چرا بازار دچار مشکل شده است؟  چه کسی مسئول این فاجعه است؟ چه زمانی این وضعیت بهبود می‌یابد؟

از آنجایی که من (نویسنده‌ی مقاله) نیز در حوزه‌ی ارزهای دیجیتال سرمایه‌گذاری کرده‌ام، این سؤال‌ها ذهن خودم را هم مشغول کرده …البته من این مساله را درک می‌کنم که این نوسانات قابل پیش‌بینی بوده و بخشی از چرخه‌ی بی پایان سرمایه‌گذاری خطرپذیر به شمار می‌رود. سعیم را می‌کنم تا خیلی نگران قیمت نباشم، اصلاً چرا باید باشم؟

در این مقاله به سوالات زیر پاسخ خواهیم داد.

برای افزایش مقبولیت ارزهای دیجیتال چه‌کاری می‌توانیم انجام دهیم؟

فراموش نکنیم که هدف اصلی ارزهای دیجیتال، غیرمتمرکزسازی و توزیع قدرت در میان افراد است. همان‌گونه که جیمی سانگ (Jimmy Song) به زیبایی و شیوایی تمام گفته است:

بیت کوین برای پذیرش همگانی باید مسیر طولانی را طی کند

نهادهای متمرکز، همان‌طور که طبیعتشان ایجاب می‌کند، آسیب‌پذیر و شکننده هستند. این نهادها نمی‌توانند بدون به خطر انداختن جایگاه افرادی که به آن وابسته‌اند، از نابودی خود جلوگیری کنند.

بالعکس یک شبکه غیرمتمرکز، آسیب ناپذیر بوده و خطاهای فردی در آن، افراد کمتری را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از این طریق یک سیستم غیرمتمرکز می‌تواند از پس مشکلات بیشتری بر بیاید ضمن اینکه همه می‌توانند از اشتباهات فردی تجربه کسب کرده و دیگر مرتکب آنها نشوند.

بخش اول: قدرت مبارزه

از نظر روانشناسی کلمه «بد» قوی‌تر از کلمه «خوب» است

وقتی‌ استراتژی‌ دولت‌ها به سمت افزایش پیشرفت، کاهش مالیات و افزایش درآمد، جهت می‌گیرد، هدف اصلی‌شان سود بیشتر شرکت‌هاست.

سودآوری به معنای اشتغال بیشتر، درآمد بیشتر و در نهایت مالیات بیشتر است. به‌جز تجزیه تحلیل‌های کلان که گاهی نحوه تولید پول و خرج  شدن آن را بررسی می‌کنند، تقریباً هیچ‌کدام از روندهای تحلیل دیگر به ما دلیل واقعی به وجود آمدن یک سری مسائل را نمی‌گویند و از شاخص‌های نامناسبی استفاده می‌کنند از این رو می‌توان گفت هدف آنها پیدا کردن راه‌حل برای مشکلات نیست. به طور مثال سرعت گردش پول برای فهمیدن معاملات حقیقی و اینکه مردم، شرکت‌ها و دولت‌ها چگونه پولشان را خرج می‌کنند، شاخص درستی نیست.

من کاملاً با این موضوع که اطلاعات بیشتر بهتر است موافقم اما آیا می‌شود بر اساس شاخص‌های جریان نقدینگی، عملکرد یک شرکت را مورد قضاوت قرار داد؟

مطمئنا خیر. جریان نقدینگی در صورتی ارزشمند که با تحلیل‌های فاندامنتال هم سو باشد.

هر چه بیشتر بر روی اطلاعات مهم و روندهای ریز و دقیق از قبیل: پول کجا خرج شده است؟ توسط چه کسی؟ و چرا؟ تمرکز کنیم، به همان میزان از اختصاص دادن پول در جوامع و میزان تاثیرگذاری پولی که به آن اشاره کردیم، مطلع خواهیم شد.

چرا باید نظام سرمایه‌داری را سرزنش کنیم؟

من مخالف نظام سرمایه‌داری نیستم، ولی فکر می‌کنم که نظام سرمایه‌داری باید رویکرد آزادی‌خواهانه‌تری داشته باشد. مثلاً تولید ناخالص داخلی را در نظر بگیرید. چرا ما به‌جای اینکه روی به حداکثر رساندن توزیع ثروت کار کنیم، تمرکزمان را روی رشد تولید ناخالص داخلی گذاشته‌ایم؟ چرا چشمانمان را به روی این مساله بسته‌ایم و نمی‌بینیم که چه مقدار سود حاصل از تولید ناخالص ملی به یک درصد افراد می‌رسد و چه میزان به ۹۹ درصدی که برای این تولید زحمت کشیده‌اند رسیده است.

اگر قصد ایجاد جامعه‌ای عادلانه را داریم پس باید نگاهی به آمارها بیندازیم.

