اینجا شهرکرد، میدان شهداست فلکه چهارمحال، هر روز میبینمشان، مشغول حرف زدن یا خیره به ماشین‌ها و آدم‌ها و من که هر روز با نگاهی گذرا از کنارشان رد می‌شوم...

امروز به سراغشان رفتم، فکر می‌کردند به دنبال کارگرم، وقتی خودم را معرفی کردم، با برخورد سردشان از من فاصله گرفتند.

55 سالش بود و با چشمان کم سویش در حال روزنامه خواندن، گفت آن زمان که کسی به دنبال درس و مدرسه نبود، دیپلمم را با هر زحمتی که شده گرفتم، اما حالا نتیجه‌اش شده اینکه هر روز منتظر ماشینی باشم که جلوی ما ترمز می‌کند و ما برای کار و در آوردن لقمه نانی برای خانواده به طرف او هجوم می‌بریم.

می‌گفت 20 سال در یکی از کارخانه‌های شهر کار کردم اما با ورشکستگی آن، همگی کارگران بیکار شدیم، دو دختر کوچک و یک پسر دارم و در حال حاضر توانایی تهیه حداقل امکانات را برایشان ندارم.

مرد 55 ساله با بغضی که اکنون در صدایش نیز شنیده می‌شد، گفت: زنم به همراه دخترانم ما را ترک کردند. او دیگر نمی‌توانست با این شرایط با ما زندگی کند و به خانه پدرش که وضع مالی نسبتا خوبی داشت، برگشت. او را دوست داشتم ولی راضی به آزارش و ماندن در این زندگی نبودم.

حالا هر روز صبح که از خانه بیرم می‌آیم تنها دعایم این است که کاری باشد که بتوانم لقمه نانی را برای خود و پسرم ببرم.

او می‌‎گفت:  اوضاع کارگری هم دیگر رونقی ندارد، در شهرکرد فقط شش ماه از سال می‌توان کارگری ساختمان کرد و بعد از آن دوباره بیکاری شروع می‌شود.

جوانی که تنها در میدان نشسته بود و سیگار می‌کشید نظرم را جلب کرد، به سراغش رفتم، چندان راغب به صحبت کردن نبود، کمی از مشکلات کارم برایش گفتم تا بین من و خودش فاصله‌ای حس نکند، احساس کردم می‌خواهد چیزی بگوید ولی نتیجه صحبت را بی‌فایده می‌داند. بالاخره گفت: 15 ساله بودم که پدرم را از دست دادم، مادرم قالی می‌بافت و من هم از آن زمان در کنار درسم کارگری می‌کردم، نان بخور و نمیری داشتیم.

به دانشگاه هم که می‌رفتم، عصرها در یک مغازه‌ای کارگر بودم، اما بدون بیمه و با حقوق حداقلی. فکر می‌کردم اگر مهندس شوم کار خوبی پیدا می‌کنم و می‌توانم مادر و برادر کوچکم را خوشحال کنم، اما بعد از فارغ‌التحصیلی به هر کجا که رفتم به در بسته رسیدم.

از علت ازدواج نکردنش پرسیدم، گفت: با کدام کار؟ کدام پول؟ می‌گفت: من در خرج خود و خانواده‌ام مانده‌ام، دیگر انگیزه‌ای برای ازدواج می‌ماند؟!
او می‌گفت: این چیزها را برای چه می‌پرسی؟ مگر فایده هم دارد؟ من امیدی به پیدا کردن کار و تشکیل زندگی ندارم. از او که جدا شدم صدایش همچنان می‎آمد.... دلتان خوش است...

داشتم از کنارشان می‌گذشتم که دیدم جوانی صدایم کرد: نمی‌خواهی از من مصاحبه بگیری؟ با لبخندی به سمتش رفتم، گفت نامم احمد است، حدود 18 ساله بودم که با مخالفت خانواده‌ام از روستا به اینجا آمدم تا کار پیدا کنم، اوایل اوضاع بد نبود در کنار یکی از اقوام به کارگری می‌رفتم و در همان‌جا می‌خوابیدم.

ولی مدتی بعد کارم را از دست دادم، می‌دانم اشتباه کردم ولی از بیکاری به سراغ مواد مخدر رفتم. چندین بار هم برای ترک به مراکز بهزیستی رفتم ولی بعد از چند ماه پاکی دوام نیاوردم.

حالا دیگر روی برگشتن به خانه را هم ندارم...

مگر این‌ها از زندگی چه می‌خواستند، نه ثروت، نه خانه و نه ماشین... تنها یک کار حلال که محتاج دیگران نشوند.

این سه  کارگر تنها نمونه‌ای از افراد بیکار جامعه‌اند که با مشکلات زیادی روبرو هستند، مشکلاتی که تمامی ندارد.

