این روزها همهجا پرشده از صحبت در رابطه با بلاک چین. این صحبتها بیشتر حول چهار محور اصلی میچرخند:
یک: بلاک چین باعث از بین رفتن مشکل نابرابری درآمدها خواهد شد.دو: بلاک چین دادهها را برای همیشه امن نگه میدارد.سه: بلاک چین همهچیز را کارآمدتر کرده و نیاز به اعتماد را از بین میبرد.چهار: بلاک چین کودکان در حال مرگ را نجات میدهد !اما بلاک چین واقعاً چیست؟ و آیا واقعاً میتواند تمام این کارها را انجام دهد؟ آیا بلاک چین میتواند کاری عظیم و متفاوت را در رابطه با حقوق معنوی در شاخههای سلامتی، اقتصاد، زنجیرههای تأمین و مدیریت و حتی موسیقی انجام دهد؟
در این مقاله قصد داریم تا به دنبال جواب بسیاری از این سؤالات رفته و بفهمیم که کدامیک از این ویژگیها از اهمیت بیشتری برخوردارند و کدامیک اهمیت چندانی ندارند.
بلاک چین چیست؟به طور کلی بلاک چین یک نوع سیستم ثبت اطلاعات و گزارش است.
تفاوت آن با سیستمهای دیگر این است که اطلاعات ذخیره شده روی این نوع سیستم، میان همه اعضای شبکه به اشتراک گذاشته میشوند و با استفاده از رمزنگاری امکان حذف و دستکاری اطلاعات ثبت شده تقریبا غیرممکن است.
برای اینکه به صحبت هر یک از ادعاهای گفتهشده پی ببریم لازم است تا ابتدا نگاه به تعریف بلاک چین بی اندازیم که خودسر منشأ بسیاری از این سردرگمیهاست. بسیاری از شرکتها کلمه بلاک چین را بهعنوان یک دستگاه جادویی در نظر می گیرند که بهوسیله آن میتوان مطمئن شد که دادهها هیچگاه بهاشتباه درجایی استفاده نشوند که البته چنین دستگاهی تا زمانی که در دنیای واقعی زندگی کنیم، وجود نداشته و نخواهد داشت.
پس بلاک چین چیست؟ در تعریف تخصصی بلاک چین آمده است که، بلاک چین فهرستی مرتبط از بلاکهاست و بلاکها نیز گروهی از تراکنشها هستند که با تریبی خاص در کنار یکدیگر قرارگرفتهاند. اگر جمله آخر را متوجه نشدهاید میتوانید اینگونه تصور کنید که بلاک چین شبیه یک پایگاه داده (دیتابیس) است که جزئیات اضافی کمتری دارد.
تفاوت اصلی میان بلاک چین و یک پایگاه داده معمولی اینجاست که در یک پایگاه داده قوانین مشخصی برای قرارگیری دادهها وجود دارد. این مسئله یعنی در بلاک چین دادهها نمیتوانند با دادههایی که پیشتر بر روی بلاک چین قرارگرفتهاند، تناقض داشته باشند (اصل پایداری)، دادهها تنها میتوانند به بلاک چین الحاق شوند (اصل تغییرناپذیری)، و دادهها فقط و فقط متعلق به یک صاحب هستند (اصل تصاحب پذیری)، درواقع بلاک چین تکرارپذیر و در دسترس است. درنهایت نیز همه بر این تمام چیزهایی که بر روی پایگاه داده وجود دارند اتفاقنظر دارند و با آنها موافقاند (اصل معیار)، بدون آنکه یک بخش متمرکز در میان باشد (اصل غیرمتمرکز بودن).
درواقع این اصل پایانی را میتوان هدف والای بلاک چین خواند. غیرمتمرکز بودن بسیار بخش جذابی است، چراکه بر این مسئله تأکید میکند که «هیچ نقطهای برای اشکال» وجود نخواهد داشت. این یعنی هیچ مقامی نمیتواند داراییای را از کسی گرفته یا سوابقی را به نفع خود تغییر دهد. این سلسله گزارشهای تغییرناپذیر به دنبال این هدف است تا به افرادی سود دهد که به دنبال استفاده از این تکنولوژی هستند. اگرچه این سود بردن بهای سنگینی به همراه دارد.
