در این گزارش به قلم دکتر حسام ملکی آمده است: زاگرس، به عنوان یک زیست بوم بی نظیر در کمربند خشک کره زمین است.
تنها راه ماندگاری زیست بوم های آن، بهره برداری پایدار و حفاظت صحیح و مناسب است. این زیستگاه هزار ساله، با گونه های گیاهی و جانوری متنوع؛ بسیاری از گونه های آن این روزها در معرض عوامل تهدید کننده طبیعی و انسانی قرار دارند.
بلوط یکی از صدها گونه در این زیست بوم است که هر هکتار از آن سالانه 60 تن ریزگرد را در خود رسوب می‌دهد. نقش جنگل‌های زاگرس را در زندگی ساکنان این منطقه نمی‌توان نادیده گرفت. این جنگل ها، هزاران شغل را برای بومیان منطقه ایجاد کرده، با مرگ جنگل های زاگرس هزاران نفرآواره کلانشهرها خواهند شد.
جنگل‌های زاگرس از ارزش ژنتیکی بالایی نیز برخوردار است برای نمونه تاکنون بیش از 180 گونه درختی و درختچه‌ای در این رویشگاه شناسایی شده است.
علاوه بر این باید یادآور شد 40 درصد از دام‌ های کشور در این منطقه قرار گرفته‌اند، برای نمونه 27 هزار خانوار دامدار فقط در یک استان زاگرس نشین زندگی می‌کنند و سه هزار خانواده در یک استان از طریق محصولات فرعی جنگل مانند استحصال سقز و کتیرا امرار معاش می‌کنند.
کشت های بی رویه باعث کاهش نفوذ آب حاصل از بارندگی های سالانه به سفره های آب زیر زمینی شده و در این شرایط آب در سطح زمین باقی می ماند و موجب افزایش نسبی رطوبت در سطح خاک می شود که در این وضعیت، شرایط برای رشد آفت نیز فراهم شده است.
علاوه بر این موارد، بهره برداری از معادن، ایجاد جاده های متعدد، عبور لوله های گاز، آب، تامین سوخت و مصارف روستایی از میان جنگل ها از دیگر مواردی است که زخم های عمیقی بر پیکره زیست بوم زاگرس ایجاد نموده است. هجوم ریزگرد ها که در چند سال اخیر از کشورهای همسایه به کشور ما آغاز شده است، همه و همه دست به دست هم داده تا درجنگل های این مناطق، شرایطی فراهم شود که این جنگل ها ضعیف و ضعیف تر شده و آمادگی برای حمله آفت و هجوم چوبخواران فراهم شود.
با توجه به طغیان آفات به جنگل های زاگرس و خسارت قابل توجهی که این آفات به خصوص آفت پروانه جوانه خوار بلوط، به دلیل تغذیه از برگ ها و جوانه ها به جنگل های بلوط وارد می آورد، شناسایی مناطق آفت زده و مبارزه با آن ضرورتی انکار ناپذیر است.
پروانه جوانه خوار بلوط که در چند دهه اخیر، گونه های مختلف بلوط را مورد حمله قرار داده آفتی بسیار مخرب است که باعث کاهش رویش چوب، زوال جنگل، تغییر در زادآوری و توالی شده و حتی باعث مرگ و میر درختان شده است.
نقش عوامل بیماری زا و تنش های محیطی نیز در پدیده زوال بلوط مهم است، در این میان قارچی به نام بیماری زغالی نیز خسارت جدی به جنگل های بلوط وارد کرده، به طوری که این قارچ قابلیت آن را دارد که در محیط زندگی درختان پخش شده و روی دیگر درختان غیرآلوده نیز قرار گیرد، به همین دلیل اکنون بسیاری از درختان سالم نیز به این قارچ آلوده شده است.
این قارچ حتی روی توده خاک نیز قرار می گیرد و منتقل می شود. بطور کلی می‌توان گفت جوامع بلوط در ارتفاع 650 تا 2 هزار و 400 متر از سطح دریا حضور دارند که بالاتر از این ارتفاع جوامع ارس و پایین آن جوامع بنه - بادام ظاهر می‌شوند.
جنگل ها در مناطق صعب العبور و کوهستانی قرار دارند و با توجه به پراکنش و وسعت آنها، امکان مبارزه مکانیکی با آفت های جنگلی به صورت گسترده وجود ندارد.
لذا به عنوان یک راهکار، اولاً لازم است که مناطق آفت زده شناسایی شوند سپس محلول پاشی هوایی جنگل های آفت زده صورت گیرد.
بخشی دیگر از جنگل ها به دلیل بی توجهی و مدیریت نادرست در کنترل آن، به عنوان بحران جدی و غیر قابل مهار برای این جنگل ها تبدیل شده است و مانند زخمی عمیق بر پیکره زاگرس نمایان شده است.
اگر گذرت بر کوهستان های زاگرس بیفتد نمی توانی چشمهایت را بر واقعیات نابودی جنگل ها و پوشش گیاهی منطقه ببندی. داشتن بینش و تفکر زیست محیطی و همچنین آگاهی از قوانینی که بر اکوسیستم ها حاکم است دل هر رهگذری را درد می آورد.
نبود تفکر زیست محیطی و عدم برخورد شایسته با مخربان و متصرفان عرصه جنگلی سبب شده تا آنان که جنگل و مناطق حفاطت شده را محیط ایست و مانع توسعه بدانند و بیشتر از همیشه در طمع تخریب و تصرف زمین های حاصلخیز و مرغوب جنگلی باشند چراکه آنان درک درستی از اکوسیستم، جنگل و مواهب خدادادی و زیبائی های آن ندارند.
شرایط اقلیمی، مخاطرات زیست محیطی از جمله ریزگردها، جنگل تراشی و عدم چاره جویی برای درمان این آفت از عواملی است که روز به روز سطح بیشتری از این جنگل ها را در معرض آسیب این بیماری مهلک قرار می دهد.
از بین رفتن برگ های درخت در فصل رویش باعث می شود تا درخت ابزار و وسیله تولید را از دست داده میزان فتوسنتز تقلیل یافته و در نتیجه از میزان رویش قطری و ارتفاع آن کاسته شود که ادامه این وضعیت در چند سال متوالی می تواند به کاهش تولید چوب منتهی شده و جنگل را به سمت نابودی سوق دهد.
جولان آفات و بیماری ها در جنگل، آتش سوزی های عمدی، سد سازی، نظاره گر بودن مدعیان حفاظت از جنگل ها در مقابل تخریب جنگل به منظور ایجاد باغ و زغال گیری و سبب شده است که مرگ تدریجی در این زیست بوم سرعتی بیشتر از همیشه را پیدا کند.
یکی دیگر از پدیدهای که در زاگرس باید مدیریت شود پروسه سد سازی است چرا که رودخانه ها به عنوان شریان طبیعی حیات در زیست کره هستند و همه بر این امر واقفیم که قطع این شریان منجر به 'سکته طبیعت'می شود و هکتارها جنگل و مرتع در مخزن آنها مدفون می شود.
اگر بی‌تفاوتی و ناآگاهی نسبت به مسائل زیست محیطی، زیست بومها، اکوسیستم ها و… تغییر نکند بی شک نسل‌های آینده، شاهد زاگرسی عریان و عاری از هر گونه پوشش مرتعی و جنگلی خواهد بود و سهل‌انگاری برخی انسان‌های امروزی را به‌عنوان درس عبرت مرور خواهند کرد.
6108
انتشار دهنده: امید بهمنی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.