بیکاری می‌تواند آغازگر بسیاری از مشکلات و آسیب‌های اجتماعی باشد، به گونه ای که بسیاری از جامعه‌شناسان فقر و بیکاری را به عنوان مادر آسیب های اجتماعی می‌دانند.

بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران در بهار سال ۱۳۹۸ نرخ بیکاری در حالی ۱۰.۸ درصد گزارش شده که در زمستان سال گذشته ۱۲.۱ درصد بوده است.
 
گزارش نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در بهار امسال نشان می‌دهد که همدان دارای کمترین نرخ بیکاری و چهارمحال و بختیاری بیکارترین استان کشور بوده است.

رابطه بیکاری و آسیب‌های اجتماعی
حمید فدایی ده‌چشمه، جامعه شناس و مدرس دانشگاه پیام نور شهرکرد در گفت و گو با خبرنگار ایسنا – منطقه چهارمحال و بختیاری – در خصوص نقش بیکاری در مشکلات و آسیب‌های اجتماعی، اظهار کرد: امروزه و در همه جوامع به خصوص در کشور ما ریشه تمامی مشکلات و آسیب‌های اجتماعی فقر و بیکاری است، در جوامعی که درصد بیکاری و فقر رو به افزایش بوده، آسیب‌های اجتماعی از بزهکاری، خشونت، طلاق و اعتیاد و یا حتی دختران فراری نیز به همان نسبت افزایش پیدا کرده است.
 
فدایی با اشاره به اینکه بیکاری در واقع شاهراه اصلی معضلات و ناهنجاری‏‌های‏ اجتماعی است و حل آن بسیاری از مشکلات اجتماعی، روانی، اقتصادی جامعه را برطرف می‏‌کند، تاکید کرد: تاثیرات سوء بیکاری را می‏‌توان از دیدگاه جامعه‏‌شناسی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانی بررسی کرد.
 
 وی ادامه داد: جامعه‎ای که در آن بیکاری ریشه دوانیده باشد، به سرعت شاهد کاهش جریان‏‌های اجتماعی مثبت خواهد بود و مباحثی هم چون سازگاری، همکاری، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ می‏‌بازد و شاهد افزایش معضلاتی چون خشونت، خودکشی، طلاق، دختران فراری، اعتیاد و.... خواهیم بود .
 
این مدرس دانشگاه تاکید کرد: بیکاری می‌تواند باعث بروز انحرافات، جرم و یا فساد در جامعه ‌شود، از این رو برخی از جامعه شناسان از بیکاری به عنوان عامل اصلی نابودی نظم وجودی و اجتماعی یاد می کنند که متاسفانه می تواند همبستگی، همدلی و همدردی را در جامعه از بین ببرد.
 
وی اضافه کرد: از طرفی بسیاری از روانشناسان بیکاری را به عنوان یکی از ریشه های اصلی بزهکاری و کج‌روی افراد در جامعه عنوان می کنند، چرا که بیکاری باعث می‌شود که فرد برای گذران اوقات خود جذب اعتیاد و یا مراکز تجمع افراد بزهکار شود و به مرور زمان به دام انواع کج‌روی های اجتماعی نیز کشیده شوند.
 
 این جامعه شناس با بیان اینکه بیکاری از منظر اجتماعی و روانشناسی اجتماعی باعث تضعیف عنصر انسجام سرمایه اجتماعی و در نهایت اعتماد اجتماعی می‌شود، تصریح کرد: رشد بیکاری می‌تواند پیامدهای مخاطره‌آمیز همچون طلاق را به همراه داشته باشد چرا که مطالعات نشان می‌دهد به نسبتی که بیکاری افزایش می‌یابد، طلاق رسمی هم رشد پیدا می‌کند پس بنابراین نتیجه میگیریم رشد طلاق با مقوله بیکاری کاملا ارتباط دارد.

فدایی با اشاره به اینکه اشتغال علاوه بر تامین امنیت اقتصادی، حیثیت اجتماعی فرد را تامین می‌کند و نبود آن هر دو این فاکتورها به خطر می‌اندازد، اظهار کرد: بسیاری از آمارها نشان می‌دهد که در تمام نقاط جهان افزایش نرخ بیکاری با رشد آمار خودکشی مرتبط است، هر چند نمی‌توان بیکاری و رابطه آن را با آسیب‌های فردی و اجتماعی نادیده گرفت اما با این وجود کارشناسان، بیکاری را نه اصلی‌ترین بلکه تنها یکی از عوامل خودکشی افراد می‌دانند که با قرار گرفتن در کنار عوامل دیگر می‌تواند منجر به خودکشی مردان و زنان شود .
 
