مروری بر تاریخ 7 هزار ساله‌ی اعتماد با مایکل کیسیReviewed by محمد غرقابی on Oct 25Rating: 5.0

نگهداری داده‌ها به‌صورت غیرمتمرکز در تمدن جامعه‌ی بشری نقش جدایی‌ناپذیری داشته و بلاک چین این جهش روبه‌جلو را نمایان می‌کند.

شاید ایده‌ی نگهداری اطلاعات، تخیل برخی دانشمندان را به‌اندازه‌ی پیروزی‌ها، حوادث ناگهانی و بزرگ سده‌های مختلف درگیر نکند؛ اما طبق گفته مایکل کیسی، ثبت اطلاعات و اعتماد کردن به آن، سبب به وجود آمدن پایه‌هایی برای توسعه‌ی تمدن می‌شود. این موضوع، مسئله اصلی کتاب تازه منتشرشده و مورد تحسین قرارگرفته او به نام «ماشین اعتماد» است که با همکاری روزنامه‌نگاری به نام «پل ویگنا» نوشته شد و به جایگاه بلاک چین درزمینه نگهداری اطلاعات و نهادینه کردن اعتماد که تقریباً به ۷۰۰۰ سال پیش باز می‌گردد، می‌پردازد.

بیشتر بخوانید: آشنایی با مفاهیم سیستم‌های مبتنی بر اعتماد

قبل از ایجاد قوانین حمورابی در بین‌النهرین تا بانک‌های مدیچی (medici banks) در دوران رنسانس و البته ظهور پدیده بلاک چین در عصر جدید، مفاهیم «اعتماد»، «حقیقت» و «اجماع» همراه با تمدن دست به دست شده‌اند؛ بطوریکه همه‌چیز از سیستم وام‌دهی تا تأمین اعتبار در عصر اکتشاف و همچنین ساخت‌وساز و سکونت در آسمان‌خراش‌های مدرن بر پایه این مفاهیم بنا شده‌‌اند. در این خصوص با مایکل کیسی، رئیس هیئت مشورتی کوین دسک، در مورد سقوط ناگهانی اعتماد طی این هزاره و این‌که چرا بلاک چین جهش عمیق رو به جلویی را نمایان می‌کند، صحبتی داشتیم.

مروری بر تاریخ 7 هزار ساله‌ی اعتماد با مایکل کیسی

تحلیل تاریخی و نگهداری اطلاعات چقدر قدمت دارد؟

اگر به‌عقب برگردیم و به زمانی برسیم که ما انسان‌ها از گروه‌های خویشاوندی خارج شدیم و جوامع وسیع‌تری را تشکیل دادیم، چه مؤسساتی را برای اعتماد کردن ایجاد کردیم؟ فرانسیس فوکویاما در این مورد می‌نویسد:

«زبان و چیزهایی مانند آن در حقیقت مؤسساتی هستند که اعتماد را ایجاد می‌کنند. من فکر می‌کنم که زبان مثل یک پروتکل است؛ مجموعه قوانینی را می‌سازد که از طریق آن ارتباط برقرار می‌شود و با پرهیز کردن از داشتن زبانی مشترک، می‌توانیم اعتماد را از بین ببریم. این یکی از دلایلی است که ما بی‌اعتمادی داریم؛ اینطور نیست؟»

بنابراین زبان در ابتدای تاریخ اولین ابزار اعتمادی و بین همه‌ی جوامع تقریباً مشترک بود. سپس ما به سمت اولین دفتر کل که قدمت آن به بیش از هفت هزار سال پیش برمی‌گردد حرکت می‌کنیم. این دفتر کل مربوط به معاملات اقتصادی بین «سومر» و مردم «بین‌النهرین» است.

ظرفیت ما برای ورود به تبادل اقتصادی این معنی را می‌دهد که ما چیزهایی را ایجاد می‌کنیم؛ ما قادر به انجام این کارها نخواهیم بود مگر این‌که، نسبت به ادعاهایی که به انجام آن‌ها تعهد دادیم، به یکدیگر اعتماد کنیم و یک دستورالعمل پیرامون معاملات به وجود بیاوریم که چگونه می‌توان بدهی‌ها را پیگیری کرد. و این آغازی بود بر پیدایش مفهومی به نام پول.

