همین که رعایت دستورالعملهای بهداشتی پایین میآید، کرونا قدرت میگیرد و زورش را با گرفتن سلامتی و جان مردم به رخ میکشد، گویا این زورآزمایی تا کنترل کامل این بیماری ادامه خواهد داشت و کسانی که رعایت نکنند بازی را به کرونا خواهند باخت.
به گزارش جماران، ایرنا نوشت: خیلی اتفاقی دندانم شکست مجبور شدم در این اوضاع کرونایی به مطب دندانپزشکی مراجعه کنم، منشی پزشک گفت که فعلا نوبت نداریم به خاطر کرونا مراجعین کمتری پذیرش میکنیم تا مشکلی پیش نیاید.
آنچه که به چشم دیدم درست بود، به غیر از مراجعی که در اتاق پزشک بود، در اتاق انتظار فقط من بودم و پروتکل های بهداشتی را هم رعایت می کردند.
هنوز مزه عجیب دهانشویه ای را که به من داده بودند تا مبادا ناقل کرونا باشم و پزشک بتواند با خیال راحت دندانم را معاینه کند، مزه مزه می کردم از مطب خارج شدم، خیابان پاسداران سنندج مثل همیشه پر رفت و آمد و شلوغ بود، موقع آمدن به مطب پزشک، راننده تاکسی از مسافر کناریاش پرسید بازار تعطیل شده؟ و مسافر در جواب گفت: تعطیل که نه نیمه باز است.
همین باعث شد تا با وجود ترس از کرونا به سراغ بازار بروم و میزان رعایت محدودیتها را به چشم ببینم، بسیاری از مغازه ها نیمه باز بودند و کرکره مغازه را تا نیمه پایین کشیده بودند، چراغشان روشن بود و فروشنده هم حضور داشت و برای ورود تنها باید در میزدی.
وارد پیادهراه فردوسی شدم، خلوت تر از یک هفته قبل بود که برای رفتن به یک جلسه کاری به آنجا آمده بودم؛ همان ابتدای پیاده راه، صدای دف زدن بی جان یک مرد را شنیدم، خودش هم می خواند ولی خیلی نامفهوم و فقط هر از گاهی حرکات بی جان انگشتش روی دف را می شد دید، معلوم بود مهارتی ندارد.
صدای نازک پسر بچهای توجهام را جلب کرد، به زبان کردی داد می زد ۲ عدد؛ ۵۰۰ نزدیک تر که شدم دیدم گیره سر می فروشد.
تعدادی از مغازه های عطرفروشی هم باز بود، فروشندگان موبایل هم ظاهرا علاقه ای به محدودیت نداشتند و گویا مغازههای زیادی بودند که خود را در مشاغل گروه یک جای داده بودند.
به سه راه نمکی رسیدم و ابتدای گذر قدیمی هم مثل همیشه شلوغ و پر رفت و آمد بود، فروشندگان ابتدای این گذر نه معلوم است دستفروشند و نه مغازهدار و شاید هم هر دو باشند چون هم سقفی بالای سر دارند و هم پیاده رو را اشغال کرده اند.
حدود ۱۵ نفری را در صف دیدم، نزدیک تر که شدم صف کلانه ( نوعی نان محلی که با پیازچه و آرد درست میشود) بود، مردهایی که نان میپختند ماسک نداشتند و جالب اینجاست که این مساله برای خریداران هم مهم نبود، مادری ماسک کودکش را پایین داد و لقمه را به دست او داد.
فردوسی که به انتهایش رسید، پشت حصارهایی که فردوسی را چند ماه است، محصور کردهاند تا پیاده راه بماند، دوره گردی با موتورش، سیبزمینی کبابی وتخم مرغ آب پز می فروخت.
همهمه و سرصدا از میدان انقلاب به بعد انگار که آدم را از یک دنیا جدا و وارد دنیای دیگری می کرد، دنیایی که گویی کرونا در آن راه نداشت.
ظاهرا کرونا فقط در فردوسی موج میزند و در دیگر خیابانها از فروشندگان گیاهان خوراکی تا فروشندگان انواع و اقسام ملزومات یک خانه را می شد اینجا دید و همه مغازهها هم باز بودند؛ تا انتهای خیابان تا چشم کار میکرد دستفروش بود و خریدار.
چند روز بعد
بازهم سری به خیابان زدم، پاساژها کاملا تعطیل و دیگر مغازه نیمهبازی به چشم نمی خورد، رفت و آمد مردم هم کمتر شده بود.
رییس مرکز بهداشت سنندج گفت: با توجه به افزایش شمار مبتلایان به بیماری کرونا در این شهرستان و شروع موج چهارم این بیماری، بر اساس مصوبه ستاد شهرستانی مقابله با کرونا اصناف غیر ضروری به مدت ۱۵ روز تعطیل شد.
دکتر جهانبخش یوسفی اظهار داشت: با توجه به شروع موج چهارم بیماری کرونا و افزایش شمار مبتلایان به این بیماری و گسترش سریع آن، ستاد شهرستانی مقابله با کرونا ضمن تشکیل جلسه اضطراری مصوب کرد که مشاغل گروههای ۲، سه و چهار (غیرضروری) به مدت ۱۵ روز از ۲۰ فروردین ماه تعطیل شده و فقط مشاغل گروه یک میتوانند با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی به فعالیت خود ادامه دهند.
وی با اشاره به روند بازرسی های مستمر در سطح شهر در زمینه جلوگیری از برگزاری مناسبتهای دور همی و مجالس مختلف گفت: بازرسان این مرکز تنها در چهار روز اول شروع محدودیتها از برگزاری ۱۴ مورد مراسم و مناسبت مختلف به علت عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی و ازدحام جمعیت ممانعت به عمل آورده و آموزشها و تذکر قانونی لازم را به متصدیان و بانیان این مجالس ارایه کردند.
رییس مرکز بهداشت سنندج اظهار داشت: سرکشی و بارزسیهای مستمر در سطح شهر از مشاغل گروه های یاد شده نسبتا افزایش یافته و برابر قانون با متخلفان برخورد میشود.
شاید همین برخوردها بود که رعایت بهداشت را تشدید کرد.