فخرالسادات محتشمیپور رئیس انجمن ملی زنان کارآفرین از اقداماتی که در سالهای گذشته در این زمینه انجام شده میگوید.
به گزارش جی پلاس، یکی از دو ابر چالش امروز کشور، اشتغال است. بیکاری در ایران روی کاغذ حدود 12 درصد اعلام میشود اما کارشناسان اقتصادی میگویند اوضاع خرابتر از این حرفها است. این بحران در مورد نیمی از جمعیت ایران یعنی زنان که در اغلب رشتههای تحصیلی گوی سبقت را از نیم دیگر ربودهاند به مراتب بدتر است. در چنین شرایطی طبیعی است که کارآفرینی مهم باشد مخصوصاً وقتی پای کارآفرینان زن در میان باشد. به گفته فخرالسادات محتشمی پور رئیس انجمن ملی زنان کارآفرین، کارآفرینی یک روحیه و شخصیت است که باید از کودکی در زنان شکل بگیرد. او درباره نقش نهادهای مدنی در افزایش روحیه کارآفرینی به خصوص در زنان توضیح داده و فعالیتهای انجمن ملی زنان کارآفرین را هم تشریح کرده است.
بین مسئولیتی که در وزارت کشور داشتید و دغدغه ترویج کارآفرینی در حوزه زنان چه ارتباطی وجود داشت؟
انجمن زنان کارآفرین محصول یک رویداد مثبت بود که در دوره اصلاحات اتفاق افتاد. البته زمینهسازی برای شکلگیری این انجمن در آن دوره بود اما شروع کار رسمیاش در سال 84 اتفاق افتاد که من دیگر مسئولیت دولتی نداشتم. وقتی من در وزارت کشور بهعنوان مدیرکل و مشاور امور زنان مشغول بودم دغدغه زیادی در مورد وضعیت زنان تحصیلکرده وجود داشت. حضور زنان در دانشگاهها به تازگی پررنگ شده بود و گفته میشد که این زنان بعد از پایان تحصیلات قرار است چه کار کنند؟ آیا زمینه برای حضور آنها در بازار کار وجود دارد؟ برای خود من حضور زنان در عرصه اشتغال تبدیل به دغدغهای شخصی شده بود و دلم میخواست در حوزه اشتغال زنان فارغالتحصیل کاری کنیم. بر اساس همین دغدغه با خانم فیروزه صابر آشنا شدم که تجربه سالها تحقیق و کار در حوزه کارآفرینی داشتند. با همکاری ایشان طرحی آماده کردیم اما چون ردیف بودجهای در وزارت کشور برای اجرای چنین طرحهایی نبود دست به دامن مرکز امور مشارکت زنان نهاد ریاست جمهوری شدیم و قرار شد این طرح در سطح ملی انجام شود. در نهایت 158 سمینار با هدف برنامهریزی و تسهیل گری برای اشتغال زنان فارغالتحصیل برگزار کردیم. بسیاری از مدیران و مسئولان کمیسیونهای مربوط به زنان هم در این سمینارها شرکت کردند و برای اولین بار اقدام به جمعآوری یک بانک اطلاعاتی از زنان کارآفرین کردیم. 240 نفر از آنها در این طرح شناسایی شدند. در همین برهه مسئولیت من در وزارت کشور تمام شد و کار ادامه پیدا نکرد. همزمان من به خانم صابر پیشنهاد تأسیس یک انجمن غیردولتی دادم که ایشان به دلیل دولتی بودن من موافق نبود اما بعد که دیدیم برخی اقدامات در مسیر نادرست در حال انجام است، ایشان هم موافقت کردند و ما اواخر سال 83 از دو وزارت خانه کشور و کار به صورت همزمان درخواست مجوز برای تأسیس انجمن ملی زنان کارآفرین دادیم. وزارت کار زودتر به ما مجوز داد اما با اسم انجمن ملی موافقت نکرد و ما اسم انجمن مدیران زن کارآفرین را انتخاب کردیم. مدتی بعد هم وزارت کشور با همان نام انجمن ملی زنان کارآفرین به ما مجوز فعالیت داد. دریافت این مجوزها همزمان با پایان کار دولت اصلاحات و مسئولیتهای دولتی من بود اما در تمام این 13 سال با کمک دوستان با همان دغدغه اولیه چراغ انجمن را روشن نگه داشتهایم.
با تغییر دولت در روند فعالیتهای شما خللی به وجود نیامد؟
ما از همان ابتدا کاری با دولت نداشتیم، تنها کار ما با آنها مربوط گرفتن مجوز بود بعد از آن راه خودمان را رفتیم و چون همواره در مسیر قانون حرکت کردیم کسی نتوانست برایمان مشکلی به وجود بیاورد.