پس چگونه از «بابِل» به بانکداری مدرن رسیدیم؟

مروری بر تاریخ 7 هزار ساله‌ی اعتماد با مایکل کیسی

یکی دیگر از نکات کلیدی تاریخ، فکر کردن در مورد رنسانس در پایان قرن ۱۵ است؛ زمانی که حسابداری دوطرفه به استاندارد تبدیل شد و بانک‌ها و کسب‌وکارها به‌طور عمومی این روش متعادل را برای گزارش دادن حساب‌های خود اتخاذ کردند. آن‌ها شیوه نوینی از پرداخت را خلق کردند. تا اینکه بانک‌ها این قدرت را به دست آوردند که حساب شخصی را بدهکار کرده و به‌حساب دیگری اعتبار دهند. آن‌ها به‌طور مؤثر یک سیستم پرداخت را ایجاد کردند؛ به این معنی که درنهایت پول با تعریفی که ما از آن داریم را به وجود آوردند.

رنسانس، انقلاب صنعتی و دنیای مدرن به پشتوانه‌ی پیشرفت نظام بانکی به وجود آمده‌اند که به‌عنوان حسابداری که نقش نگهدارنده دفاتر کل متمرکزی که تمام بدهی ما در آن ثبت شده را ایفا کرده است. پرداخت‌های ما بسیار گسترده‌تر و بین‌المللی‌تر از زمانی شد که ما با چیز‌های توکن‌ مانندی که صرفاً نقشی از پول را بازی می‌کرد، معامله می‌کردیم. ما از سکه‌های طلا و اسکناس‌های کاغذی به بانک‌ها رفتیم که به‌عنوان سیستم پولی ما عمل می‌کردند؛ همه چیز واقعاً جهش یافته بود. اما مشکلی به نام «دفاتر کل نگهداری متمرکز» وجود داشت. چیزی که ساتوشی ناکاموتو به آن فکر می‌کرد.

نگهداری متمرکز اطلاعات چه تأثیری بر اعتماد دارد؟

مروری بر تاریخ 7 هزار ساله‌ی اعتماد با مایکل کیسی

اعداد تنها به چیزهایی تبدیل شدند که شما به آن ایمان داشتید؛ یک نوع ایمان مذهبی. و تا به امروز، وضعیت به همین شکل مانده است. ما حسابداران را استخدام می‌کنیم و همه حساب‌ها را پیگیری می‌کنیم. و در پایان روز ما هیچ گزینه‌ای نداریم به‌جز اینکه به حسابداران و دفتر کل اعتماد کنیم. در زمان سفر می‌کنیم و به سال ۲۰۰۸ می‌رسیم تا در «لیمن برادرز» (چهارمین بانک سرمایه‌گذاری بزرگ در آمریکا) توقف کنیم و این سوال را بپرسیم:

«چطور در سال ۲۰۰۷ این بانک بهترین سال خود را از نظر رشد سود در تاریخش گذراند و ۹ ماه بعد به‌طور کامل ورشکسته شد و اقتصاد جهانی را تقریباً به‌زانو درآورد؟»

ایمان ما به گزارش‌های مالی آنان، به ایمان به این اعداد متکی است. دشوار است که از دفاتر کل متمرکزشده دور شد، خواه این دفاتر کل برای بانک‌ها باشد یا برای حسابرس‌ها؛ چرا که آنان به‌گونه‌ای مصالحه می‌کنند که به نفع خودشان باشد.

امروزه همه‌ی آسمان‌خراش‌های دنیا را با حسابداران پر کردیم که دفاتر حسابرسی شرکت را خود را با معاملات خود تطبیق می‌دهند، زیرا اعتمادی وجود ندارد. تطبیق همان چیزی است که ما آن را به‌عنوان بزرگ‌ترین و نامشخص‌ترین هزینه‌های اعتماد توصیف می‌کنیم. این معنای عمیقی است. این مفهوم در اقتصاد عمیق و عمیق‌تر می‌شود. و ما حتی در مورد آن فکر هم نمی‌کنیم. ما فقط فرض می‌کنیم که ما باید پول‌ها را دو باره چک کنیم و تطبیق دهیم و در اغلب موارد، معاملات را رد کنیم. این تمام هزینه اعتماد است. ما مصمم هستیم که برخی از این‌ داده‌ها را در دفاتر کل متمرکز نگهداری کنیم اما این اساساً ناقص است. اعتماد بسیار مهم است اما ما اقدامات بسیار ناکار آمدی برای حفظ آن داشته‌ایم.

