بهترین روش مالیاتی برای کسب و کارها
این مقاله به قلم گریگوری منکیو یکی از برجسته ترین اقتصاددانان حال حاضر جهان است. نوع نگاه این اقتصاددان به مسائل اجرایی و طرح مجلس کشورش در خصوص تغییراتی در سیستم مالیاتی این کشور حاوی نکات ارزشمندی است.
به گزارش جی پلاس، شنیدن جزئیات کد مالیاتی شاید شما را به هیجان نیاورند، اما بسیار مهم هستند و در نهایت ممکن است تغییر کند. در حقیقت، 12 ماه آینده به یک زمان حساس تبدیل می شود.
با وجود شروعی ناهموار، اصلاحات مالیاتی در دستور کار کنگره قرار دارد و ایده هایی که در نظر گرفته میشوند، به خصوص در مورد مالیات بر کسب و کار، صرفا اصلاحاتی در سیستم انعطافناپذیر ما محسوب نمیشوند. آن تصمیمات به طور جدی چگونگی کسب درآمد دولت را تغییر میدهند و انگیزه تصمیم گیرندگان بخش خصوصی را دگرگون میسازد. این برای کسانی که مثل من علاقمند سیاستهای مالیاتی هستند، بسیار جذاب است. اما درک آن برای همه اهمیت دارد.
نیروی انگیزشی در پس اصلاحات مالیات کسب و کار این است که نرخ مالیات قانونی بر شرکتها در ایالات متحده آمریکا یکی از بالاترینها در جهان است. نرخ بالا انواع رفتارهای ناسازگار را تشویق میکند، از قبیل نگه داشتن پول در شرکتهای تابعه در خارج از کشور و دستکاری ساختارهای شرکتی برای سوءاستفاده از نرخهای پایینتر در خارج از کشور.
مالیات بر شرکتهای فعلی مورد قبول کوین آ.هاست نیست، اقتصاددانی که اخیرا بوسیله رئیس جمهور ترامپ به ریاست شورای مشاوران اقتصادی منصوب شده است. برخی از تحقیقات آقای هاست نشان میدهد که مالیاتهای ما بر شرکتهای بزرگ ممکن است چنان تحریف شده باشد که کاهش در نرخ ممکن است درآمد مالیاتی را افزایش دهد.
در یکی دیگر از مقالهها، آقای هاست دریافت که مالیات بر شرکتها دستمزد را برای کارگران بخش صنعتی کاهش میدهد. در جهانی که سرمایهدارای تحرک است و نیروی کار نیست، سرمایه از کشورهای با مالیات بالا فرار میکند و کارگران باید بار بهرهوری کمتر و کاهش درآمد را تحمل کنند.
با این حال بحث در کنگره فراتر از بحث ساده نرخهای مالیات است. نقشه راه بهتر، همان طور که به وسیله سخنگوی پارلمان پاول راین و نماینده جمهوری خواه کنگره کوین بردی، مورد حمایت قرار گرفت، وعده تغییرات اساسی در ماهیت مالیات بر کسب و کار را میدهد، که بیشتر این تغییرات از نظر من، قدمی در مسیر درست است. اما چهار مسئله کلیدی وجود دارد.
جهانی در برابر کشوری: اکثر کشورها قصد دارند مالیات را بر فعالیتهای اقتصادی که در داخل سرزمینشان قرار دارد اعمال کنند. چنین سیستمی کشوری نامیده میشود. در مقابل، ایالات متحده دارای مالیات بر شرکتهایی با سیستم جهانی است. اگر یک شرکت مستقر در ایالات متحده یک محصول در خارج از کشور تولید و سپس آن را به خارج از کشور بفروشد، خزانهداری ما هنگامی که آن محصول به داخل کشور بازگردانده میشود، بخشی از سود را به عنوان مالیات از آن دریافت میکند.
طرح مالیاتی مجلس سیستم ما را به سمت استانداردهای جهانی حرکت میدهد. شرکتهای آمریکایی قادر به رقابت در خارج از کشور و با شرایطی برابر با شرکتهای کشورهای دیگر خواهند بود. انگیزه مالیاتی برای انحرافهای شرکتی حذف خواهد شد.
درآمد در مقابل مصرف: بسیاری از اقتصاددانان بحث کردهاند که مالیاتبندی باید براساس مصرف و نه درآمد صورت گیرد. مالیاتهای بر مصرف انگیزه سرمایهگذاری و پس انداز را کمتر کاهش میدهند و در نتیجه برای رشد اقتصادی مطلوبتر هستند. علاوه بر این، مالیاتهای بر مصرف به طور قابل توجهی عادلانهتر هستند: این مالیاتها بر استاندارد زندگیای که مردم از آن لذت میبرند بسته میشوند و نه بر ارزش آنچه تولید میکنند.
