ابهام‌زدایی، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های حوزه بلاک چین استReviewed by بهزاد ناصرفلاح on Mar 28Rating: 5.0
چاپ این مطلب

تکنولوژی بلاک چین عصر طلایی خود را سپری می‌کند؛ عصری افسانه‌ای که همه چیز در آن ممکن، قابل‌دستیابی و پرسود است. چنین مرحله‌ای برای بسیاری از تکنولوژی‌های جدید اتفاق میافتد، اما چنین شوق و شوری دیر یا زود باید به صورت منطقی خود را اثبات نماید.

بیایید با اصطلاحات اختصاصی این حوزه شروع کنیم. همان‌طور که «آدرینا جفریز» در مقاله‌ای شفاف در وب‌سایت «ورج» توضیح می‌دهد، یکی از مسائل اصلی بلاک چین، نبود تعریفی درست برای این اصطلاح است. تعریفات در حوزه بلاک چین بسیار گسترده‌اند و هر کدام به نوعی یک جنبه از آن را پوشش می‌دهند که خود در محیطی ویژه کاربرد دارد.

در اینجا به تعدادی از تعریفات ارائه شده برای این تکنولوژی خواهیم پرداخت. با به میان آوردن صحبت‌هایی از «پروتکل اعتماد»، «دان تپ اسکات»، با ارائه دلایلی، به تعریف نسبتاً جامعی از بلاک چین نمی‌پردازد. به عنوان مثال «مایک اورکات»، از بنیان‌گذاران «چین لتر»، تعریفی این‌چنینی را برای بلاک چین پیشنهاد می‌دهد:

بلاک چین ضرورتاً یک دفتر حساب به اشتراک گذاشته‌شده است که از رمزنگاری استفاده می‌کند. همچنین بلاک چین شبکه ای از رایانه هاست که با هدف رهگیری و امن سازی دارایی‌ها از گزند سو استفاده‌های احتمالی طراحی شده است.

به نظر تعریف اورکات، تعریفی کامل و درست می‌رسد، اما او اشاره‌ای به اصل سرمایه‌گذاری در بلاک چین نکرده است.

ابهام‌زدایی، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های حوزه بلاک چین است

یکی از دلایلی که چنین ابهاماتی در حوزه بلاک چین را به وجود آورده این است که بلاک چین، چیزی بیش از یک تکنولوژی است. بلاک چین به‌نوعی اجماع دسته‌ای از تکنولوژی‌ها، الگوریتم‌ها، ساختارهای داده‌ای، توابع ریاضی، اینترنت، شبکه‌های همتا به همتا، پایگاه‌های داده، توابع هش، کریپتوگرافی های نامتقارن و نمودارهای مرکل است.

اگر به سال ۲۰۰۸ – ۲۰۰۹، زمانی که «ساتوشی ناکاموتو» مرموز، با انتشار گزارش اولیه بیت کوین، تولد این ارز را اعلام کرد، برگردید، می‌توانید ببینید که بلاک چین تحت دسته بندی‌ای قرار گرفتند که تنها دوستداران تکنولوژی می‌توانستند از آنها استفاده کنند. اینجا بود که جنبش‌های دوستداران تکنولوژی باعث شد تا جدال‌هایی بر سر ناشناس بودن و حفظ حریم خصوصی به وجود آید. دو اصل اساسی که تکنولوژی بر پایه آنها ایجادشده بود. چنین فضای خلاقانه و درعین‌حال پرآشوب و سازمان نیافته همچنان دنیای بلاک چین امروز را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ابهام‌زدایی، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های حوزه بلاک چین است

یکی دیگر از جنبه‌هایی که باعث ایجاد ابهام در حوزه کریپتو شده را می‌توان تلفیق و تداخل حوزه‌های بلاک چینی و حوزه‌های ارزهای دیجیتالی دانست. در تصور عمومی، این دو بخش تا حد زیادی به یکدیگر وابسته‌اند. چنین حرف‌هایی تا حدودی اشتباه‌اند، بد یا خوب، بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتالی، پتانسیل‌های مخفی تکنولوژی‌های بلاک چینی‌اند. 

یکی از بزرگ‌ترین ابهامات، تمایز میان بلاک چین‌های عمومی و خصوصی است. چیزی که قصد داریم تا کاملاً آنها برای شما بازکنیم. متخصصین امر میگویند که بلاک چین‌های خصوصی اصلاً بلاک چین نیستند. شاید آنها پایگاه‌های داده‌ای به اشتراک‌گذاری شده تحت عنوانی دیگر نباشند، شاید آنها لزوماً توسط فردی با قدرت دسترسی، کنترل شوند. چنین سیستم‌هایی با عنوان تکنولوژی‌های دفتر توزیع‌شده یا DTL شناخته می‌شوند. بدون ماینر، بدون اثبات کار، تنها با مکانیزم اجماعی ساده‌شده که تنها اجازه دسترسی تعدادی خاص نود را می‌دهد. اعتماد برخلاف بی‌نیازی بلاک چین عمومی به اعتماد و اعتمادسازی، در این بلاک چین‌ها به وسیله چند نود خاص انجام می‌گیرد.

ابهام‌زدایی، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های حوزه بلاک چین است

شاید تمایز از جهت لغت‌شناسی گزینه‌ای مناسب باشد اما در یک محیط دیگر، میان DLT های عمومی و خصوصی تمایز وجود دارد.

هنوز به‌پایان ماجرا نرسیدیم؛ همچنان می‌شود ویژگی‌های بنیادین بلاک چین‌ها را زیر سؤال برد.

غیرمتمرکز سازی، حتی در مورد بلاک چین‌های عمومی، جای بحث‌های گسترده دارد. بسیاری از سازندگان و جوامع مختلف بلاک چینی، حول محور «بالاتر بودن قدرت بلاک چین نسبت به یک کاربر معمولی» مانورهای بسیاری می‌دهند. اما در این میان حرفی از بلاک چین‌ها و ارزهای دیجیتالی دولتی مانند «پترو» ونزوئلا به میان نمی‌آورند. چنین بلاک چین‌هایی توسط دولت‌هایی اداره می‌شوند که اصلاً بویی از دموکراسی نبرده‌اند. 

تضمین ناشناس بودن تر یک بلاک چین عمومی به‌عنوان یک اصل بنیادی به حساب آورده می‌شود که بیشتر نیز توسط تازه واردان ارائه می‌گردد. در بلاک چین‌های عمومی ما صحبت از «ناشناسی نسبی» داریم. چرا که چنین هویت‌هایی در خارج از محیط حفاظت‌شده بلاک چین، می‌تواند برعلیه او استفاده شود.

در حال حاضر ما با مشکل ارائه تعاریف مختلف مواجهیم. ما در گلوگاه تنگ قانون‌گذاری گیر کرده‌ایم که توسط کشورهای مختلف ایجاد شده‌اند. این ریسک پیش‌ازاین نیز وجود داشته که ممکن است قوانین این حوزه در یک ایالت متفاوت باشند، چیزی که برای سیستمی با وسعت جهانی و ویژگی غیرمتمرکز بودن، به‌مانند زهر عمل خواهد کرد. اگر هر کسی یک تعریف را برای خود برگزیند، چه آشوبی به پا خواهد شد. به‌علاوه با صحبت‌هایی که از قانون گذاری‌های مختلف در بخش‌های مختلف دنیا به میان آوردیم، چطور می‌شود تعاملات داده‌های را قانون‌گذاری کرد؟

به نظر می‌رسد که ارائه یک تعریف جهانی برای این حوزه جزو ضروریات باشد. 

دیدگاه تان را بنویسید