بلاک چین برای کدام قسمت از خط زمانی این داستان مناسب است؟

نگهداری داده‌ها به‌صورت غیرمتمرکز، این اقدامات را به‌صورت چشمگیری تغییر می‌دهد، زیرا اکنون یک مدرک مشترک حقیقی وجود دارد. ما نمی‌توانیم بگوییم که این حقیقت مطلق است. به‌عنوان مثال حقیقت مطلقی تحت عنوان تولید ناخالص ملی آمریکا وجود ندارد، اما ما به روش بسیار مؤثری برای رسیدن به یک اجماع درباره حقیقت دست یافته‌ایم. هم‌اکنون یک بستر مناسب داریم که برای ایجاد فعالیت اقتصادی با توجه به زمان، به‌طور مداوم با یک توافق قوی مبتنی بر رمزنگاری خود را به‌روز می‌کند. این بستر اطلاعات را به‌عنوان یک محیط پایه برای فعالیت‌های اقتصادی فراهم می‌کند.

مروری بر تاریخ 7 هزار ساله‌ی اعتماد با مایکل کیسی

این بدان معنی است بسیاری از فعالیت‌های تطبیق از بین می‌رود. حسابداران، مأموران رسیدگی، تحلیلگران سهام و بسیاری از مشاغل ممکن است از کار افتاده شوند. این چرخه‌ی اقتصاد ما را تغییر می‌دهد. هنگامی‌که فرآیند نگهداری داده‌ها را غیرمتمرکز می‌کنید، چیزی عمیقاً ساختارشکن را می‌آفرینید. صرف‌نظر از اینکه آیا ما فکر می‌کنیم که بلاک چین یک نیروی بزرگ و درهم گسیخته است یا نه، این مفهومی عمیق است. به همین دلیل مردم در مورد آن فوق‌العاده هیجان‌زده هستند.

بیشتر بخوانید: مفهوم کلمه «اعتماد» در بلاک چین

آیا می‌توانیم بگوییم مردم به نحو فزاینده‌ای بیشتر فقیر شده‌اند و نهادها قدرتمندتر شده‌اند؟

در بیشتر بخش‌ها ما درواقع طول عمر نگهداری داده‌ها را برای جذب بیشتر جامعه بهبود بخشیدیم. من یک طرفدار سرسخت آزادی فردی نیستم. من حضور حکومت‌ها، رسیدگی‌های قانونی به این فرآیند را عاملی که سبب بدتر شدن وضعیت شود، نمی‌بینم. نیاز ما افزایش اعتماد به سیستم است و حکومت‌ها راه نامناسبی را برای حل این مشکل پیش گرفتند. ظهور مقررات و بازرسی‌ها درواقع نشانه‌ای از کاهش قدرت داده‌های متمرکز است، اما درجایی همین نزدیکی‌ها بلاک چین نمایش زیبایی را ارائه می‌دهد. این یک جهش کوانتومی است تا یک تغییر مسیر.

آیا درس‌های جدیدی از مشکلات متمرکز بودن وجود دارد؟

قدرت یک دفتر کل غیرمتمرکز، انحصارات دروازه‌ای را ایجاد کرد. با سازماندهی خود به‌عنوان تنها واسطه اعتماد، یک قدرت انحصاری برای خود ایجاد می‌کند، زیرا ما به‌شدت به نقش آن تکیه می‌کنیم. مثال مناسب در این زمینه اتفاقاتی است که در عصر اینترنت رخ داد. من فکر می‌کنم آمازون، فیس‌بوک، گوگل و غیره در حال جمع‌آوری اطلاعات هستند. آن‌ها روش‌های مختلفی را برای بسته‌بندی داده‌های دریافتی پیدا می‌کنند و در پایان، آن‌ها این داده‌ها را به دیگران که عمدتاً تبلیغ‌کنندگان هستند، می‌فروشند. آن‌ها توانایی انجام این کار را دارند، چرا که یک سیستم مطلق قابل‌اطمینان و مدیریت اعتمادی غیرمتمرکز وجود ندارد.

هنگامی‌که اینترنت به وجود آمد، ما این سیستم شگفت‌انگیز غیرمتمرکز را برای اشترک گذاشتن اطلاعات داشتیم، اما به هیچ وجه ظرفیت ساخت یک سیستم اعتماد در آن را نداشتیم زیرا سیستم‌های پیشین که بر اساس هویت ساخته شده بودند به خوبی کار نمی‌کردند. به همین دلیل است که ما همه‌ی این آواتارها و ربات‌ها و بازرسان را در سیستم به‌کار می‌گیریم. در اقتصاد اطلاعاتی که در حال حاضر ما در آن در حال زندگی کردن هستیم- داده‌ها یک ارز هستند- فیس‌بوک یک سرویس رایگان نیست. ما بهای آن را با اطلاعاتمان پرداخت می‌کنیم.