مشکل اصلی، استفاده از معیارهای غلط برای ارزیابی وضعیت اقتصاد است و در حقیقت ما فقط داریم از یک زاویه به مسئله نگاه می‌کنیم. در این حالت به نظر می‌رسد که رشد تنها نشانه‌ی پیشرفت است و برابری اجتماعی هیچ جایگاهی ندارد.

چرا رشد گسترش نمی‌یابد؟

بیت کوین برای پذیرش همگانی باید مسیر طولانی را طی کند

دلایل زیادی وجود دارند که با مطالعه آنها این مسئله برایمان روشن می‌شود. به نظرم مشکل اصلی نظام سرمایه‌داری، فساد است.

دلیل این‌که افراد پولدار روز به روز پولدارتر و افراد فقیر روز به روز فقیرتر می‌شوند این است که ما به اند‌ازه‌ی خود رشد، به توزیع رشد فکر نمیکنیم. هرکسی که پول زیادی به‌دست می‌آورد همیشه راهکاری برای حفاظت از آن پیدا می‌کند. این ویژگی یک آدم اقتصادی باهوش است.

هرچند این رفتار حریصانه که با یک سیستم اقتصادی مبهم و غیر شفاف عجین شده، منجر به اجرای سیاست‌های نادرستی می‌شود که درنهایت بر افزایش رشد و نه توزیع آن تأثیر دارد. پس چگونه می‌توانیم روی حل مشکل متمرکز شدن قدرت، هدف‌گذاری کنیم؟ آیا این کار عملی می‌شود؟

بخش دوم: یافتن شهامت

تنها راه رسیدن به پیشرفت دگرگونی است

در حال حاضر راه‌های مختلفی در مقابل ما قرار دارد که بعضی از آنها نتایج مثبتی در زمینه توزیع ثروت برای ما به ارمغان می‌آورند و بعضی روش‌های دیگر تأثیری کاملاً بالعکس دارند.

اگر اهدافمان در طول زمان تغییر کند و ما تمرکزمان را تنها بر روی پیدا کردن یک روش بهتر برای پول دادن به مردم بگذاریم (راحت‌ترین راه برای قدرت دادن به مردم)، بعید می‌دانم برای توزیع ثروت در بین مردم کاری انجام شود.

از نظر من راهکار اصلی، شهامت برای رسیدن به یک سیستم جدید است. باید سیستم موجود را دگرگون کنیم. همان‌طور که می‌دانید سال‌ها یا شاید هم قرن‌ها جمع‌آوری دانش کار ساده‌ای نیست. ما باید خودمان را نشان دهیم و ثابت کنیم که طرحمان یک راه‌حل قابل‌اعتماد است.

نظر شخصی من

۱- تکنولوژی محرک اصلی تغییر است، پس باید هوشمندانه از آن استفاده کنیم. ما می‌توانیم محصولی بسازیم که هدف آن پرداخت بیشتر به کاربران است و یا محصولی که بر روی پول گرفتن بیشتر از کاربران متمرکز است. ما راهکار دوم را بارها آزمایش کرده‌ایم و شاهد این بوده‌ایم که در طولانی مدت، قدرت تمامی ارزش‌ها را از بین می‌برد (مانند فیس بوک و گوگل).

۲-  پول برای ما به معنی توسعه بیشتر است، پس بیایید پول بیشتری به‌دست بیاوریم. منظور من این نیست که بانک‌های مرکزی شروع به چاپ و تولید خارج از کنترل پول کنند، بلکه ما باید روش‌های جایگزین دیگری برای دادن پول به مردم پیدا کنیم. پول دادن فقط یکی از راه‌های ارزش بخشیدن است. زمان، کار، توجه و اعتماد چند مورد دیگر هستند که ما می‌توانیم به آنها ارزش ببخشیم.

بیت کوین برای پذیرش همگانی باید مسیر طولانی را طی کند

۳- غیرمتمرکزسازی فقط زمانی ارزش دارد که مردم در مرکز آن قرار بگیرند. به‌منظور تخصیص درست توکن‌ها به طرح‌های کسب و کار ،شرکت‌ها باید بر روی ایجاد ارزش تمرکز کنند. این ارزش‌ها می‌توانند شکل‌های مختلفی داشته باشند. مثلاً: حق مدیریت، تساوی و عدالت، حق خرید و …

درنهایت هوشمندانه‌ترین ویژگی که ما باید در رهبران ارزهای دیجیتالی به دنبال آن باشیم، شهامت است. افرادی که قدرت زیادی دارند و می‌ترسند که این قدرت را از دست دهند، چالش‌های زیادی را باید تحمل کنند

راه‌حل درست برای پیروزی در میادینی که افکاری نادرست مانند نظام سرمایه‌داری سنتی بر آن غلبه کرده‌اند، داشتن ارزش‌های اخلاقی قدرتمند به همراه شجاعت است

بخش سوم: ارتقای سطح دانش

در ۷۰ سال گذشته، هر روز شاهد اخبار ناخوشایندتری بوده‌ایم

دو دستاورد مهم که متمرکزسازی برای ما به ارمغان آورده، اخبار دروغ و اعتیاد به فضای مجازی هستند.