در این سالها رویکرد صنفی داشتید یا ترویجی؟
اتفاقاً این یکی از نکتههایی است که ما همیشه به اعضای تازه وارد میگوییم و برای قدیمیها هم یادآوری میکنیم. اینکه به فعالیت در انجمن زنان کارآفرین به چشم زکات موفقیتشان نگاه کنند و تلاش کنند که با گذاشتن تجربهشان در اختیار بقیه کاری کنند که کسانی که اول راه هستند، اشتباهات آنها را تکرار نکنند. البته حضور زنان کارآفرین در کنار هم باعث میشود که همافزایی کنند و تجربیاتشان را در اختیار هم بگذارند. از طرفی ما در انجمن از همکاری مشاورهای مختلف در زمینههای حقوقی، مالی و... استفاده میکنیم و اعضا میتوانند در عین حال مشکلاتشان را هم حل کنند اما اولین وظیفه همه این است که برای ترویج فرهنگ کارآفرینی بین زنها و نشان دادن راه و چاه به زنانی که میخواهند وارد این عرصه شوند، وقت بگذارند. وقتی فردی برای عضویت در انجمن مراجعه میکند من به او میگویم که اینجا باید دست بده داشته باشی، باید 20 درصد بگیری و 80 درصد بدهی.
در حال حاضر چند عضو دارید؟ اصلاً آن بانک اطلاعاتی که در وزارت کشور داشتید هنوز به روز است؟
در حال حاضر انجمن ما 105 عضو دارد. در سالهای اخیر خیلی گزیدهتر کار میکنیم. احساس میکنیم حالا که انجمن به بلوغ رسیده دیگر لازم نیست جذب حداکثری در دستور کار باشد بلکه ترجیح میدهیم افرادی جذب کنیم که واقعاً فعال باشند و با دغدغههای انجمن هم هماهنگی داشته باشند تا اینکه صرفاً به افزایش تعداد اعضا فکر کنیم. در مورد بانک اطلاعاتی هم متأسفانه باید بگویم اصلاً به روز نشده. میدانیم که بسیاری از زنان کارآفرین که آن موقع در بانک اطلاعاتی بودند دیگر فعالیت نمیکنند حتی عدهای از آنها از کشور رفتهاند. ما این وظیفه را برای خودمان قائل هستیم که بانک اطلاعاتی ایجاد کنیم اما این کار بودجه میخواهد. فعلاً در حد همین اطلاعاتی که در سفرها و برنامههای استانی به دست میآوریم ثبت میکنیم تا زمانی که بتوانیم همکاری مالی یک نهاد را برای این کار جلب کنیم. فعلاً تمرکز زیادی روی مسائل پژوهشی داریم در کنار آن کارهای بزرگ و کوچک زیادی هم انجام میدهیم مثل برگزاری جلسات نقد کتاب، نمایش فیلم و... . متأسفانه فعالیتهایی از جنس اقدامات ما با مشکل مطالبه رو به رو است یعنی ما برنامههای زیادی برگزار میکنیم اما چنان که باید و شاید ارتباطمان با جامعه هدف برقرار نمیشود. یکی از دلایل این مسئله عدم توجه رسانهها است. من نمیگویم که رسانهها درباره فعالیت مراکز مردم نهاد بزرگنمایی کنند اما حداقل میتوانند آنها را معرفی کنند. این کار به پاسخگویی و شفافیت فعالیت NGOها منجر میشود و آنها در شرایطی قرار میگیرند که درباره اقداماتشان توضیح بدهند.
چقدر از این عدم وجود مطالبه جدی میتواند ریشه فرهنگی داشته باشد؟
وضعیت فرهنگی و تربیتی افراد اهمیت زیادی دارد برای همین ما که تا الآن جامعه هدفمان را زنان دانشجو و فارغالتحصیل تعیین کرده بودیم به این نتیجه رسیدیم که باید یک قدم عقبتر برویم و روی دانش آموزان کار کنیم چون روحیه اشتغالزایی و کارآفرینی باید از سالها قبلتر از فارغالتحصیلی در فرد شکل بگیرد و کارآفرینی نیازمند یک شخصیت ویژه است. کسی میتواند کارآفرین باشد که قدرت ریسک، آیندهنگری، مدیریت و ... داشته باشد. اینها باید از کودکی و نوجوانی در فرد شکل بگیرد. تجربههای مختصری که ما در برخورد با دانش آموزان داشتیم این را تأیید کرد و حالا برای اینکه بتوانیم ارتباطمان را با مدارس و گروه دانش آموزان گسترش بدهیم به دنبال ایجاد تغییر در اساسنامه هستیم.
با توجه به اینکه ایران از نظر وضعیت اشتغال زنان، حتی در منطقه هم جایگاه بدی دارد آیا میتوان به افزایش تعداد زنان کارآفرین امیدوار بود؟
اول این را بگویم که کارآفرینی با اشتغال متفاوت است حتی کارآفرینی با داشتن کسب و کار هم تفاوت دارد. در کشور ما حتی تعداد مردان کارآفرین هم بسیار کم است بنابراین باید گفت که باید کار اساسی در این مورد صورت بگیرد ضمن اینکه ما در زمینه ارائه آمار هم مشکلات زیادی داریم. نهادهای بینالمللی همان آماری را در نظر میگیرند که از سازمانهای داخل کشور به اعلام میشود و اغلب این آمارها مشکل اساسی دارند. درست است که وضعیت اشتغال زنان ایرانی خوب نیست اما ما دیگر ته جدول هم نیستیم. خیلی از زنان ایرانی به صورت غیررسمی شاغل هستند و نشانی از آنها در آمارها وجود ندارد.
کپی شد