احتمالا بسیاری از شما داستان معروف پیتزاهای ۱۰,۰۰۰ بیت کوینی را شنیدهاید. این داستان جالب بارها در اینترنت تکرار شده است. در می ۲۰۱۰ بود که شخصی به نام لازلو هانیِچ (Laszlo Hanyecz) اولین تراکنش ارز دیجیتال را در دنیای واقعی انجام داد. این شخص دو پیتزا را به مبلغ ۱۰,۰۰۰ بیت کوین خرید!
اگر قیمتهای کنونی و قیمتهای متغیر سال گذشته از ۱۰۰۰ دلار تا ۲۰,۰۰۰ دلار را بررسی کنید، این شخص باید چیزی بین ۱۰ دلار تا ۲۰۰ میلیون دلار برای دو عدد پیتزا پرداخت کرده باشد. امروز شاید خیلی راحت بتوان گفت این کار واقعا احمقانه بوده است، اما هشت سال پیش بیت کوین تا این حد ارزش نداشت و کسی هم نمیدانست سرنوشت آن به کجا میرسد. شاید اگر چنین اتفاقاتی برای امثال هانیِچ نمیافتاد، ما هرگز به این نقطه نمیرسیدیم. با توجه به درخشش سریع بیت کوین بهویژه در سال ۲۰۱۷، اکنون بسیاری از مردم به قیمت نجومی آن مینگرند و با خودشان فکر میکنند که چقدر دیر شده است و خیلی زودتر باید به فکر خرید این ارز میافتادند.
این مشکل نیز مانند بسیاری از مشکلات بشر ریشه در مسائل روانشناسی دارد. بیایید کمی بیشتر فکر کنیم و این موانع ذهنی را پشتسر بگذاریم. شاید نه همهی افراد، اما بسیاری از آنها پیش از آنکه برای اولین بار تصمیم بگیرند روی بیت کوین سرمایهگذاری کنند با این موانع روبهرو میشوند.
سه نوع تعصبی که بیت کوین را تحتتأثیر قرار میدهدقبل از هرچیز بیایید تعصبات شناختی که ذهنیتتان را تحتتأثیر قرار میدهد بررسی کنیم. این تعصبات درست مانند قطرههای باران روی شیشهی جلوی اتومبیل هستند. هنگامی که تعداد آنها اندک است، شیشه تار نمیشود اما وقتی خیلی زیاد شدند دیگر نمیتوانید جایی را ببینید و باید برفپاککن را روشن کنید. تعصبات نیز پس از مدتی تمام ذهن شما را تحتتأثیر قرار میدهند. در خصوصِ بیت کوین سه نوع تعصب وجود دارد که ذهنتان را پر میکنند.
۱- تعصب روی قیمت واحدمعمولا همهی ما دوست داریم هر چیزی را با مقدار واحد اندازهگیری که در جهان وجود دارد بسنجیم. یک مطالعه برای اولین بار این موضوع را دربارهی غذا خوردن نشان داد. براساس این مطالعه، معمولا همهی ما خوردن یک همبرگر کامل را به یک همبرگر نصفه ترجیح میدهیم، حتی اگر در هر دو از ۲۵۰ گرم گوشت استفاده شده باشد.
برای بیت کوین، سهام، طلا یا هر نوع سرمایهگذاری دیگری معمولا ابتدا بررسی میکنیم که این دارایی براساس قیمت هر واحد آن تا چهحد گران است. «یک بیت کوین ۸۰۰۰ دلار؟ من چنین پولی ندارم!» حتی ثروتمندان هم ده هزار «چیزِ» ۸ دلاری را به دو، سه یا حتی ده بیت کوین ۸۰۰۰ دلاری ترجیح میدهند. با اینکه در مجموع ده بیت کوین ۸۰۰۰ دلاری برابر است با ده هزار «چیزِ» ۸ دلاری، اما اهمیتی ندارد زیرا قیمت واحد بیت کوین بیشتر است.
البته این کاملا بیمعنی است؛ زیرا بیت کوین به هشت رقم اعشار و حتی بیشتر تقسیم میشود و اگر نیاز باشد میتواند به اعشار بیشتری نیز تقسیم شود. اما حقیقت این است که ما ۰/۰۰۰۰۰۰۰۱ بیت کوین نمیخواهیم، ما یک بیت کوین کامل میخواهیم و بیت کوین کامل گران است!
۲- نادیده گرفتن مفهوم احتمالما معمولا نسبت به اهمیت و بزرگی رویدادها واکنش نشان میدهیم اما احتمال آنها را نادیده میگیریم. میزان ریسک یا پاداش را برآورد میکنیم، اما این احتمال را بهعنوان یک عامل بهحساب نمیآوریم. در نتیجه قضاوت ما مانند شیوهی سرمایهگذاران و معاملهگران براساس ارزش موردانتظار نیست، بلکه براساس شدت تهدید یا لذت صعود است.
به همین دلیل است که از دست دادن همهی پولهایمان مهمتر از آنچه ممکن است باشد بهنظر میرسد. تلفیق این مورد با تعصب نسبت به واحد اندازهگیری، سبب میشود به سختی بتوانیم درک کنیم که چگونه قیمت یک بیت کوین ممکن است احتمالا بیشتر شود. واقعیت این است که این دو با هم ارتباطی ندارند. اینکه از دست دادن ۱۰۰۰ یا ۱۰,۰۰۰ دلار تا چهاندازه وحشتناک است یک موضوع ذهنی است، اما محاسبهی احتمال وقوع این امر موضوع مهم دیگری است.
۳- تأثیر دارا بودنبدترین دشمن سرمایهگذار بیقراری و بیصبری اوست. معمولا وقتی مالک چیزی هستیم که ارزش مادی دارد، دوست داریم ارزش آن به سرعت افزایش یابد. دلیلش این است که این دارایی متعلق به ماست. در حالیکه بهندرت پیش میآید تمایل داشته باشیم برای خریدن چیزی، همان قیمت بازار را بپردازیم. چرا؟ چون هنوز این دارایی متعلق به ما نشده است!
دنیل کانمن اولین پژوهشگری بود که روی این پدیده مطالعه کرد. او به تعدادی از دانشآموزانش لیوان داد و سپس از همهی آنها خواست بگویند به چه قیمتی حاضرند این لیوانها را بفروشند یا بخرند. نتایج بسیار جالب بود. قیمتی که دارندگانِ لیوان برای فروش تعیین میکردند، دوبرابر قیمتی بود که افرادی که لیوان نداشتند برای خرید پیشنهاد میدادند.
بههمینترتیب، اگر قیمت بیت کوین ۱۰,۰۰۰ دلار باشد، قاعدتا به خودتان میگویید باید وقتی ۵۰۰۰ دلار بود آن را میخریدم. اما در همین شرایط اگر یک بیت کوین داشتید، حاضر نبودید آن را به کمتر از ۲۰,۰۰۰ دلار بفروشید.
موارد دیگری را نیز میتوان برای این فرایند در نظر گرفت و تعداد آنها بسیار زیاد است. اما معمولا این سه مورد شایعتر و قطعا آزاردهندهتر هستند. بااینحال میلیونها نفر هستند که تصمیم گرفتند طرز فکرشان را تغییر دهند. اما دلیل آن چیست؟
تاریخچهی پیشبینی قیمت بیت کوینپذیرفتن اینکه این تعصبات روی ما تأثیر میگذارند دلیل نمیشود که دربارهی آن هیچ تردیدی نداشته باشیم. اولین و مهمترین موضوعی که وجود دارد ترس است؛ ترسِ ازدستدادن. هنگامیکه از چپ و راست میبینیم دیگران پول بهدست میآورند (یا حداقل ادعای آن را دارند)، ترس برِمان میدارد. این فضا فرصتهای زیادی برای کسب ثروت از طریق سرمایهگذاری فراهم میکند. ما همیشه میترسیم از قافله عقب بمانیم.
اما یکی دیگر از عوامل اصلی که سبب میشود همچنان اخبار را دنبال کنیم و سعی کنیم بیخبر نمانیم، این است که میبینیم افراد مشهور برای پیشبینی قیمتها پا پیش میگذارند. این رویه هنگامیکه در ژوئیهی ۲۰۱۷، جان مک آفیِ نهچندان خوشنام پیشبینی کرد که در عرض سه سال بیت کوین به ۵۰۰,۰۰۰ دلار میرسد به اوج خود رسید.
مک آفی کمی بعد اعلام کرد قیمت بیت کوین تا سال ۲۰۲۰ به ۱,۰۰۰,۰۰۰ دلار میرسد. مک آفی که کاملا مشخص است اشتباه میکند، اما حتی افراد محافظهکارتر هم پیشبینیهایی داشتند. یکی از آنها مایک نووگراتز، میلیاردر سابق و مدیر صندوق ارزهای دیجیتال است که بهدرستی پیشبینی کرد بیت کوین در سال ۲۰۱۷ به ۱۰,۰۰۰ دلار میرسد. نووگراتز در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۷ گفت:
من کاملا اطمینان دارم که قیمت بیت کوین بالاتر میرود… اصلا تعجب نمیکنم اگر ظرف ۶ تا ۱۰ ماه آینده قیمت آن به ۱۰,۰۰۰ دلار برسد.
البته او از این هم فراتر رفت و گفت که قیمت آن تا پایان سال ۲۰۱۸ شاید به ۴۰,۰۰۰ دلار هم برسد.
تون ویس (Tone Vays) مدیر سابق جیپیمورگان چیس که به مدت ۱۰ سال در والاستریت فعالیت داشته است، بر این باور است که در درازمدت احتمال دارد قیمت هر سکه به ۱۰۰,۰۰۰ دلار هم برسد. توماس لی که از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ رئیس بخش استراتژی سهام این بانک بود، میگوید:
قیمت بیت کوین تا سال ۲۰۲۰ به ۲۰,۰۰۰ دلار خواهد رسید و ظرفیت آن را دارد که به ۵۰,۰۰۰ دلار نیز برسد.
نمونههای بسیار زیادی از پیشبینیهای افراد مشهور در این زمینه وجود دارد.
البته نمیتوان با قطعیت گفت که هیچیک از این قیمتها میتواند درست باشد و باید به این هم فکر کنیم که معمولا نوعی تأثیرپذیری در پیشبینیهای جمعی وجود دارد. اما هر چه تعداد پیشبینیها بیشتر میشود این پرسش بیشتر در مغزمان شکل میگیرد که:
چقدر احتمال دارد که همهی اینها اشتباه کرده باشند؟
آیا محتوا به دادِ این سرمایهگذاران خواهد رسید؟هیچکس چیزی نمیداند. همهی ما میدانیم که همین فردا احتمال دارد قیمت بیت کوین به صفر دلار برسد. چیزی که روشن است این است که هر تصمیمگیریِ خوب به زمینههای زیادی نیاز دارد. دقیقا همینجاست که محدودیتهای علم روانشناسی معلوم میشود. زمینه (یا محتوا) در واقع مجموعهای از اطلاعات است که دیدگاههای ذهنی افراد بر بستر آن شکل میگیرد. البته میدانیم هیچ علمی قطعیتر از علم ریاضیات نیست.
در حال حاضر، ۱۰ تا ۲۰ میلیون نفر روی ۱۷ میلیون بیت کوین چانه میزنند. نحوهی کار این سیستم به گونهای است که فقط ۲۱ میلیون بیت کوین ایجاد خواهد شد و دیگر بیشتر از آن امکان نخواهد داشت. جمعیت جهان در حال حاضر ۷/۶ میلیارد نفر است و به سرعت رشد میکند.
حال اگر همهی بیت کوینها استخراج شوند، قانون عرضه و تقاضا میگوید قیمت در درازمدت باید افزایش یابد.
این غیرممکن است، اما ریاضیاتی که از آن پشتیبانی میکند بسیار ساده است و تردیدهای یک سرمایهگذار را در اولین سرمایهگذاری از بین میبرد. زمینهی ارزشمند دیگری نیز وجود دارد که از قرار دادن بیت کوین و ارزهای دیجیتال در کنار دستهی دیگری از داراییها بهدست میآید.
بازار جهانی طلا حدود ۶ تا ۸ تریلیون دلار است. قرار دادن بیت کوین و همهی داراییهای رمزپایهی دیگر درون آن، فقط بخش کوچک دیگری را به آن میافزاید. حضور بیت کوین در بازار طلا مانند یک قطره در یک سطل پر از آب است.
بازار احتکاری همهی ارزهای دیجیتال در اوج سرمایهگذاریاش باز هم فقط کمی بالاتر از شرکتهای بزرگی مانند اپل قرار میگیرد.
هیچکدام از این دادهها تضمین نمیکنند که بیت کوین میتواند سرمایهگذاری خوبی باشد، اما در نهایت ریاضیات خواهد توانست در بحث با روانشناسی پیروز شود و سرمایهگذار بالقوه را به سرمایهگذاری در بیت کوین ترغیب کند.
محاسبات ریاضی که برای پیشبینی امور به کار میروند کاملا منطقی هستند و هزار راه برای اثبات آن وجود دارد، اما به سختی میتوان خلاف این امر را ثابت کرد.
جمعبندیبیایید یک بار دیگر همهی آنچه در این مطلب گفته شد را جمعبندی کنیم. گفتیم افرادی که میخواهند در بیت کوین سرمایهگذاری کنند در ابتدای کار تحتتأثیر سه نوع تعصب قرار میگیرند. اما ترسِ ازدستدادن فرصتهای مهم و نیز پیشبینیهای قیمت که از سوی افراد برجسته صورت میگیرد، آنها را به تردید میاندازد. علاوهبراین، ریاضیاتی که اساس بیت کوین را تشکیل میدهد ساده و قانعکننده است. همهی اینها با هم سبب میشوند افراد به سرمایهگذاری در بیت کوین علاقهمند شوند.
اندکی پس از ورود به فضای ارزهای دیجیتال متوجه خواهید شد که بیشتر بحثهایی که علیه بیت کوین صورت میگیرد زمینهی روانشناسی دارد. این بحثها نکاتی را دربارهی اخلاقیات، امنیت و سادگی مطرح میکنند. مثلا میگویند: «اگر مردم دیگر آن را باور نداشته باشند، ارزش آن صفر میشود.» اما اگر دقت کنید میبینید این بحثها دربارهی دلار آمریکا یا حتی ارزهای دیگر نیز صادق است و فقط به ارزهای دیجیتال مربوط نمیشود. بنابراین با اینکه بسیاری از این بحثها در همهی نقاط جهان صورت میگیرند، اما پس از کمی بررسی و واکاویِ حقایق به سرعت از بین میروند.
البته بحثهایی هم وجود دارند که پُر بیراه نمیگویند. بحثهایی پیرامون هزینههای تراکنش، مصرف بیشازحد انرژی و مسائل مربوط به قوانین و مقررات تا حدودی منطقی هستند. اما تعداد کمی جرأت میکنند به بحث ریاضیاتیِ ارزهای دیجیتال نزدیک شوند، زیرا در این بخش هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. قطعا در این مسیر فراز و نشیبهای بزرگ، افزایش سریع قیمت و حتی ورشکستگی نیز وجود خواهد داشت. اگر منطقی به این قضیه فکر کنیم، شاید برای نسل قدیم این احمقانه باشد که تمام برنامههای دوران بازنشستگیشان را بهجای سرمایهگذاری روی سهام روی داراییهای دیجیتال متمرکز کنند؛ اما برای نسل جدید این اصلا احمقانه نیست.
این بخش بزرگترین رشد سرمایهگذاریهای خصوصی در سالهای آینده را به خود اختصاص خواهد داد. هر چه جمعیت، تعصبات و پیشبینیها بیشتر میشوند، در نهایت افراد بیشتری به این حوزه روی خواهند آورد. مثل ۱۰,۰۰۰ بیت کوینی که لازلو برای پیتزاها پرداخت، فقط ریاضی است که بدون تغییر باقی خواهد ماند.
منبع: medium
دیدگاه تان را بنویسید