بهای بلاک چینسلسله گزارشهای و سوابق تغییرناپذیر که توسط فردی خاص کنترل نمیشوند. مشخصاً سود مند است، اما برای ایجاد چنین سازوکاری بهایی نیز باید پرداخت شود. در ادامه به چند مشکل مرتبط در این زمینه خواهیم پرداخت.
توسعه سختتر و آهستهترایجاد سیستمی که در عمل پایدار باشد خواسته چندان سادهای نخواهد بود. یک اشکال کوچک در سیستم میتواند کل پایگاه داده را معیوب کند یا باعث شود تا یک پایگاه داده از دیگر پایگاهها متفاوت شود. صد البته، چنین پایگاههای دادهای نمیتوانند پایدار باشند. بهعلاوه، تمام سیستمهای مشابه از ابتدا بهمنظور ایجاد یک سازوکار باثبات ساخته میشوند. در بلاک چین چیزهایی با عناوین «پیشرفت سریع» یا «شکستن قوانین» وجود ندارد. اگر شما قوانین را زیر پا بگذارید ثبات از بین خواهد رفت و بلاک چین بیارزش و معیوب خواهد شد.
شاید این سؤال برای شما پیشآمده باشد که چرا نمیتوان پایگاه داده را عیبیابی نمود و از ابتدا کار را جلو برد؟ در یک سیستم متمرکز چنین کاری بسیار آسان خواهد بود، اما در سیستمهای غیرمتمرکز این کار بسیار سخت است. شما به اجماع یا توافقی میان تمام حاضری در یک سیستم نیاز خواهد داشت تا یک تغییر را در یک پایگاه داده اعمال کنید. بلاک چین میبایست وسیلهای عمومی باشد که از جانب هیچ شخص یا بخشی کنترلی نشود. در غیر این صورت تمام تلاشهای انجامشده راهی بسیار پر خرج خواهند بود که یک پایگاه داده کند و متمرکز را میسازد.
طراحی سازوکارهایی که مشوق باشند سخت استاضافه نمودن مشوقهای درست با ساختارهای درست و اطمینان از این مشکل که افرادی که در سیستم مشارکت دارند نتوانند از پایگاه دادههای سو استفاده کنند یا آن را معیوب سازند یکی دیگر از مشکلاتی است که طراحان خواهد بود. یک بلاک چین میبایست پایدار باشد، اما این ویژگی زمانی که دادههای بلااستفاده بسیاری در پایگاه داده وجود داشته باشد ناکارآمد خواهد بود. تجمع دادههای بلااستفاده نیز ناشی از هزینه کم قرار دادن اطلاعات بر روی سیستم است. از طرف دیگر با نبود داده روی سیستم نیز پایدار بودن بلاک چین را تهدید میکند چرا در این حالت هزینه قرار دادن اطلاعات بسیار بالا خواهد برفت.
چه چیزی به دادهها قطعیت میدهد؟ از کجا میتوان فهمید که پاداشها و مشوقها با اهداف شبکه تطابق دارند؟ چرا نودها به روز رسانی شبکه ادامه میدهد و بر اساس چه معیارهایی دادههایی که با یکدیگر تناقض دارند را انتخاب میکنند؟ تمام این سؤالات میبایست با جواب مناسبی پاسخ داده شوند و این جوابها نه تنها در زمان ایجاد سیستم بلکه در تمام طول راه پاسخهای مناسب برای آنها جزو نیازهای ضروری خواهد بود. چراکه در غیر این صورت بلاک چین مفید نخواهد بود.
شاید دوباره این سؤال را مطرح کنید که چرا نمیتوانید مشوقهای ناکارآمد را اصلاح کنید؟ یک بار دیگر نیز باید در جواب این سؤال گفت که چنین عملی در رابطه با سیستمهای متمرکز آسان خوهد بود اما در ارتباط با نمونههای غیرمتمرکز به این سادگیها نمیتوان بدون اجماع بخشهای مختلف را تغییر داد. بدون توافق میان تمام اعضا، اصلاح در یک سیستم غیر متمرکز امکان پذیر نخواهد بود.
نگهداری بسیار هزینهبر استیک پایگاه داده از نوع متمرکز تنها به یک بار بارگذاری اطلاعات نیاز دارد. اما در یک بلاک چین باید، تمام دادهها هزاران بار نوشته شوند. در یک پایگاه داده متمرکز بررسی اطلاعات تنها یک بار انجام یشود درصورتیکه در یک بلاک چین بررسی دوباره اطلاعات هزاران بار صورت میپذیرد. یک سیستم متمرکز اطلاعات تنها یک بار به یک حافظه منتقل میشوند که در مورد بلاک چین این تعداد به هزاران بار میرسد.