طرح مجلس به سمت مالیات بر مصرف حرکت میکند و اجازه میدهد تا کسب و کارها هزینههای سرمایهگذاری خود را بلافاصله کسر نمایند، بر خلاف حالتی که در آن کسب و کارها این هزینهها را به آرامی و طی زمان مستهلک کنند. با معافیت کسب و کارها از مالیات بر درآمدهایی که مجدداً سرمایهگذاری میکنند، دولت اساسا سودهای مصرفشده را مالیاتبندی میکند.
مالیاتبندی مبداً-محور در مقابل مقصد-محور: در حال حاضر مالیاتبندی مبداً-محور پایه اصلی سیستم مالیات بر شرکتها است. در این سیستم مالیات بر سود کالاهایی که در ایالات متحده تولید میشوند بسته میشوند و توجهی به جایی که این کالاها مورد مصرف قرار میگیرند صورت نمیگیرد. جایگزین پیشنهاد شده در طرح مجلس، این گونه خواهد بود که در آن تمام کالاهای مصرف شده در ایالات متحده، صرف نظر از جایی که ساخته شدهاند مالیاتبندی میشوند. این رویکرد مقصد-محور، واردات را مالیاتبندی میکند و صادرات را از آن معاف میسازد، این سیستم گاهی اوقات اصلاح مرز نامیده میشود. به این ترتیب مالیات بر کسب و کار شباهت بسیاری به مالیاتهای ارزش افزوده در اروپا خواهد داشت.
بعضی از طرفداران این سیستم استدلال میکنند که تغییر به مالیات مقصد-محور، کالاهای آمریکایی را رقابتیتر میکند و کسری تجاری ما را کاهش میدهد. برخی منتقدان نیز مطرح کردهاند که این کار به شدت به شرکتهایی که به واردات و مشتریانشان وابسته هستند، آسیب میرساند. اما هر دو استدلال احتمالا اشتباه هستند.
واضح است که تاثیر فوری این تغییر کاهش واردات و تشویق صادرات است. اما در عین حال به معنی کاهش عرضه دلارهای آمریکایی در بازار ارز خارجی، و افزایش تقاضای دلار توسط خارجیها است. در نتیجه، ارزش دلار افزایش خواهد یافت و کالاهای خارجی را برای آمریکاییها ارزانتر و کالاهای آمریکایی برای خارجیهای گرانتر میکند. تغییر نرخ ارز، تاثیر اولیه بر واردات و صادرات را جبران میکند.
مزیت اصلی مالیات مقصد-محور آسانتر بودن شناسایی مکان مصرف یک کالا به نسبت شناسایی مکان تولید آن است. در دنیایی که شرکتهای چند ملیتی کالاها را با استفاده از قطعاتی از سراسر جهان تولید میکنند، مالیاتهای مبداً-محور شرکتها را تشویق میکند تا با دستکاری قیمتهای انتقال، سیستم را دور بزنند. مالیات بر مبنای مقصد به آسانی قابل دور زدن نیست.
بدهی در مقابل سهام: در حال حاضر، بنگاهها میتوانند پرداختهای بهرهای به صاحبان اوراق قرضه را جزء کسورات مالیاتی قرار دهند، اما پرداختهای سهامی به صاحبان سهام جزء این کسورات قرار نمیگیرد. این روش، شرکتها را تشویق میکند تا روش تأمین مالی خود را به جای سهام، بر بدهی استوار کنند، و این باعث آسیبپذیری بیشتر آنها از لحاظ مالی خواهد شد.
طرح مجلس این رفتار نامتقارن با بدهی و سهام را با پایان بخشیدن به معافیت مالیاتی پرداختهای بهرهای اصلاح میکند. در این طرح مالیات کسب و کار بر مبنای جریان وجوه نقدی آن خواهد بود: یعنی درآمد منهای پرداختهای دستمزدی و هزینههای سرمایهگذاری. حال اینکه پس از آن این جریان پول نقد چگونه و به چه ترتیبی به صاحبان سهام و صاحبان بدهی پرداخت میشود بیاهمیت خواهد بود.
در حالی که من گزینههای سیاستی پیشنهاد شده توسط طرح مجلس را میپسندم، اما همه اقتصاددانان در این مورد توافق ندارند. برخی این طرح را بسیار افراطی و با عواقب پیشبینی نشده بیشمار میدانند. دیگران نگران هستند که انتقال از سیستم قدیمی به سیستمی جدید، ارزش هزینههای ناشی از آن را ندارد، حتی اگر روش جدید بهتر باشد.
بدون تردید، مناظره پیش رو در این مورد با بازیهای سیاسی فراوان همراه خواهد بود. هر گونه تغییر بزرگ مالیاتی برندگان و بازندگانی دارد، و بازندگان مطمئناً کاری میکنند که صدایشان شنیده شود. اما مهمترین مسئله این است که این تغییرات در کل برای ایالات متحده، و نه تنها برای ذینفعان خاصی، بهتر باشد. هر چه رأیدهندگان بیشتر آگاه شوند، برای همه ما بهتر خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید