خوب است.
شاید تعجب کرده باشید که چنین حرفی را از من میشنوید، کسی که مقالههای زیادی نوشته تا نشان بدهد چگونه قدرت کریپتو دنیا را تغییر میدهد. آیا به طور ناگهانی نظرم را عوض کردم؟ یک باره فهمیدم که اشتباه میکردم و متوجه شدم که بیت کوین شیطانی است؟ آیا به بدبینانی پیوستهام که هر بار که قیمتها پایین میآمد با خوشحالی میخندیدند و میگفتند که بیت کوین قرار است نابود شود؟
خیر.
به خاطر این میگویم خوب است که بالاخره سیرک بیت کوین به پایان رسید. دوربینها جمع شدند و به خانههایشان بازگشتند. گزارشگران علاقهشان را از دست دادند. داستان تمام شد.
و حالا جامعه کریپتو میتواند به تلاش و کوشش بسیار برگردد تا بتواند آینده خود را در صلح و آرامش بسازد.
من همیشه گفتهام که حباب کریپتو میترکد و در بلندمدت این موضوع اصلا مهم نیست. با نگاهی به گذشته فکر میکنم بدترین اتفاقی که برای جامعه کریپتو افتاد بود این بود که بیت کوین خیلی سریع به ۲۰ هزار دلار رسید. برای سالها، بیت کوین چیزی نبود جز پول خورههای اینترنت و چیزی که باعث خنده بود، اما قیمت بیت کوین بالا و بالاتر رفت، تا جایی که ناگهان به یک چیز کاملا جدید تبدیل شد:
یک تهدیدبالا رفتن وحشیانهی بیت کوین بانکها و دولتها در سرتاسر دنیا را به شدت وحشتزده کرد. بانکها دیدند که مدلهای کسبوکارشان فرو میریزد چون پول قابل برنامهنویسی بهطریقی طوفانی دنیا را دربر میگیرد و دولتها ترسیدند که کنترل انحصاریشان روی تولید پول را از دست بدهند. دولتهای استبدادی برای نابود کردن آن با هم مسابقه دادند. رگیولاتورها با قدرت تمام ظاهر شدند. رسانهها بیشمار مقالهای را منتشر کردند که پر بود از ترس، عدم اطمینان و شک و ترید.
اما وقتی که قیمت بیت کوین کاهش یابد جنون جهل و ترس هم همراهش از بین میرود و جامعه کریپتو به کارش بازمیگردد.
کار کردن در مقابل چشمان شیطان سخت است.
وقتی قدرتهای متمرکز حس کنند تحت حمله هستند، آنها هم با ترس و خشم حمله میکنند. آنها با قدرت آتش صد برابری دست به حمله میزنند. هیچ راهی برای مبارزه و پیروز شدن در برابر آنها وجود ندارد. در یک جنگ رودررو، قدرت آتش بیشتر همیشه برنده است.
اما لازم نیست که بیت کوین الان برنده شود. درست مانند نئاندرتالها که فکر میکرند چون یک بار موفق شدند یک گروه از انسانهایی که به آنها حمله کرده بودند را شکست دهند، حالا میتوانند باز هم احساس شادی و امنیت کنند. آنها راحت در غارهایشان به خواب رفتند، با این دید که خطر رفع شده است. آنها به استفاده از ابزارهای سنگی و چوبیشان ادامه دادند و هیچ نگرانیای درمورد ابزارهای آهنی که مهاجمان از آنها استفاده میکردند نداشتند.
بیت کوین شانس خیلی بالایی دارد. در اولین مبارزه شکست خورد اما جان سالم به در برد. حالا میتواند عقبنشینی و تجدید قوا کند.
مهمتر از همه میتواند تکامل پیدا کند.
یک ضربالمثل قدیمی چینی هست که میگوید:
نورت را پنهان کن، در تاریکی رشد کن. و حالا برای یک سقوط واقعیچه میدانستید چه نه، کریپتو یک صعود خیلی خیلی بزرگ داشت. باید به خاطر سقوط شاکر باشید. حالا چشمان اهریمن به دنبال یک لولوخورخورهی خیالی جدید خواهد بود.
از همین الان هم شروع شده.
اقتصاد واقعی در خطر یک اتفاق غریبالوقوع قرار دارد.
نمودار دیجیآی (DJI) یا شرکت نوآوریهای علم و فناوری دارد دقیقا شبیه نمودار بیت کوین قبل از سقوط وحشتناکش میشود.
دیجیآی بین سقوط و صعودهای زیادی در حال رفتوبرگشت است، نشانهی اینکه بازار در دردسر بزرگی افتاده است.
سایهی جنگ تریدینگ تهدیدی است که دنیا را دچار آشوب کند. شرکتهای تکنولوژی که به معجزهی اقتصادی مدرن نیرو بخشیدهاند با واکنش شدیدی مواجه هستند از طرف کسانی که قدرت را در دست دارند و میخواهند آنها را نابود کنند. آنها فکر میکنند میتوانیم زمان را به عقب برگردانیم و به دوران آرامتر و سادهتری بازگردیم، عصری که در آن افراد کتابها و باتریهای مورد نیازشان را از فروشگاههای کوچک محلی تهیه میکردند.
چنین اتفاقی ممکن نیست بیفتد. فروشگاه کوچک و دنج محله برای همیشه از بین رفته است، چون آنها الان در آمازون و ایبی فروش دارند و صدها برابر مشتری بیشتری دارند. آنها حتی نمیخواهند به زمانی برگردند که منتظر بودن افراد از فروشگاه آنها دیدن کنند، درحالی که سعی میکنند بازحمت اجارهی فروشگاه را دربیاورند.
نمیتوان با آینده جنگیددر دورهی ادو (توکیو قدیم) ژاپن فئودال، فرمانده نظامی که قدرت را به دست داشت توانست اسلحهی گرم را برای صدها سال از جزیره دور نگه دارد.
اما در نهایت اسلحه بر شمشیر پیروز شد.
و حالا سرعت حرکت همهچیز بیشتر شده. سرعت تحول با هر انقلابی بیشتر میشود. دورهی شکارچی-گردآورنده تقریبا دو میلیون سال طول کشید، اما انقلاب کشاورزی فقط ۲هزار سال طول کشید و بعد از آن انقلاب علمی ۵۰۰ سال پیش اتفاق افتاد و تمام جنبههای جامعه را یک بار دیگر از نو ساخت.
سرعت تغییرات بیشتر میشود، کمتر نمیشود.
هر تلاشی برای متوقف کردن آن مانند این است که در مقابل سونامی کیسه شن بگذارید.
بازگشت انسان خردمندداستان نئاندرتال بخش دومی هم داردِ، که در کتاب حماسی انسان خردمند: تاریخچهی انسانیت، نوشته یووال هری به زیبایی بیان شده است.
بعد از اینکه نئاندرتالها مهاجمان را شکست دادند، به نظر میرسید تمام مزیتها را دارا هستند. آنها بزرگتر و قویتر بودند، با مغزهای بزرگتر. اما یک جای کار میلنگید. آنها توانایی تغییر نداشتند. مانند تمام حیوانات خزنده، جهنده و پرندهی دیگر تمام رفتارهای آنها از ژنتیکشان قابل ردیابی است.
آنها ابزارهای سنگی و چوبی ساختند اما برای میلیونها سال آن ابزارها عملا بدون تغییر باقی ماندند. آنها پیچیده نشدند. نئاندرتالها آن ابزارها را باهم ترکیب نکردند تا اشکال جدید بسازند یا مواد بادوامتر دیگری را ذوب نکردند تا ابزارهای دوگانه بسازند. از این نظر دقیقا شبیه میمونها بودند. میمونها جوامعی سفتوسخت و سلسله مراتبی با مرکزیت یک نر آلفا تشکیل میدادند اما ژنتیک ناقص آنها گویای این است که هرگز یک انقلاب دموکراتیک نداشتند تا آن نرهای آلفا را با مجمعی از بزرگان یا قوانین اساسی جایگزین کنند.
برای مدتی برای عموزادههای دور نئاندرتالها، یعنی انسان خردمند به همین صورت بود. بهنظر میرسد نسل اندر نسل، آنها هم الگوی کاملا ثابت رفتاریای از خودشان نشان میدادند، همان کارهای شکار و جمعآوری معمولشان را به آرامی انجام میدادند و از سادگیشان لذت میبردند.
اما بعد چیزی عوض شد.
نمیدانیم دقیقا چه بود که تغییر کرد اما احتمالا یک جهش ژنتیکی رندم بوده است. کد آنها تغییر کرد. و ناگهان آنها متفاوت حرف میزدند، متفاوت فکر میکردند و نگاهشان متفاوت شده بود.
آنها تکامل پیدا کردند.
و بعد یک روز انسان خردمند بازگشت.
آنها درک بهتری از زمان پیدا کرده بودند. میتوانستند درمورد گذشته و آینده صحبت کنند. آنها یاد گرفته بودند آرایشهای نظامی پیشرفته تشکیل دهند و از فاصلهی دور با هم ارتباط برقرار کنند.
نئاندرتالها هیچ شانسی نداشتند.
اگر خشونتی بین دو گونه در گرفته باشد، نئاندرتالها کاری بیشتر از اسبهای وحشی از دستشان برنمیآمد. ۵۰ نئاندرتال که به روش سنتی و با الگوهای ثابت در یک تیم بودند در مقابل ۵۰۰ انسان خرمند با نوآوری و استعداد هیچ بودند. و حتی اگر انسان خردمند در دور اول شکست میخورد، خیلی سریع میتوانستند یک آرایش نظامی جدید برای خودشان اختراع کنند که به آنها کمک کند دفعه بعدی پیروز شوند.
انسان خردمند خیلی سریع توانست بر آنها پیروز شود و خیلی زود نئاندرتالها منقرض شدند.
سرنوشت مشابهی در انتظار موسسات و نهادهای امروزی قرار دارد. آنها بزرگ و قدرتمند و وحشی هستند اما با الگوهای ثابتی حرکت میکنند. آنها تکامل پیدا نمیکنند.
قدرت کریپتو در تطبیق پذیری عظیمش است و فقط با چند جهش ژنتیکی کریپتو شکل پول و قدرت را برای همیشه تغییر خواهد داد.
تکامل کلید اصلی است.
اما چگونه؟ تحول به چه چیزی؟
بیایید نگاهی بیندازیم به ۵ تغییر ضروری که میتواند کریپتوی غیرمتمرکز را توقفناپذیر کند.
۱. مقیاس پذیریمسالهی مقیاس پذیری در کریپتو کاملا واضح است و مهندسها مشغول کار کردن بر روی آن هستند. ما میدانیم که چطور سیستمهای توزیعشدهی غیرمتمرکز را مقیاس پذیر کنیم. دههها است که ما داریم روی این مساله کار میکنیم، از مراکز داده شروع شده و به سمت زیرساختهای ابری رفته است، اما سیستمهای غیرمتمرکز هنوز واقعا جدید هستند و هنوز در سطح تحقیقات دانشجوهای دکترا قرار دارند.
اگر فکر میکنید مقیاس پذیری فقط اضافه کردن بلاک است، باید بدانید که به اندازهی کافی دقت نکردهاید.
سیستمهای ابری سنتی به صورت خطی مقیاسپذیر میشوند. اگر سرورهای بیشتری اضافه کنید، باید ظرفیت بیشتری اضافه کنید. یک سیستم ابری که بهطور مناسب طراحی شده است میتواند تقریبا بهطور نامحدود رشد کند. نتفلیکس هر چه مردم ویدئوهای بیشتر و بیشتری اضافه میکنند، ظرفیتش را بیشتر میکند.
افرادی که تازه وارد کریپتو میشوند متعجب میشوند که مهم نیست چه تعداد سرور اضافه میکنید، ظرفیت اضافه نمیشود، فقط امنیت بیشتری بهدست میآید. این یک مشکل است اما در حال حاضر در حال تغییر است، چون معماری جدید در حال تکامل است. ما هم به مقیاس پذیری نیاز داریم و هم امنیت.
پروژههای مانند رادیکس (Radix) سعی دارند یک بار برای همیشه مشکل مقیاس پذیری را حل کنند. اتریوم همین الان هم کارش را برای حل مشکل بخشبندی (sharding) خوب انجام داده است، که میتواند و باید ظرفیت خارقالعادهای به بزرگترین شبکهی اپلیکیشن غیرمتمزکز دنیا اضافه کند. حتی اگر هیچکدام از این رویکردها جواب ندهد، بالاخره چیزی در آینده جواب خواهد داد.
درمورد بیت کوین، مقیاس پذیری تا حدی سرعتش را بیشتر کرده است. نسخهی بتا شبکه لایتنینگ (Lightning Network) آنلاین و درحال اجرا است و هر روز بزرگتر میشود. من انتظار دارم تا پایان تابستان کامل شود و به طور دائم خیلی از مشکلات ظرفیت که گریبانگیر بیت کوین است را حل کند.
بعضی از دوستان فکر نمیکنند شبکه لایتنینگ بتواند تمام چالشهای شبکه را حل کند. این هم خیلی اهمیتی ندارد. بازهم، حتی اگر منتقدان درست بگویند و شبکهی لایتنینگ نتواند تمام مشکلات را حل کند، یادتان باشد که ما هنوز در روزهای اولیهی تکنولوژی عمومی غیرمتمرکز هستیم. ایدههای بیشتر و بیشتری برای حل مشکلات داده خواهد شد و آن بیرون یک جایی یک جوان ایستاده است با یک وایتبرد و رویای حل کردن این مشکلات برای همیشه را در سر دارد.
مشکلات مقیاس پذیری بدانید که دارید به پایان عمرتان نزدیک میشوید.
۲. حذف کردن نقاط خفهکنندهی مرکزیامروزه دو نقطه خفه کنندهی متمرکز عمده برای کریپتو وجود دارد:
اکسچنجها ماینینگمعماران کریپتو باید کار کنند تا این دو پارادایم را هر چه زودتر از بین ببرند.
مدارهای مجتمع برای ماینینگ از کارت گرافیکهای ماینینگ کارآمدتر هستند اما منتقدان درمورد آنها درست میگویند که انرژی زیادی میسوزانند. حتی کریپتوبازهایی که سعی میکنند ماینینگ را کاملا غیرمتمرکز نگه دارند همچنان با محدودیت انرژی مواجهه میشوند.
اما این بزرگترین مشکل ماینینگ نیست. علاوه بر آثار مخربی که برای محیط زیست دارد، هزاران مصرفکننده انرژی بدتر در دنیا وجود دارد، مانند ماشینها و مزارع کشاورزی. کریپتو میتواند بار الکتریکی شبکههایش را کمتر کند و این کار را خواهد کرد. و بهتر است که هر چه زودتر این موضوع را درست کنند چون بدترین قسمت موضوع درمورد مزارع ماینینگ این است که هدف آسان و واضحی برای قدرتهای مرکزی هستند.
تا کنون تلاش زیادی برای از بین بردن ماینرها گزارش نشده است، اما وقتی اکوسیستمها رشد میکنند، به احتمال زیاد این اتفاق خواهد افتاد. تلاشهایی که تا کنون انجام دادهاند سعی در ثبت ماینرها و تحریم مزارعی در مقایس بزرگ بوده است. انتظار داریم وقتی قدرتهای مرکزی بیشتر احساس خطر کنند و به خاطر رکود اقتصادی تحت فشار بیشتری قرار بگیرند این حملهها در آینده بیشتر شوند.
اکسچنجها نقطه خفهکنندهی بعدی هستند. آنها هدف ریگولاتور و هکرهای متعصب قرار میگیرند. به عنوان پل اصلی که بین سیستم اقتصادی قدیمی و جدید، آنها قدرت بیشتری پیدا کردهاند اما از طرفی به شدت نسبتبه حملههای قانونی و تکنولوژیکی آسیبپذیر هستند.
ما اکنون به اکسچنجهای غیرمتمرکز نیاز داریم. اما حتی اکسچنجهای غیرمتمرکز توسط مردم عادی راهاندازی شدهاند و به زیرساختهای وب نیاز دارند تا به کارشان ادامه دهند، که این موضوع آنها را آسیبپذیر میکنند، مانند چیزی که درمورد هک شدن اتردلتا (Ether Delta) دیدیم. حتی اگر کسی نتواند بلاک چین را هک کند، اکسچنجها هنوز هم به خاطر تکنولوژی وب شکننده هستند، تکنولوژیای که برای یک دهه تحت تهدیدهای مداوم پیشرفته بوده است و آسیبپذیرهایی را آشکار کردهاند که هرگز گزارش نشده بودند. تکنولوژی وب یک ترکیب سرهم بندیشده از فریمورکهای امن و غیرامن است و هرلحظه امکان فروریختن آن وجود دارد.
باید یک بار برای همیشه فراتر از تکنولوژی وب برویم.
چیزی که به آن نیاز داریم مبادلهی اتمی است. ما به یک پروتکل مبادلهی کوین جهانی نیاز داریم.
بعد از آن، مبادلهی کوینها به اندازه نظارت بر قیمتهای واحد و ارسال تراکنش از والتها آسان میشود. این کار به تهدیدهای بزرگ و ریپازیتوریهای متمرکز که امنیت پایینی دارند و به راحتی هک و گم میشوند پایان میدهد.
کریپتو یک پول قابل برنامه ریزی است. ما باید برای تمام جنبههای آن برنامه بریزیم تا یک بار برای همیشه مشکل گیجکننده بودن آن را حل کنیم. هر عملی در دنیای اقتصاد امروز از تریدینگ گرفته، تا سپردهگذاری، تا به ارث بردن دارایی باید در خود آن برنامه اتفاق بیفتد، بدون اینکه به شخص ثالث «قابل اعتمادی» نیاز باشد.
۳. توزیعبزرگترین مشکلی که برای کریپتو وجود دارند همان است که من قبلا درمورد آن در مقالهی چرا همه این ویژگی دیوانه کننده ارزهای دیجیتال را فراموش کردهاند و خیمه شب بازی توزیع غیرمتمرکز پول در آینده چگونه انجام خواهد شد نوشتهام. این روزها کریپتو یک فرصت طلایی را از دست داده است. آنها کشف کردهاند که چگونه بدون یک قدرت مرکزی پول چاپ کنند اما آنها از همان روش توزیع قدیمی استفاده میکنند، از بالا به پایین.
یکی از سریعترین و آسانترین راهها برای راه اندازی یک اکوسیستم اقتصادی جدید، عوض کردن شیوهی توزیع پول میباشد. دقیقا همانطوری که در بازیهای کامپیوتری برای انجام دادن هر نوع عملی میتوانیم سکه دریافت کنیم، میتوانیم در دنیای واقعی هم پول را در زمان تولید برای چت کردن و پست کردن داستانهای جدید و هر چیزی که در شبکههای اجتماعی دوست داریم توزیع کنیم.
بنا به دلایلی اغلب اوقات به نظر میرسد که من به کمونیست اعتقاد دارم یا وقتی درمورد پول گیمیفیکیشن شده صحبت میکنم منظورم ایردراپز (air drops) است.
ایردراپز به هیچکس انگیزهای نمیدهد که از پولش استفاده کند یا در سیستم شرکت کنند. من یک ایردراپ برای BAT درام اما تا حالا هیچچیز به هیچ وبسایتی ندادهام. این سیستم معیوب است چون هیچ انگیزهای برای من وجود ندارد تا آن پول را برای محتوای وبسایتها به آنها منتقل کنم. من پول نمیخرم تا آن را خیرات کنم. اما اگر برای انجام کارهای روزانه پولی برنده شوم، داستان کاملا متفاوت خواهد بود.
اما درمورد کمونیست، واقعا از آن نفرت دارم. هیچوقت جواب نداده و جواب نخواهد داد. تنها وقتی که جواب داده وقتی بوده که دهها میلیون نفر را به قتل رسانده اند، البته همان موقع هم شکست خورده است. شکست میخورد چون دوگانگی انسانها را در نظر نمیگیرد. ما هم خودخواه هستیم و هم ازخودگذشته. هر سیستمی که فقط یک روی این سکه را در نظر بگیرد به طور دائم معیوب است.
کمونیست پولی را توزیع میکند که مردم از قبل مالک آن هستند و آن را به افراد دیگر میدهد و اصرار دارد که تمام افراد در یک قشر اقتصادی زندگی کنند. گیمیفیکیشن سازی تحویل پول یعنی توزیع پول در زمان خلق پول به خود مردم در عوض بانکها و به هیچ عنوان به معنی توزیع کاملا مساوی پول یا اینکه مردم نمیتوانند کسبوکارهای خودشان را راهاندازی کنند، ترید کنند و هرکار دیگری برای پول درآوردن نیست.
حرف من یک پول برنامه ریزی شده است که بهازای کارهای مفیدی که مردم برای شبکه انجام میدهند به طور مستقیم بهدست آنها میرسد. این مدلی نیست که قبلا در تاریخ وجود داشته باشد. هیچ نوع مشابهی ندارد. قبلا هرگز هیچ کجا امتحان نشده است. یک مدل انقلابی است که با نمونههای قبلی هیچ نوع سازگاریای ندارد.
اما چرا به همچین چیزی نیاز داریم؟
چون اگر بتوانیم پول را خیلی سریع در یک اکوسیستم بزرگ از بازیکنان اقتصادی توزیع کنیم، میتوانیم برای همیشه مشکلات پول معمولی را از بین ببریم. اگر نیازی نباشد که از سیستم قدیمی استفاده کنیم و پول قدیمی به پول جدید تغییر دهیم همه چیز تغییر میکند.
کمی درموردش فکر کنید.
اگر مردم بتوانند با کریپتو کنار بیایند و نیازی نباشد به پولهای کثیف کاغذی دست بزنند، یک روش کاملا جدید برای انجام کسبوکارها به وجود میآید که خیلی سریع غیرقابلتوقف میشود.
چرا؟
چون وابستگی نقاط خفگی بهوجود میآورد.
در حال حاضر کریپتو کاملا به سیستم پولی فعلی وابسته است. اگر هنوز لازم است به میزان لازم پول معمولی دربیاورید تا بتوانید ماشین بخرید، یا مجبور باشید کریپتوی خود را به پول معمولی تبدیل کنید تا بتوانید آن ماشین را بخرید، پس یک نقطه خفگی وجود دارد.
اگر نیازی نباشد تا کریپتو را به پول معمولی تبدیل کنید، دیگر اصلا لازم نیست طبق قوانین قدیمی بازی کنیم. دیگر یک سیستم عملیاتی اقتصادی موازی برای تمام دنیا داریم.
و اینگونه مردم و پول بهطور واقعی برای همیشه آزاد میشوند.
۴. اپلیکیشن فوقالعادهتا اینجا درمورد زیرساختها صحبت کردیم. هیچکس زیرساخت نمیخرد درعوض امروزه پروژههای زیادی داریم که به میزان معادلی از DNS و TCP/IP عمومی استفاده میکنند.
هیچکس اهمیتی به زیرساخت نمیدهد. اپلیکیشنی که با استفاده از آن زیرساخت اجرا میشود برای همه اهمیت دارد. ما به اپلیکیشنهای فوقالعاده نیاز داریم.
اما اپلیکیشن فوقالعاده یعنی چه؟
من ایدههای زیادی در این مورد دادهام و پروژه های زیادی وجود دارند که در حال حاضر مشغول به کار هستند تا همین حالا که ما صحبت میکنیم آن را به واقعیت تبدیل کنند.
من هر روز بیشتر و بیشتر فکر میکنم که آن اپلیکیشن راه جدیدی برای ارتباط برقرار کردن است.
ما انسانها خاص هستیم چون ارتباط برقرار میکنیم و داستان تعریف میکنیم. ما واقعیتهای صوری خلق میکنیم که همهی ما میتوانیم به آن ایمان پیدا کنیم تا با هم روی آن کار کنیم و به سمت هدف والاتری برویم. جای تعجبی ندارد که ایمیل، مرورگرها و پیغامرسانهای رمزنگاری شده پلتفرمهایی فوقالعاده هستند. هدف همهی آنها خلق و توزیع اطلاعات و ارتباط برقرار کردن است. همهی آنها برای قصه گفتن هستند.
کریپتو هم به یک نت اسکیپ نیاز دارد.
پول قابل برنامهریزی کافی نیست. برای آن پول به یک رابط کاربری نیاز داریم.
بهمحضاینکه که یک اپلیکیشن زیبا داشته باشیم که از نظر کاربرد دقیقا شبیه اپلیکیشنهای متمرکز باشد که مردم عادی به آنها عادت دارند، و همچنین ویژگیهای خارقالعادهی دیگری هم ارائه بدهد که مردم تا قبل از این نمیدانستند به آنها نیاز دارند، بازی دیگر تمام شده است.
مردم عادی تا وقتی که امنیت و حریم خصوصیشان به زور از دستشان درنیاید به آن اهمیتی نمیدهند. درعوض اپلیکیشن کریپتو به آنها امنیت و حریم خصوصی را هدیه میدهد بدون آنکه خودشان بدانند.
۵. فراتر رفتن از شبکهدر پایان، وقتی که تمام آن کارها را انجام دادیم، یک مرحلهی نهایی میماند و این یکی ممکن است متعجبتان کند. فراتر رفتن از شبکه.
شبکههای توری آینده را میسازند.
اینترنت به طور فزایندهای در اختیار تامین کنندههای پهنای باند مرکزی قرار دارد که میلیونها دلار هزینه میکنند تا ترافیک رقیبان را کاهش دهند تا به این ترتیب بتوانند جایگزین بیکیفیتی از شبکهی نت فلیکس که متعلق به خودشان است را به خورد مردم بدهند. دولتهای استبدادی پروتکلهای وب را طوری تعیین کردهاند که آن را به یک ابزار نظارتی تبدیل کنند. قدرتهای دموکراتیک چندان از دولتهای استبدادی جا نماندهاند و حتی ممکن است فراتر هم رفته باشند، چون آنها این توهم را ایجاد میکنند که آزادی دادهاند، در حالی که هر چیزی که کاربران در وب میگویند یا انجام میدهند جاسوسی میکنند. ما تاکنون فکر میکردیم که مشتریهای شرکتهای شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک هستیم اما حال میدانیم که خودمان محصول هستیم و شرکتهای تبلیغاتی مشتری هستند.
پلتفرمهای ارتباطی آینده نه تنها به رمزنگاری سرتاسر (end to end encryption) بدون امکان هیچ نوع درپشتی نیاز دارند، بلکه به قدرتی نیاز دارند که اینترنت را برای همیشه کنار بگذارند. اولین قدم آن است که اینترنت را به چیزی تبدیل کنیم که جز لایهای برای انتقال بستههای بیارزش کاربردی ندارد و هیچ دید و فهمی نسبت که اپلیکیشنهای رمزنگاری که در بستر آن اجرا میشوند ندارد. بعد از آن وقتش میرسد که فراتر از شبکه برویم و به توریها نقل مکان کنیم، شبکههایی کاملا همتابههمتا. این طوری میتوانیم از چشم قدرتهایی که مدام جاسوسی ما را میکنند در امان بمانیم.
جنگی برای آیندهاشتباه نکنید، کریپتو چنگی برای آینده است.
ما در یک تقاطع تاریخی قرار داریم.
بهار عربی به زمستان عربی تبدیل شد. جاسوسهایی که در همه جا حضور دارند ثابت کردند دولت امریکا خواسته مردم را نادیده میگیرد و به هر حال یک برنامه آگاهی از اطلاعات کلی ( Total Information Awareness) را به هر حال اجرا میکند. چینیها هر روز با اختراعات جدید و شیطانی مانند سیستم امتیاز اجتماعی به شدت جاسوسی شهروندانشان را میکنند.
تکنولوژی دیجیتال این قدرت را دارد که برای همیشه قفلها را بشکند یا اینکه به زندانی تبدیل شود که هیچکدام از ما هیچوقت نمیتواند از آن رهایی یابد.
مثل همیشه هیچ سرنوشتی نوشته نشده است، این ما هستیم که آن را میسازیم.
من زمانی گمان میکردم که اینرتنت همهی ما را نجات خواهد داد، آزادی و شفافیت را مانند آتش همه جا منتشر میکنند و یک نیروی توقفناپذیر برای خوبیها است. از خیلی جنبهها هست: ویکیپدیا یک معجزهی همیشگی است، همینطور ارتباطات از راه دور، و این امکان که هرچیزی را که میخواهیم چند ساعت بعد یا چند روز بعد جلوی در خانهی خود تحویل بگیریم.
اما آدمبدها هم از پلتفرمهای همگانی استفاده میکنند و کمکم توانستند که آنها را برای آرزوهای سیاه شیطانی خودشان تغییر دهند.
با نگاهی به گذشته اصلا جای تعجبی ندارد که قدرتهای مرکزی بخواهند قدرتشان به طور نامحدود هر روز بیشتر کنند.
دقیقا مانند داستان عقرب و قورباغه میماند که قورباغه قبول میکند عقرب را از رودخانه رد کند، اما عقرب باید قول بدهد که هرگز قورباغه را نیش نمیزند، اما بعد از اینکه به وسط رودخانه رسیدند قورباغه از درد فریاد میزند چون عقرب او را نیش زده بود.
قورباغه گفت: «چرا این کار را کردی آقای عقرب، چون الان هردوی ما غرق میشویم.»
عقرب گفت: «نتوانستم مقاومت کنم، اقتضای طبیعتم این است.»
ما نمیتوانیم روی قدرتهای مرکزی حساب کنیم که از قدرتشان استفاده نکنند و در اتاق خواب و دستشویی ما نباشند، که به دوستان و خانوادهی ما گیر ندهند و به طور سیستماتیک رفتار ما را در وب مورد کنکاش قرار ندهند.
ما باید خودمان انتخاب کنیم که ردپاهای دیجیتالیمان به سلاحی برای کنترل تبدیل شود یا به شمشیری برای بریدن گرههای سخت.
هیچکس برای نجات ما پیشقدم نمیشود.
وظیفهی ما است که آینده را پس بگیریم.
به این معنی که شمایی که این را میخوانید، خودتان انقلاب هستید.
منبع: hakernoon
دیدگاه تان را بنویسید