هزینه نگهداری یک بلاک چین بر اساس مرتبه بزرگی تعیین میشوند و این ارقام نیازمند توجیه توسط کارایی آن بلاک چین هستند. بیشتر برنامههای کاربردی به دنبال استفاده ارزانتر از بخشهایی مانند ثبات و قابلیت اطمینان هستند که پیشتر به آنها اشاره کردیم. این استفادهها درزمینههایی مانند استفاده از بررسی صحت دادهها، رسیدها و نسخههای پشتیبان خلاصه میشوند.
هیات رئیسه کاربران هستندچنین چیزی میتواند برای شرکتهایی که دوست ندارند در ابتدای کار تعهد داشتن اطلاعات کاربران را به دوش بکشند، بسیار مفید باشد. گرچه همین مسئله را درصورتیکه کاربر تخطی کند میتوان بد تلقی کرد؛ هیچ راهی وجود ندارد تا کاربری که مدام اطلاعات ناکارآمد به بلاک چین وارد میکند یا کاربری که راهی برای سود بردن بهوسیله صلب اعتماد کاربران دیگر پیدا نموده است را از بلاک چین اخراج کرد. این مسئله به صحبتهایی باز میگردد که کمی قبلتر راجع به آنها صحبت نمودیم. یک ساختار مشوق باید به نحو احسن ساخته شود تا کاربری که راهی برای سودجویی پیداکرده نتواند آن را به اجرا بگذارد.
شاید به این مسئله فکر کنید که بهراحتی میتوان جلوی ورود افراد مشکوک را به این سرویسها گرفت که در مورد نمونههای متمرکز چنین کاری بسیار آسان است. بااینوجود انجام کاری مشابه در مورد سرویسهای غیرمتمرکز و قبول نکردن ورود اشخاص بسیار سخت است، چراکه هیچ شخص یا شرکت خاصی در میان نیست که بتواند فردی خاص را از بلاک چین اخراج کند. بلاک چین میبایست بی طرف باشد و در قوانینی که توسط نرمافزار تعیینشده را به اجرا در بیاورد. اگر قوانین برای بازداشتن رفتارهای بد ناکارآمد باشند، در این صورت شما شانس نیاوردهاید! در بلاک چین هیچچیزی با عنوان «اجرای قانون» وجود ندارد. شما تنها باید با رفتارهای نامناسب و از روی عناد دیگر حاضرین در بلاک چین کنار بیایید که احتمالاً مدتزمان بسیاری نیز ادامه خواهد داشت.
تمام بهروزرسانیها داوطلبانه هستنددر بلاک چین بهروزرسانی یک گزینه اجباری نیست. افرادی که در سیستم مشارکت میکنند هیچ الزامی بر بهروزرسانی آن ندارند. اگر اینچنین بود، ساخت سیسمی مذکور بسیار راحتتر، سریعتر و ارزان از نمونههای متمرکزش میشد. این نکته که بلاک چین تحت نظارت هیچ شخص یا سازمان مشخصی نیست نیز از همین رو است و باعث شکستن قانون عدم اجبار به روز رسانی میشود.
در عوض این بهروزرسانی باید از نسلهای قبل آن بلاک چین نیز پشتیبانی نمایند.مشخصاً انجام چنین کاری سخت خواهد بود. این کار زمانی سختتر میشود که دورنمای آزمایش بلاک چین نیز مطرح باشد. هر نسخه از نرمافزار بخشهای بسیاری را بهاضافه میکند که درنهایت منجر بهاضافه شدن زمان عرضه آن خواهد شد.
در اینجا بازهم، کار برای نمونههای متمرکز راحتتر خواهد بود و میتوان بهراحتی دستگاهها و سیستمهای قدیمیتر را از رده خارج کرد. این در حالی است که شما در یک سیستم غیرمتمرکز قابلیت انجام این کار را ندارید و از طرف دیگر نمیتوانید کسی را به انجام چنین کاری مجبور کنید.
مشکل مقیاسپذیریدرنهایت، مقیاسپذیری یا قابلیت گسترش نیز نسبت به نمونههای متمرکز بسیار سختتر خواهد بود. دلیل این ادعا نیز مشخص است. دادهها در سیستمهای غیرمتمرکز بهجای یک مکان در هزاران مکان مختلف قرارگرفتهاند. مقدار پردازش موردنیاز به را یک تراکنش، تائید و ذخیرهسازی برای تکتک آنها و تمام رونوشتهای موجود بر روی پایگاه دادهها نسبت به نمونههای متمرکز که تنها یک بار پرداخت کافی خواهد بود، هزینهبر است.
صد البته کاهش تعداد نودها میتواند باعث کاهش این هزینهها شود. اما در این صورت اصلاً چرا باید به یک سیستم غیرمتمرکز نیاز باشد؟ چرا درصورتیکه نگرانی اصلی در ارتباط با هزینههای مقیاسپذیری است، باید یک سازوکار غیرمتمرکز را ایجاد کرد؟
به سادگی متمرکز میشوداگر تا به اینجا بحث را دنبال کرده باشید، خواهید فهمید که ایجاد یک سیستم غیرمتمرکز بسیار سخت است چراکه باید با هزینههای نگهداری، سختی بهروزرسانی و دشوارهای سر راه مقیاسپذیری را به جان بخرید. درحالیکه در مقایسه با بلاک چین نگهداری و روز رسانی آن آسانتر و ارزانتر خواهد بود. با وجود این چرا مردم از لفظ بلاک چین بهنوعی استفاده میکنند که گویی نوش دارو است؟
اول از همه بسیاری از این صنایع که بر روی بلاک چین به فروش میرسند درواقع برای به روز رسانیهایی بر پایه آی تی قدیمی هستند. نرمافزارهای مرتبط با سلامتی آشکارا از کیفیت پایین برخوردار هستند. توافقات اقتصادی همچنان بر پایه نرمافزارهایی انجام میشوند که در دهه هفتاد میلادی پایه ریزی شدهاند. زنجیره مدیریت منابع از برنامههایی استفاده میکنند که نصف آنها بسیار مشکل است. بسیاری از شرکتهای فعال در این صنایع نیز به دلیل ریسکهای موجود در به روز رسانیها از انجام این کار امتناع میکنند. از طرف دیگر هزینههای چند صد میلیون دلاری باعث میشود تا دوباره به سمت نرمافزارهای قدیمی خود بازگردند. بلاک چین وسیله برای فروش همین به روز رسانیها در بستر آی تی است که کمی اشتها برانگیز تر از نمونههای قدیمی است.
دوم اینکه بلاک چین، بهنوعی این احساس را منتقل میکند که شما در انتهای پیشرفت تکنولوژی نشستهاید. چه دوست داشته باشد و چه نداشته باشید، کلمه بلاک چین سروصدای بسیاری را به پا کرده است. عده بسیارکمی بهصورت مشخص از آن آگاهی دارند و آن را میفهمند اما تنها به این خاطر که میخواهند باهوشتر و مبتکر تر به نظر برسند از چنین صحبتهایی بهره میبرند. صحبتهایی که در آن «ابری» به معنای کامپیوتر فرد دیگری است و «هوش مصنوعی» الگوریتمی است که کمی پیچیدهتر شده است. بلاک چین نیز در مفهوم با عنوان یک پایگاه داده کند و گران قیمت یاد میشود.
سوم اینکه، مردم از کنترل و نظارت بر صنایع خاصی دلخوشی دارند و به دنبال استفاده از مکانیزمی متفاوت از سازوکارها و چهارچوبهای قانونیاند که در بیشتر اوقات کند و گرانقیمت هستند. برای آنها، بلاک چین راه فراری از نظارتها و قانونی گذاریهای دولتی است. درواقع این صحبتهای به نوعی بزرگنمایی از چیزهایی هستند که بلاک چین میتواند از پس آنها بر بیاید. بلاک چین نمیتواند با جادو و تردستی نزاعهای انسانی را از بین ببرد.
درواقع اینها همه نتایج بزرگ نماییها و هایپ هایی هستند که بدون درک هزینهها و تواناییهایی یک سیستم به مردم القا میشوند. مسئله وحشتناکتر در این میان، پنهان کردن جزئیات فنی، هزینه و بسیاری از سرمایه گذاریهای خطرپذیر است، بهطوری کارهایی بلاک چین از پس آنها برمیآید و کارهایی که بلاک چین توانایی انجام آنها را ندارد بهصورت شفاف بیان نمیشوند. حال تمام افرادی که تحت تأثیر این حرفها قرار میگیرند از گفتن واقعیت واهمه دارند؛ درست مشابه وضعیتی که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم.
