بعد از استعفای آقای ظریف من هم ناراحت شدم. شاید یکی دو بار با سردار سلیمانی صحبت کردم و آخر ایشان به خانه آقای ظریف رفت. سردار سلیمانی معتقد بود در این مسأله که چگونه به ریاست جمهوری منتقل شود، نقشی نداشته است
اسحاق جهاگیری در گفت و گو با جماران مطرح کرد:
بعد از استعفای آقای ظریف من هم ناراحت شدم. شاید یکی دو بار با سردار سلیمانی صحبت کردم و آخر ایشان به خانه آقای ظریف رفت. سردار سلیمانی معتقد بود در این مسأله که چگونه به ریاست جمهوری منتقل شود، نقشی نداشته است. البته آقای رئیس جمهور و دفتر ایشان واقعا تا لحظات آخر نمی دانستند که مهمانشان آقای بشار اسد است. می دانستند که مهمان مهمی دارد می آید و بین دو سه نفر تردید داشتند. علتش هم این بود که نمی خواستند تا زمانی که آقای بشار اسد به تهران رسید و وارد دفتر آقا (مقام معظم رهبری) شد، منعکس شود.
البته قبلا به آقای رئیس جمهور گفته بودند ما دنبال این هستیم که آقای بشار اسد یک سفر به تهران بیاید. فکر می کردند همان در ذهن آقای رئیس جمهور مانده و وقتی می گویند مهمانی می آید می دانند که بشار اسد است. آقای واعظی و خود آقای رئیس جمهور به من گفتند آنها هم وقتی وارد نهاد ریاست جمهوری شدند مطلع شدند و دیگر فرصت کمی بود. در این فاصله فکر نشده بود که به آقای ظریف اطلاع بدهند. هیچ طراحی برای اینکه بخواهند وزیر خارجه را دور بزنند و یا تضعیف کنند، وجود نداشت.
سردار سلیمانی با آقای دکتر ظریف جلسات تقریبا ثابتی داشتند. به دلیل رابطه شخصی که من با هر دو نفر داشتم، گاهی فکر می کردم یک جلسه سه نفره بگذارم که اگر چیزی هم هست حل و فصل شود؛ چون کار این دو نفر خیلی به هم نزدیک بود. سردار سلیمانی در عین حال معتقد بود کارهایی که ما می کنیم و در منطقه اتفاق می افتد، امتیاز آن در میز مذاکره گرفته می شود. یعنی همه اتفاقاتی که در سوریه افتاد و شهرهای مختلف سوریه آزاد شد، نهایتا کشیده شد به اینکه در میز آستانه یا در ژنو چه اتفاقی می افتد. لذا ارتباط تنگاتنگی بود که مسائل با هماهنگی آقای ظریف باشد.
می گفتند ما جلسات ثابت داریم و نیاز به جلسه دیگری نیست. با همین شیوه پیش می رفتند. به نظرم تا آخر هم در مسائل کاری هماهنگی خوبی با آقای ظریف داشتند.