هر بار که فیسبوک یک قدم به عرضه «لیبرا» نزدیکتر میشود، غول شبکههای اجتماعی میفهمد که دولتهای سرتاسر دنیا یک چوب دیگر لای چرخش گذاشتهاند و به این راحتیها قبول نمیکنند که کسی قدرتشان را زیر سوال ببرد.
بهگزارش «سیسیان»، در آخرین فشاری که از جانب اروپا برای محدود ساختن فعالیت لیبرا به فیسبوک وارد شد، صحبتهای «برونو لومر»، وزیر اقتصاد و دارایی فرانسه بود؛ وی در صحبتهای خود گفت تا زمانی که فیسبوک نگرانیها پیرامون حاکمیت مالی دولتها را برطرف نکند، خبری از مجوز فعالیتش در خاک اروپا نخواهد بود. دیگر کشورهای جهان نیز نگرانیهایی مشابه را عنوان کردهاند.
«مارک زاکربرگ»، با تمام ثروت و قدرتش، در عرضه یک ارز مجازیِ انحصاری در حال شکست خوردن است؛ اتفاقی که برهانی بر بزرگی و برتری خالق بیت کوین، یعنی ساتوشی ناکاموتو، است.
ساتوشی ناکاموتو بدون اینکه شهرت و وجهه زاکربرگ را داشته باشد یا منابعی همچون منابع فیسبوک در اختیارش باشد، بیت کوینی میسازد که حجم بازارش در حال نزدیک شدن به ۲۰۰ میلیارد دلار است. در روی دیگر سکه لیبرایی را میبینیم که هنوز نیامده محکوم به فناست.
اینها همه از مفهومی با نام «هوش» ناشی میشود. در ادامه به بررسی پنج عاملی میپردازیم که نشان میدهد زاکربرگ هیچ وقت به نبوغ ناکاموتو نخواهد رسید.
۱. خالق بیت کوین وقت خود را بر سر آزمایشات ناموفق تلف نکردبر خلاف زاکربرگ، ناکاموتو برنامههای آزمایشی بی هدف و ناموفق نداشت. ناکاموتو از قدرت دولتها و نهادهای مختلف در خصوص ایجاد اخلال در کارهایش آگاه بود و به خاطر همین مسئله تا هنگام عرضه کارش، بیت کوین را از آنها مخفی نگاه داشت.
ساتوشی در روزهای ابتدایی پس از انتشار بیت کوین مینویسد:
دولتها در بریدن سر شبکههای متمرکزی نظیر «نپستر» (Napster) خوب کار میکنند، اما انگار شبکههای تماما همتا به همتا مانند «ناتلا» (Gnutella) و تور (Tor) بیدی نیستند که با این بادها بلرزند.
برای حل این مشکل، ساتوشی با آگاهی از خطراتی که راههای جایگزین با آنها دست و پنجه نرم میکنند، به دنبال سیستمی غیرمتمرکز رفت. در طرف دیگر زاکربرگی را داریم که ۱۰ سال بعد سعی میکند ارزی مجازی و جهانی ولی در عین حال متمرکز بسازد و در این راه نه فقط یک دولت، بلکه دولتهای زیادی را باید راضی کند و همچنان امیدوار است به موفقیت دست یابد.
۲. برتری مدلهای غیرمتکی به اعتماد نسبت به سایر مدلهااگر پروژه فیسبوک را یک ارز دیجیتال در نظر بگیریم، بدون شک محصولش یک مدل متکی بر اعتماد خواهد بود و این وظیفهای (واسطهگری) است که بر دوش این پلتفرم شبکه اجتماعی و شرکای آن خواهد افتاد. اما مشکل اینجاست برای اینکه مدل اعتماد بتواند عملکرد صحیحی داشته باشد، بهویژه در حوزه خدمات مالی، نیازمند نظارت دولتها و پشتیبانی نهادهای معتبر قانون گذاری است.
در مورد فیسبوک و با توجه به سابقه نه چندان درخشان آن، دولتهایی که به دنبال متوقف کردن پروژه لیبرا هستند، فرشته نجات داستان لقب گرفتهاند.
در طرف دیگر ساتوشی را میبینیم که برای گرفتار نشدن در این چنین مشکلاتی هوشمندانه عمل کرد. راهحل او چه بوده؟ ارزی دیجیتال با قابلیت استخراج که به هیچ واسطهای نیاز ندارد.
مدرکی دال بر موفقیتش دارید؟ تقلیدهای بیشمار و پروژه جانبی که پس از عرضهاش راهش را ادامه دادهاند و لیبرا هم یکی از آنهاست.
۳. پاسخ زاکربرگ نسبت به ارز اصلی اینترنت چه بود؟بر خلاف زاکربرگ، ناکاموتو کاملا از این مسئله آگاه بوده است که ایجاد ارزی برای اینترنت، باعث خواهد شد تا بخشهایی که احساس خطر میکنند به مقابله با او و ساختهاش برخیزند، از جمله موسسات مالی سنتی و دولتها. او چه واکنشی به این مسئله نشان داد؟ او ارزی دیجیتال را از پایه پیریزی کرد که قابلیت استخراج دارد و مبتنی بر شبکهای فعالیت میکند که خود به اینترنت وابسته است.
زاکربرگ اما، برای دریافت تاییدیههای لازم، در پی استخدام لابیگرانی است که دولتها را متقاعد کنند تا برخی از اهرمهایشان را به او بدهند.
۴. ساتوشی نشسته در کمین، فیسبوک به دنبال نبرد تن به تنفیسبوک میخواهد بر پایه قوانینی بازی کند که از پیش تعیین شدهاند، اما ساتوشی فضایی جدید ایجاد کرد و دست دولتها را در پوست گردو گذاشت! از همین رو، قوانین و چهارچوبهای قانونی که ارزهای دیجیتال را تحت تاثیر قرار میدهند، بسیار بعد تر از عرضه بیت کوین پا به میدان گذاشتند.
مسئله برای ساتوشی اینطور بود که در گوشهای کمین کرده بود و همه ما میبینیم که بیت کوین الان چه جایگاهی دارد. مارک زاکربرگ در طرف دیگر مستقیم به سمت میدان نبرد میرود. سخت است که بگوییم این حماقت است که بر غرور چیره شده یا برعکس.
۵. دیدگاه انقلابی بیت کوین در مقابل سودای سود فیسبوکدر عین حال که فیسبوک سخت در تلاش است تا نحوه پولسازی از لیبرا را مخفی کند، همه میدانند که هدف از این پروژه چیزی جز سود بردن نیست.
در روی دیگر سکه، بیت کوین ساتوشی را داریم که برای هدفی بزرگتر و والاتر ایجاد شده: اعطای آزادی و کنترل در خصوص پولهایشان و در عین حال حفاظت از حریم شخصی.
نوابغ دنیا را تغییر میدهند و بقیه فقط به دنبال کسب درآمدند.
دیدگاه تان را بنویسید