وی در خصوص ارتباط بیکاری و فرار از خانه، تصریح کرد: فرار دختران از خانه اگر چه در نگاه اول پدیده‌ای فردی به نظر می‌رسد اما با توجه به اینکه پیامدهای سوء آن در نظم جامعه اختلال ایجاد می‌کند و منشأ بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی و بزه کارانه می‌شود، ضروری است این معضل را جزء آسیب های جدی به شمار آوریم و در خصوص اشتغال دختران به صورت ریشه‌ای بپردازیم .
 
فدایی در ادامه تاکید کرد: در کشور ما با وجود حرکت شتاب‌زده به سمت مدرنیسم، ازدواج وطلاق جوانان تبدیل به یک بحران شده است، توقع نابجای خانواده‌ها و توجه به معیارهای مادی از جمله دلایلی است که جوانان به خصوص دختران از خانه فرار می‌کنند .
 
وی در ادامه بیکاری  را به عنوان یکی از دلایل اعتیاد عنوان کرد و گفت: بسیاری بر این باورند که بیکاری و اعتیاد دو عامل تقویت کننده یکدیگر هستند، قطعا واضح‌ترین راه برای مبارزه با معضل اعتیاد برطرف کردن مشکل بیکاری در جامعه است. بیکاری اگر برطرف شود یکی از عوامل خطر که اعتیاد است برطرف خواهد شد.

این جامعه شناس تاکید کرد: اما در مقوله اعتیاد مسئله تنها رفع بیکاری نیست، اگر در یک جامعه کودکان از بدو زندگی، مهارت‌های حل مسئله و جرات‎مندی را آموزش ببینند، در مواجهه با شرایط سختی مثل بیکاری، از پس حل و مدیریت موضوع بر می‌آیند و راهی به سوی حل مشکل پیدا خواهند کرد.
 
فدایی تصریح کرد: امروزه نقش دولت‌ها در کاهش آسیب‌های اجتماعی موضوعی است که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. این در حالی است که کمرنگ شدن حضور دولت‌ها در مسائل اجتماعی باعث بروز آسیب‌های اجتماعی می‌شود.
 
وی تاکید کرد: مهم‌ترین مساله‌ای که در حال حاضر جامعه و کشور ما با آن دست به گریبان است، بحران بیکاری است، بیکاری به همراه خود پیامدهای ناخوشایندی را برای خانواده و فرد بیکار ایجاد می‌کند، مشکلات اجتماعی دیگری از قبیل فقر اقتصادی، مشکلات روحی و روانی، افت ارتباطات خانوادگی، مشاجره، خلاف‌کاری و عدم توجه به بنیان‌های خانواده، سرقت، قاچاق، مشاغل سیاه حتی فروش اعضای بدن، خود فروشی، جیب بری، تشکل خانه‌های فساد و .... این‌ها همه مشکلاتی است که فرد بیکار و خانواده او با آن دست به گریبان هستند
 
این مدرس دانشگاه ادامه داد: پدیده بیکاری نقش ویران کننده‌ای در بنیان‌های معنوی زندگی بیکاران ایفا کرده و درون فرد بیکار را آکنده از آلام شدید روحی و آسیب‌های روانی می‌کند به طوری که بیکاری در دوره‌های بلندمدت به روحیه بیکاران و بنیان‌های اخلاقی جامعه، آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد می‌کند.
 
فدایی تصریح کرد: بیکاری اثرات بسیار مخربی روی فرد، خانواده و جامعه می‌گذارد و به تدریج وضعیت را به سمت بحران پیش می‌برد. در صورتی که برای کاهش میزان بیکاری در یک جامعه تلاشی صورت نگیرد بیماری‌های روحی و روانی شدت می‌گیرند و می‌توانند در آینده خطر فلج شدن و ناتوانی، خودکشی، سوء استفاده از مواد مخدر و از هم پاشیدن بنیان خانواده‌ها را به همراه داشته باشد.
 
وی خاطرنشان کرد: یکی از مهم‌ترین هدف‌های توسعه اقتصادی در شهرها و روستاها، ایجاد اشتغال و مهم‌ترین سازوکار و ابزار آن، کارآفرینی است. کارآفرینی باعث کاهش بیکاری و افزایش بهره‌وری افراد و منابع و افزایش درامد مردم جامعه می‌شود.
 
این جامعه شناس در پایان گفت: برای داشتن جامعه‌‎‌ای سالم و پویا باید برنامه‌ ‌ریزی‌ها و سرمایه‌گذاری ‌‎ها در جهت پیشگیری و کاهش آسیب‌های اجتماعی باشد، در نتیجه اختلالات روانپزشکی هم کاهش می‌یابد.

گزارش از: ساناز صیدی سامانی
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin-top:0in; mso-para-margin-right:0in; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0in; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}
انتهای پیام
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.