دانستند و به نوعی خود را از هر گونه خطا و اشتباهی مصون می دانستند؛ به تبع باورها و اعتقادات آن زمان ها، مردم به عنوان رعیت حق مداخله و انتقاد در امور را برای خود متصور نمی شدند. در دنیای کنونی، _ و بنا بر باوری از قرن نوزده به بعد _ مردم به نوعی خود را در حکومت سهیم می دانسته وآن وجود مقدس و منزه را برای حکومت از ذهن زدودند. (هرچند این حرکت و این تغییر باور دهه ها به طول انجامید) در دوران کنونی به لطف امکانات نوظهور از جمله شبکه های مجازی از یک سو و بالا رفتن سطح تفکر و سواد افراد جامعه از سوی دیگر مردم با دیدی بازتر در نقد و انتقاد از مسئولین و متولیان امر خود را محق می دانند
نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که هر انتقاد سه عنصر دارد: نقاد، نقد، طرف نقد. هر کدام از سه رکن اخیرالذکر شرایطی باید داشته باشند:
نقاد نباید نظر خود را نهایی قلمداد نماید، بلکه باید آماده باشدبرای تعامل، برای پذیرش اظهارات دیگران، گوش دادن به نظر مخالف. نقاد اگر هدفش از نقد خیرخواهانه باشد، نباید به تخریب شخصیت، توهین به طرف مقابل، مخدوش کردن رئوس موضوع بپردازد. انتقاد تخریبی، نامنصفانه و فحاشانه، سبب هراسان شدن از نقد می شود. به علاوه نقد ناسالم باعث سلب اعتماد عمومی می شود ومی تواند دلیلی باشد برای دل سردی، دل زده گی، عزلت نشینی، فرار رو به جلو، فرار از اصحاب رسانه، و... . همچنین دلیلی می شود برای محدود نمودن آزادی بیان و انتقاد، چه بسا برخی نقد ها زمینه ساز شرایطی شود که حاکمیت و مسئولین سعی در بسته نمودن شرایط و فضای جامعه نمایند.
طرف نقد، که غالبا مسئول یا متولی امری است باید سعه صدر داشته باشد، با این توضیح که ابتدا به ساکن باید بر این باور باشد بیانات شخص یا اشخاص منتقد در راستای اعتلای امر و کار مدنظر ایشان است. باید اعتقاد قلبی وی بر این اساس استوار باشد که شخص منتقد دوست، دلسوز جامعه، نفع اجتماعی و عمومی است. لازمه این امر نیز، چرخش آزاد اطلاعات است. بدین توضیح که مسئولین باید مردم و خاصتا اصحاب رسانه را در جریان امور قرار دهند، در دنیای کنونی چرخش آزاد اطلاعات به عنوان نسلی جدید از حقوق بشر شناخته شده و مورد تاکید قانونگذار داخلی نیز قرار گرفته است.
در وهله بعد مسئولین باید در پذیرش پست ها بدین امر توجه نمایند، رضایت تمام ارباب رجوع ها به هیچ وجه میسر نیست، بلکه آنچه مهم است، حرکت در لوای قانون و تحت چارچوب قانون است. حال اگر هر مسئولی توانست این مهم را سرلوحه کار خود قرار دهد بدون شک می تواند مدعی باشد که وظایف محوله خود را به نحو احسن انجام داده است. چرا که حاکمیت قانون به عنوان نسخه نهایی و اصلی پیشرفت و اعتلای هر جامعه ای از سوی اندیشمندان بزرگ تجویز شده است. بنابراین اگر مسئولی در چارچوب قانون دست به اقدامی زند، مردم و خاصتا اصحاب رسانه و شخصیت های علمی هر جامعه ای موظف هستند از اقدام ایشان حمایت نموده و سعی در توجیه افکار مخالف داشته باشند. چون یقینا اجرای قانون در برخی موارد سبب ناراحتی و دلگیری برخی افراد خواهد شد. ولی نکته ای که بسیار مهم است و باید بدان توجه نمود این است که، این دلیگری ها و ناراحتی ها نباید عاملی شود برای دلسردی مسئولین و دوری از حاکمیت قانون؛ چرا که جامعه نیازمند اجرای قانون است، بدون شک برای نهادینه شدن این امر همانند تمامی امور فرهنگی و زیربنایی دیگر نیازمند زمان هستیم، و شاید در بادی امر حرکت مسئولی سبب ناراحتی عده ای شود.
لیکن بدون شک در گذر زمان اقدام و شخص مجری قانون ستوده خواهد شد. (لازم به ذکر است در این مقال منظور از قانون، چارچوبی است که با رعایت شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی از سوی نهادهای ذی ربط با در نظر گرفتن تمام جوانب به تصویب رسیده است)
نکته پایانی ایانی این که ما مردم کردستان باید این را مدنظر قرار دهیم و به هوش باشیم که در بیان انتقاداتمان هوشیارانه عمل کنیم و سبب نخبه سوزی نشویم. چرا که در بسیاری موارد دیده می شود که به سبب عناد و کینه توزی شخصی، دست به قلم می شویم و مسئولین خود را مورد شدیدترین هجمه ها قرار می دهیم، اقدامی که چه بسا سبب می شود نخبگان و دلسوزان واقعی را رانده و افراد متشخص و دلسوز به این باور برسند که خود را وارد تصدی ونکات قبول مسئولیت ها ننمایند.
امری که چند مدتی است در فضای مجازی راجع به غالب مسئولین دیده می شود و هجمه های ناروای از سوی برخی افراد با اهداف مذکور بیان می شود. یقینا نگارنده معتقدم که انتقاد و نقد سازنده از الزامات و بایدهای پیشرفت و تعالی جامعه و نظام حاکمیت است، لیکن نقد و انتقادی که با هدف خیرخواهانه و به دور از غرض ورزی بیان شود. بنابراین لازم است در نگرش خود به انتقاد نکات فوق را مدنظر قرار دهیم و به نوعی خود زمینه ساز فرهنگ نقد و انتقاد سازنده شویم، همچنین مسئولین و متولیان امر لازم است با دید و نگرشی باز تر به موضوع نقد و انتقاد نگاه داشته باشند و چه مناسب بود که در این زمینه نشست های علمی و عمومی در سطح شهرستان ها با مسئولیت دانشگاه ها و سایر نهادی مربوطه برگزار می شد. اقدامی که بی شک سبب اعتلای بیش از پیش جامعه، نظام حاکمیتی و در نهایت نهادینه شدن امور فرهنگی خواهد شد.
*حقوقدان و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد
48