آشنایی با لاکپشتها و خرگوشها در بازارهای مالی
اگر در انتخاب تفکر معاملاتی و استراتژی آن تاکنون ناموفق بودهاید، شاید خواندن این مقاله به شما کمک کند.
تقریبا ده سال پیش بود که با آن میوراکو (Ann Miura-Ko) در تیم Yale Endowment آشنا شدم. ما برای ارائه دریچههای کنترل جریان به این شرکت رفته بودیم. نزدیکیهای صبح بود و باران شدیدی میبارید. آسمان تاریک بود و در این لحظه بود که با قطع برق فضا تاریکتر از قبل شد.
دیوید سونسن، رئیس شرکت، دقایقی بعد از این ماجرا وارد شده بود. در حالیکه من و میوراکو که در حال روشن کردن شمع بودیم، آقای سونسن با حالت ساده و بی ادعایی وارد شد. سپس کل تیم سر وقت در شرکت حضور پیدا کردند.
در این جلسه آقای سونسن یک سوال جالب پرسید:
بعضی از این سرمایهگذاریها به صورت عمومی انجام خواهد شد. شما اقدام به خرید کدام یک از اینها در عرضه اولیه سهام (IPO) خواهید کرد؟
استراتژی خرگوش و لاکپشت
از زمانی که دیوید سونسن در سال ۱۹۸۵ رئیس این نهالی مالی شد، سرمایه آن از ۱٫۳ میلیارد دلار تا ۲۴ میلیارد دلار افزایش یافته بود. همکاری سونسن با دین تاکاهاشی داستان یک موفقیت بزرگ است.
دیوید ایدهها و تجربیات خود درباره سرمایهگذاری را در دو کتاب به اشتراک گذاشته و در آنها درباره مدیریت سبد سهام و موفقیتهای غیرعادی صحبت کرده است. درکل مجموعه دیوید و تیم Yale از نمونههای موفق سرمایهگذاران «استراتژی لاکپشتی» هستند.
سرمایهگذاران خرگوشی (Fast Money)، بازارمالی را به چشم یک ماشین رایگیری و نوسانهایی از زمان حال میبینند. آنها تلاش میکنند که بازار را در کوتاهمدت پیشبینی کنند. تصور آنها این است که چیزی میدانند که بقیه از آن بیخبرند. آنها معمولا به سرعت سود خود را میگیرند و نسبت به اطلاعات جدیدی که دریافت میکنند، سریع واکنش نشان میدهند. نقدینگی مهمترین پارامتر برای این سرمایهگذاران محسوب میشود، چرا که زمان ورود و خروج از یک معامله برای آنها خیلی سریع اتفاق میافتد.
سرمایهگذاران لاکپشتی (Slow Money) با بازار همانند یک ترازو رفتار میکنند. آنها تلاش میکنند که قسمتی از یک کسبوکار آیندهدار را تصاحب کنند، تجارتی که بتواند در یک زمان طولانی سرعت رشد بالاتری نسبت به کل بازار داشته باشد. نقدینگی برای این سرمایهگذاران از اهمیت کمتری برخوردار است؛ چرا که ممکن است آنها دارایی خود را تا چند دهه نگه دارند و نفروشند.
نقدینگی بیشتر از اینکه یک «ویژگی مثبت» باشد، یک «ایراد» است
دیوید سونسن سرمایهگذاری لاکپشتی را یک قدم به پیش برد و کمبود نقدینگی را یک مزیت عنوان کرد.
این چشمانداز غیرعادی به نظر میرسد. بسیاری نقدینگی را یک خصلت مثبت و نوعی برتری میدانند. برای مثال اگر من یک دارایی با نقدینگی بالا داشته باشم، گزینه خرید و فروش برای من در هرلحظه فعال خواهد بود و این قابلیت به نوعی برای من ارزشمند محسوب میشود.
حال فرض کنید من یک دارایی با نقدینگی پایین دارم (این دارایی میتواند بخشی از سهام یک استارتآپ یا یک تکه زمین و یا سهام یک شرکت خصوصی باشد)، در اینصورت گزینههای من برای فروش در کوتاهمدت، محدود خواهد بود. اگر نظرم درباره چیزی که خریدهام عوض شود، احتمال دارد که تا مدت زیادی قادر به فروش آن نباشم. همچنین اگر عقیدهام به ارزش این دارایی بیشتر شود، نمیتوانم در مورد ارزشگذاری آن در هنگام فروش به راحتی خطر کنم. واقعا چه کسی میخواهد در مقابل داشتن آزادی مالی بیشتر بایستد و از آزادی مالی کمتر دفاع کند؟!
در دیدگاه سونسن هرکس که قادر به خرید سهام و دیگر داراییهای نقدینه باشد، بازار را برای این داراییها رقابتی و کارامد میکند. همچنین نقدینگی هنگام معامله منجر به وسوسه معاملهگر میشود، در حالیکه گاهی اوقات انجام ندادن معامله از انجام دادن آن بسیار بهتر است.
استراتژی «لاکپشتی» از ناکارامدی بازار استفاده کرده و با خرید و نگهداری داراییهایی که قیمت کمی دارند و تقاضا برای آنها پایین است، در بلندمدت به سود بسیار زیادی میرسد. دلیل اینکه موقوفه مالی Yale تابهکنون موفق عمل کرده، دیدگاه بلندمدت آنها بوده و صبر تیم سرمایهگذار منجر به ساخت یک زیربنای رقابتی موفق برای آنها شده است.
هر چقدر که دیدتان نسبت به سرمایهای که در اختیار دارید بلندمدت باشد، هوس اینکه بخواهید آن را نقد کنید هم کمتر به سرتان میزند. تفکر درست و صبور بودن دو پارامتر مهم سرمایهگذاری لاکپشتی است.
موسسان لاکپشتی و خرگوشی
این استراتژیها تنها شامل معاملهگران نیست و مشمول مدیران استارتآپها و موسسان نیز میشود.
هنگام جمعآوری سرمایه، مدیران خرگوشی بر روی جمعآوری بیشترین مقدار پول ممکن در بیشترین قیمت ممکن و با کمترین مدیریت لازم با ارائه یک برنامه زمانی جذاب تمرکز دارند. آنها ممکن است این برنامه زمانی را جهت فروش محصولات خود حتی زیرپا بگذارند. در حوزه ارزهای دیجیتال جمعآوری این نقدینگی بالا با نوشتن یک وایت پیپر خوب امکان پذیر است!
و اما مدیران لاکپشتی اعتقاد دارند که رشد و بزرگی با گذشت زمان به دست میآید و سالها و حتی دههها طول میکشد تا یک تیم فوقالعاده، یک فرهنگ، یک مدل تجاری و اکوسیستمی از شرکای مالی و بازار رقابتی فزاینده ساخت. به همین دلیل هم این نوع بنیانگذاران توجه زیادی به استخدام نوآموزان، لزوم توجه جهتدهی شده، همکاری با سرمایهگذاران بلندمدت، مدیریت صحیح سرمایه جمعآوری شده و ارزشگذاری صحیح در طول زمان دارند. هدف آنها ساخت محصول یا سیستمی است که توسط هزاران، میلیونها و حتی میلیاردها نفر مورد استفاده قرار گیرد. این برنامهای است که زمان زیادی برای به تحقق رسیدن نیاز دارد.
هرچند استراتژی لاکپشتی به معنی حرکت آهسته تیم نیست. افرادی که استارتآپها را شکل میدهند، باید با حداکثر سرعت ممکن کار را پیش ببرند. کلید موفقیت در پشروی سریع جهت ارائه خدمات، با دورنمای موفقیت در بلندمدت است.
داستان ماهیهای صیدشده و سرمایهگذاران خرگوشی
من بسیاری از سرمایهگذاران ارزهای دیجیتال را دیدهام که در قیمتهای کم سرمایهگذاری کردهاند و بعد از چندماه، چندهفته و یا حتی چند روز در قیمتهای بالاتری فروختهاند و سود خوبی به جیب زدهاند. برخی دیگر با فروختن (Short) بعضی از ارزهای دیجیتال که بیش از حد ارزشگذاری شدهاند و یا پتانسیل آنها زیر سوال رفته سودهای خوبی کسب کردهاند. از دیدن و شنیدن اینکه دوستانم معاملات خوبی دارند، واقعا لذت میبرم.
داستانهای بسیاری درباره کسانی که یک شبه پولدار شدهاند، وجود دارد. در این داستانها شما درباره افرادی میشنوید که از فضای عجیب و غریب ارزهای دیجیتال استفاده کرده و به پول خوبی هم رسیده است.
این داستانها من را یاد قصههای ماهیگیرانی میاندازد. مردم در طول تابستان در کنار دریاچه مشغول ماهیگیری هستند اما داستانهایی که شما شنیدهاید اغلب مربوط به ماهیهای بزرگی است که آنها صید کردهاند. حتی با گذشت زمان در نقل این داستانها هم مبالغه میشود و از صورت حقیقی خود فاصله میگیرد. به یاد داشته باشید که برای هر پیروزی در استراتژی خرگوشی، داستان شکستهای فراوان بسیاری ناگفته میماند.
خاصیت استراتژی خرگوشی
با این صحبتها آیا فکر میکنید به عقیده من استراتژی خرگوشی همیشه بد و استراتژی لاکپشتی همیشه خوب است؟ نه الزاما اینطور نیست.
استراتژی خرگوشی و رخدادهای فناوری صدها سال است که همبستگی محکمی با هم دارند. مهم نیست کدام تکنولوژی ناگهان مطرح شود، چه راهآهنها در قرن ۱۹، چه جنون رادیو در دهه ۲۰ و چه حباب اینترنت در اواخر قرن ۲۰، در همه اینها «استراتژی خرگوشی» امکان یک پیشرفت غیرمنتظره با هزینهای بسیارکم را فراهم کرده است. در طرفی بسیاری از ICOها هنگام قیمتگذاری توکنها آنها را به بیشترین قیمت نسبت به سایر استارتآپها که به محصول یا شبکه خود هنوز نرسیدهاند، میفروشند. از طرفی دیگر این کار به توسعهدهندگان این امکان را میدهد که ایدههای خود را بدون داشتن دغدغه مالی به سرعت اجرا کنند.
