به گزارش جماران، سید حمید حسینی، یادداشتی از علی اکبر دهخدا را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد که به شرح زیر است:
این را هیچکس نمیتواند انکار کند که ما ملت ایران در میان بیست کرور جمعیت، پنج کرور و سیصد و پنجاه و هفت وزیر، امیر، سپهسالار، سردار، امیر نویان، امیر تومان، سرهنگ، سرتیپ، سلطان، یاور، میرپنجه، سفیر کبیر، شارژدافر، گنیسه، یوزباشی، دهباشی داریم.
و گذشته از اینها باز ما ملت ایران در میان بیست کرور جمعیت (خدا برکت بدهد) شش کرور و چهارصد و پنجاه و دو هزار و ششصد و چهل و دو نفر آیتالله، حجتالاسلام، مجتهد، مجاز، امامجمعه، شیخالاسلام، سید، سند، شیخ، ملا، آخوند، قطب، مرشد، خلیفه، پیر، دلیل و پیشنماز داریم.
علاوه بر اینها باز در میان بیست کرور جمعیت، چهار کرور شاهزاده، آقازاده، ارباب، خان، ایلخانی، ایلبیگی، وابهباشی داریم. زیاده بر اینها، اگر خدا بگذارد، این آخرینها هم قریب دو سه هزار نفر وکیل مجلس، وکیل انجمن، وکیل بلدیه، منشی و دفتردار و غیره داریم.
همه این طبقاتی که عرض شد دو قسم بیشتر نیستند. یک دسته روسای ملت و یکدسته اولیای دولت. ولی هر دو دسته یک مقصود بیشتر ندارند. میگویند شما کار کنید، زحمت بکشید، آفتاب و سرما بخورید، لخت و عور بگردید. گرسنه و تشنه زندگی کنید، بدهید ما بخوریم و شما را حفظ و حراست کنیم. ما چه حرفی داریم؟ فیضشان قبول. خدا بهشان توفیق بدهد. راستی راستی هم اگر اینها نباشند، سنگ روی سنگ بند نمیگیرد. آدم، آدم را میخورد. تمدن و تربیت، بزرگی و کوچکی از میان میرود...
اما ای انصافدارها، والله نزدیک است یخهی خودم را پاره کنم. نزدیک است کفر و کافر بشوم. نزدیک است چشمهایم را بگذارم روی هم، دهنم را باز کنم و بگویم اگر کارهای ما را باید همهاش، تقدیر درست کند، امورات ما را باید باطن شریعت اصلاح کند، اعمال ما را دست غیبی به نظام بیندازد، پس شما میلیونها رییس، آقا، بزرگتر، از جان ما بیچارهها چه میخواهید؟ پس شما کرورها سردار و سپهسالار و خان، چرا ما را دم کوره خورشید، کباب میکنید؟! پس چرا مثل زالو به تن ما چسبیده و خون ما را به این سمجی میمکید؟