اصلاً جای تعجب ندارد که شرکت‌هایی با تکنولوژی‌های عظیم از فیس‌بوک و لینکدین گرفته تا گوگل و آمازون در جایگاهی هستند که از اطلاعات کاربران سو استفاده کرده و از تجزیه تحلیل اطلاعات برای اهداف نادرست استفاده می‌کنند.

و البته با مراجعه به بخش پیچیده و گمراه کننده‌ی سیاست‌های حریم خصوصی و استفاده از قوانین مبهم، شرکت‌ها می‌توانند خود را از پرداخت هزینه در ازای استفاده از اطلاعات کاربران معاف کنند.

در حقیقت این ما هستیم که مسئول اطلاعات خود هستیم، یعنی اگر راهی برای حفاظت از خود و ارزش بخشیدن به اطلاعاتمان پیدا نکنیم، به نظر نمی‌رسد که این دو مشکل به خودی خود حل شوند.

اما راه‌حل چیست؟

ما دو انتخاب خواهیم داشت. می‌توانیم منتظر بمانیم تا مقررات موضع تهاجمی‌تری بگیرند که به نظر می‌رسد به‌هیچ‌عنوان راه موثری برای ایجاد حس اعتماد بین کاربران و پلتفرم‌ها نیست، یا اینکه می‌توانیم غیرمتمرکزسازی را جایگزین کنیم.

بیت کوین برای پذیرش همگانی باید مسیر طولانی را طی کند

در حال حاضر حرف زدن راجع به این موضوع ساده‌تر از عمل کردن است. هنوز استفاده از برنامه‌های غیرمتمرکز (DApps) دشوار است، رابط‌های کاربری انتظارات ما را برآورده نمی‌کنند و در مجموع بلاک چین که این تکنولوژی را برای ما ممکن کرده، در مراحل ابتدایی بوده و خیلی هم کاربرپسند نیست. استفاده از آن سخت است مثلاً هر بار که می‌خواهید عملیاتی را در پلتفرم انجام دهید، پنجره‌ای ظاهر شده و از شما می‌خواهد که معامله را تأیید کنید.

فکر جالبی نیست

کاری که ما باید انجام دهیم این است که مشکلی که متمرکز سازی به وجود آورده است را حل کنیم.

الف) شبکه‌ای از پروتکل‌های غیرمتمرکز، متن باز (open)، شفاف (Transparent) و بدون نیاز به مجوز (permissionless) که امکان ایجاد زیرساخت لازم برای توسعه‌ی برنامه‌ها را فراهم کند.

کاربران همیشه مالک اطلاعات خودشان خواهند بود  و به برنامه‌های زیرساخت اجازه‌ی استفاده از این اطلاعات را بدون پرداخت پول نمی‌دهند.

ب) توسعه و تعامل تراکنش‌های خصوصی

کاربران می‌توانند از این طریق بدون ارائه اطلاعات شخصی، داده‌هایشان را با سرویس دهندگان به اشتراک بگذارند و با پذیرش درجه‌ای از محرمانگی، وارد بعضی از پلتفرم‌ها شده و یا از آنها خارج بشوند؛ بدون آنکه اطلاعات خود را در اختیار کارپردازان قرار دهند.

نتیجه‌گیری

در حال حاضر ما به یک سیستم انگیزشی و پاداش نیاز داریم تا بتواند کاتالیزوری برای توزیع مجدد ثروت باشد. صاحبان پروژه‌ها باید آگاه باشند

بیت کوین برای پذیرش همگانی باید مسیر طولانی را طی کند

که این وظیفه‌ی آنهاست که پارادایم‌های اقتصادی را با توسعه‌ی خلاقانه‌ی روش‌های نوینی برای ایجاد و توزیع ثروت میان دارندگان توکن ایجاد کنند.

کم کم یا به سمت آینده‌ای غیرمتمرکز گام برخواهیم داشت که در آن کاربران مالک حقیقی اطلاعاشان هستند و مشتاقند که از این طریق درآمدزایی کنند، و یا اینکه می‌توانیم مسیر دیگری را انتخاب کنیم.

وقت تنگ است، کار از کار گذشته! آیا واقعاً به آینده امید دارید؟

این مطلب تنها ترجمه‌ای از یک مقاله انگلیسی بود. تنها مبلغی را سرمایه‌گذاری کنید که می‌توانید ریسکش را بپذیرید و از دست دادن آن شما را نمی‌ترساند. همچنین پیش از سرمایه‌گذاری، تا جایی که می‌توانید درباره پروژه مربوطه مطالعه کنید.

 

منبع: ccn
print

دیدگاه تان را بنویسید