مروری بر تاریخ 7 هزار ساله‌ی اعتماد با مایکل کیسی

به‌منظور قابلیت و کارآمدی بیشتر اینترنت، ما سیستم را ساده کردیم و تأییدیه‌ها و مدیران دامنه در آن قرار دادیم و کارت‌های اعتباری بانک‌ها را به وجود آوردیم. این همان روش نگهداری داده‌های متمرکز قدیمی است. برای این‌که در جایگاهی باشیم که بتوانیم تمامی داده‌ها را مدیریت کنیم و با اشکالی مختلف با یکدیگر معامله کنیم، نیاز به فردی داریم که قادر به میانجی‌گری باشد. این بسیار سخت است که فارم‌هایی از داده را بسازیم و داده‌ها را به‌طور مؤثر برای اجرا در آن حفظ کنیم. ما به‌نوبه خود یک وسیله برای ایجاد انحصار در اینترنت ایجاد کردیم. این یک مشکل بزرگ است. من نمی‌دانم آیا عبور از مسیری که به وجود آمده آسان است یا نه، اما فکر می‌کنم بلاک چین و اصل اعتماد غیرمتمرکز ریشه‌ی راه‌حلی است که ما دنبال آن هستیم.

آیا نهادهای قانونی در تلاشند بلاک چین را برای اهداف خود به کار گیرند؟ و این برای خصیصه‌های غیرمتمرکزسازی چه معنی می‌دهد؟

آن‌ها قطعاً این تلاش را خواهند کرد. اما زمانی که موفق به انجام این کار شوند، نمی‌توانند تمامی وعده‌های فراوانی که داده‌اند را قبول کنند، زیرا اگر آن‌ها در بیشترین حد ممکن این وعده‌ها را عملی سازند، مدل کسب‌وکارشان نابود می‌شود. در سراسر سیستم، دفاتر کل فراوان و ناکارآمدی وجود دارد که به‌راحتی می‌توان راهی مؤثر برای مشکل اعتماد از جنبه‌های مختلف کسب‌وکار آن‌ها یافت.

دفاتر کل مجاز نیز سبب مشکلاتی می‌شود. یک مثال در مورد مشکل دفاتر کل مجاز- کلِ مفهوم خصوصی بودن بلاک چین- این است که، شانزده بانک ممکن است گرد هم آیند و یک کنسرسیوم را تشکیل دهند و راهی برای مقابله کردن با برخی از فرآیندها که مجبورند از طریق یکدیگر انجام دهند مانند تسویه داده‌ها و پاک کردن سیستم پیدا کنند. اما در اطراف خود، آن‌ها یک مانع ایجاد می‌کنند و به‌طور ذاتی نرم‌افزار را کنترل خواهند کرد که نوآوری را محدود کرده و وابستگی را به وجود می‌آورد.

مروری بر تاریخ 7 هزار ساله‌ی اعتماد با مایکل کیسی

از نگاه درون سیستمی ممکن است همه‌چیز تا حدودی غیرمتمرکز باشد و ممکن است همه‌چیز از درون خوب به نظر برسد. اما وقتی شما در خارج این سیستم هستید، خواهید فهمید که مؤسساتی که سیستم را کنترل می‌کنند از قدرت بیشتری برخوردارند و برای ورشکسته شدن زیادی بزرگ هستند. این ترسناک‌تر از یک بانک شکست‌خورده است، زیرا اکنون شانزده بانک وجود دارد که می‌توانند با دولت‌ها لابی کنند و تغییرات سیاسی را تحمیل کنند، چیزی که همان شکست بزرگ است. بنابراین شما این مدل کسب‌وکار را توسط شانزده بانک، به‌طور همزمان اعمال می‌کنید. من به‌طور کامل مخالف بلاک چین انحصاری نیستم، اگر بتوانیم به شیوه‌های جالبی فکر کنیم که از ما محافظت می‌کند. این فکر کردن شامل ساختار بازار می‌شود، به‌طوری که منافع متفاوتی وجود داشته باشد که هرگز سبب لابی کردن نمی‌شود، زیرا منافع هر سازمان باهم متفاوت است. این برای من یک ساختار کارآمد است.

اما باید مراقب باشیم که چگونه شرکت‌ها این سیستم‌ها را تشکیل می‌دهند که نه تنها از کسب‌وکار قدیمی خود محافظت کرده و نوآوری را محدود کنند، بلکه به‌طور بالقوه سیستم مالی ما را هم گروگان می‌گیرند.

منبع: media
print

دیدگاه تان را بنویسید