حالا بلاک چین برای چهکارهایی مناسب است؟پیشتر گفتیم که بلاک چین در مقایسه با پایگاههای داده متمرکز، پر هزینهتر است. پس تنها دلیلی که میتوان برای استفاده بلاک چین متصور شد، ذات غیرمتمرکز آن است. که این بروز مشکل در یک بخش مشخص را یا کنترل آن بخش مشخص بر تمام سیستم حذف میشود.
طبیعتاً این یعنی، نرم افزار یا پایگاه داده نباید بیشتر اوقات، یا حتی هیچ گاه، بخشهای مختلف را تغییر دهد. در این میان نقاط قوت کمی در ارتباط با به روز رسانی و جنبههای منفی بسیاری از نقطهنظر شکستن و نادیده گرفتن قوانین وجود خواهد داشت.
بیشتر صنایع اینچنین نیستند. آنها نیازمند قابلیتهای جدید و بهروزرسانی هستند و تا حد نیاز به تغییر و آزادی نیازمند. همانطور که پیشتر گفته شد، بهروزرسانی بلاک چین، تغییر و مقیاسپذیر کردن آن سخت است، از همین رو صنایع زیادی به استفاده از بلاک چین رو نمیآورند.
پول یکی از استثناهایی است که به آن رسیدهایم. برخلاف بسیاری از نمونههایی که از دل صنعت بر خواسته اند، پول اگر بدون تغییر باقی بماند بهتر است. تغییرناپذیری و سختی در تغییر قوانین برای پول یک جنبه مثبت تلقی میشود. از همین رو وقتی صحبت از بیت کوین به میان میآید، بلاک چین همان چیزی است که به آن نیاز داریم.
واضح است که بسیاری از شرکتهایی که به فکر استفاده از بلاک چین میافتند، دلشان نمیخواهد از این تکنولوژی بهره بگیرند، اما ترجیح میدهند نسبت به استفاده از به روز رسانیهای مبتنی بر اینترنت از بلاک چین استفاده نمایند. این موضوع بسیار خوب است اما استفاده از لفظ بلاک چین برای رسیدن به چنین خواستههایی، دروغ و بزرگنمایی قابلیتهای بلاک چین است.
نتیجهگیریبلاک چین این روزها از مباحث پرطرفدار به حساب میآید و متاسفانه این جمله که «بلاک چین نه بیت کوین» قرار نیست جایی برود! اگر شما خدمات یا سرویسهایی متمرکز را ارائه میکند، بلاک چین نمیتواند برای شما انجام دهد که قادر به انجام هزار برابر سادهتر و ارزانتر آن نباشید. اگر شما یک سرویس غیرمتمرکز را ارائه میکنید، احتمالاً خودتان را گول میزنید و به این فکر نمیکنید که سیستم شما یک بخش حساس و دارای پتانسیل خرابی دارد. درواقع در یک سیستم واقعاً غیرمتمرکز هیچ «شمایی» وجود نخواهد داشت.
اوایل قرن بیست یکم، اجبار زیادی بر استفاده از جاوا و XML وجود داشت. علیرغم اینکه این دو نام تنها ابزار بودند و نه خود محصول، بسیاری از افراد بر استفاده آنها پافشاری کردند، بدون اینکه نسبت به ناکارآمدی آنها در محصولات خود نگران باشند. بلاک چین نیز بهشدت شبیه به همان زمان است. شما باید بر روی مشکلاتی تمرکز کنید که سعی بر حل آنها دارید و وسایل موردنیاز خود را نیز بر طبق آنها تعیین نمایید.
در حال حاضر تصوری از بلاک چین وجود دارد که این تکنولوژی قادر به انجامش نیست. مردم امنیت یک شبکه غیرمتمرکز و کنترل یک شبکه متمرکز را میخواهند. مردم خوبیهای هر دو طرف ماجرا را میخواهند اما درنهایت بدترین ویژگیهای هر یک را بهدست میآورند. هزینهها و سختیهای بالای یک سیستم غیرمتمرکز و نقصهای پیاپی یک سیستم متمرکز چیزی که درنهایت دستشان را میگیرد.
بلاک چین امروز برای فروش روغن بلااستفاده مار صرف میشود! هر چه سریعتر از شر هایپ ها خلاص شوید، در بلندمدت سود بیشتری خواهیم برد.
منبع: medium
دیدگاه تان را بنویسید