من بسیاری از قواعد اولیه این بازی را از بهترین مدیران صندوقهای پوششی ارزهای دیجیتال یاد گرفتهام. بسیاری از آنها به طرز عجیبی باهوش و متفکر هستند و این موضوع را مخصوصا بعد از فهمیدن نظر آنها را درباره برتری ایدههای اصلی پروژه نسبت به افزایش ارزش توکنها در آینده نزدیک متوجه شدم. استارتآپها باید این موضوع را حتما در نظر داشته باشند.
تفکر سریع و آرام
اگر واقعا به ارزهای دیجیتال باور دارید، سوالی که از خود باید بپرسید این است که در ده سال بعدی کدامین آنها ارزشمند خواهند بود؟ و کدام ارزهای دیجیتال در این صنعت همانند بیل گیتس و جف بزوس پیشرو خواهند بود و در نهایت قدرتمند خواهند شد؟
اگر این سوالها برایتان اهمیتی ندارد، اشکالی ندارد که بازیکن خرگوشی باشید. اما توجه کنید که با خودتان درباره اینکه چه چیزی در بازه کوتاهمدت میدانید که بقیه نمیدانند، صادق باشید. این بازار پر از افرادی است که تا خرخره مسلح شدهاند. اگر نظرتان این است که چیزی بیشتر از بقیه نمیدانید پس با شروع این کار به سادگی طعمه شعلههای بازار خواهید شد. صدقهدادن برای آینده این نوآوری مشکلی ندارد، اما جز ضرر چیزی عایدتان نمیشود!
همچنین بخوانید: چهار نصیحتی که آرزو میکنم قبل از سرمایهگذاری در دنیای ارزهای دیجیتال شنیده بودم
قسمت نهایی
پروژههای جدید ارزهای دیجیتال من را یاد راه رفتن بندبازها در ارتفاعات بالای سیرک میاندازد. این کار به معنی شروع یک استارتآپ از صفر و به طور موازی تبدیل آن به یک شرکت سهامی عام است. فضای موجود از عدم اطمینان اشباع شده است. برخلاف استارتآپهای قدیمی، مدل کسبوکار توکنها و جوامع در برابر سهام و شرکتها یک مدل در حال توسعه بوده و کامل نشده است. آیا شبکههای تجاری مدلهای مبتنی بر حقوق صاحبان سهام را با مدلهای مبتنی بر توکن ترکیب خواهند کرد؟ توکنها چگونه همانند سهام شرکتها در آینده موفق خواهند شد؟ آیا قطار توکنها در نهایت سالم به مقصد خواهد رسید و یا اینکه تنها مسافری که از این قطار پیاده میشود، بیت کوین خواهد بود؟ با وجود فرازونشیبهای بازار، مدیران باهوش استارتآپها باید به دنبال به کارگیری ترکیبی از استراتژیهای خرگوشی و لاکپشتی باشند.
سرمایهگذاران خرگوشی میتوانند از توسعه بازار، مکانیک سرعت گردش پول، تخصیص توکن و فرصتهای سریع و تهدیدهای گذرا ایده بگیرند. سرمایهگذاران لاکپشتی باید به جنبههای ساخت ارزش در بلندمدت مانند استخدام نوآموزان، کمک عملیاتی، طراحی دستهبندی، استراتژی ارائه به بازار و دیگر بخشهای ساخت یک کسبوکار پایا بیاندیشند. آنها همچنین میتوانند موسسان را از دست معاملهگران کوتاهمدت در امان نگه دارند و آنها را به سمت ساختن ارزشهای ملموس و قدرتمند به جای سودهای کوچک و گذرا حرکت دهند.
استراتژی لاکپشتی، قدرتمندترین قدرتمندان
۵ نفر از ثروتمندترین افراد جهان را در نظر بگیرید:
همانطور که میبینید همه پنج ثروتمند مشهور از روش لاکپشت استفاده کردهاند. آهسته و پیوسته !
این مانند داستان معروف مسابقه خرگوش و لاکپشت است. خرگوش توجه زیادی را در ابتدا به خود جلب میکند اما در انتها با صبر و شکیبایی لاکپشت برنده این مسابقه میشود.
این حرفهای من را به یاد بسپارید: موسسان، سازندگان، سرمایهگذاران لاکپشتی بزرگترین برندگان ارزهای دیجیتال خواهند بود. شاید عدهای بگویند این دفعه فرق دارد. چون که دیگر ارزهای دیجیتال متمرکز نیستند و نحوه اداره و ساخته شدن آنها از هر چیزی که تا به الان بوده متفاوت است، اما پس از اینکه گردوغبار این فناوری بنشیند، شرط میبندم کسانی که بصورت متمرکز در حال احتکار و جمعآوری بهترینها بودهاند، بالاتر از هرکس دیگر خواهند ایستاد.
منبع: medium
دیدگاه تان را بنویسید