به گزارش جماران؛ محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، در کانال تلگرامی خود نوشت:
«چند وقت یکبار خبر کودکآزاری و تجاوز جنسی به کودکان غوغا به پا میکند. متخصصان خانواده و روانشناسان، درصد زیادی از طلاقها را ناشی از مسائل جنسی میدانند. ارتباطات جنسی به اولین عامل انتقال ایدز بدل شدهاند و درصد بالایی از زنان – که هیچ وقت آمار رسمی درستی از آن منتشر نمیشود – خشونت جنسی از تحمل بوق رانندههای مزاحم و متلکها تا کتک خوردن و تجاوز را تجربه میکنند. یک مقام قضایی هم دیروز از امکان جرم شناختهشدن استفاده از تلگرام سخن گفته است. شما حتماً میپرسید این دو موضوع چه ارتباطی به هم دارند؟ توضیح میدهم.
حلقه واسط ارتباط اختلالها در «حیات جنسی» ایرانیان و رسیدن به نقطهای که قریب پنجاه میلیون ایرانی کاربر تلگرام به سمت جرمانگاری عملشان هُل داده شوند، بنا نهادن «سیاست اجتماعی» بر «انسان حداکثری» است. من از «انسان میانمایه» به عنوان واقعیت اجتماعی دفاع میکنم.
اکثریت قاطع انسانها موجوداتی «میانمایه» هستند به این معنا که رگههایی از فضیلت و رذیلت، خیر و شر، اخلاق نیک و بد و خصائل روانی سازنده و مخرب در آنها جمع شده است. هر یک به نوعی مستعد صورتی از اختلالات روانی خفیف تا شدید هستند.اکثریت آدمیان نه «پُرمایه»اند و نه «کممایه» بلکه انسانهای متوسطی هستند که بنا به شرایط محیطشان، ظرفیتهای خوب و بدشان را بروز میدهند.
سیاست اجتماعی مبتنی بر «انسان حداکثری»، «اخلاق حداکثری» یا هر معیار اجتماعی حداکثری دیگری، این میانمایگی را نادیده میگیرد و کنشگران و سیاستگذاران چنین سیاستی به قالب «منکِران» درمیآیند؛ منکران همین میانمایگی. این منکران، واقعیت اجتماعی را نادیده میگیرند، به زیر فرش جارو میکنند تا دیده نشود و «سیاست انکار» پیشهشان میشود.
منکران واقعیت اجتماعی حیات جنسی آدمیان را به زیر فرش جارو میکنند. سالهاست که مسأله آموزشهای جنسی برای مقابله با ایدز، آموزش جنسی کودکان و بزرگسالان، و حتی گفتوگو درباره این مسائل نهیشده و غیررسمی است. سیاست انکار که به دنبال انسان حداکثری است، نظام گزینشی بنا میکند که از دل آن قدّیسانی برای ساختن جامعه حداکثری برگزیند و بهکار گیرد؛ اما از دل همین گزینششدههای حداکثری، اختلاسگران، متجاوزان، کودکآزاران و ریاکاران و دغلبازان میجوشند، میبالند و میچاپند و کرامت انسانی را لگدمال میکنند. سیاست حداکثری، بر انسان میانهمایه تکالیفی بار میکند و چیزهایی مطالبه میکند که از این انسان برنمیآید.
منکران تصور میکنند با این پند و اندرز که تلگرام عامل فساد اخلاقی خانواده است، ابزار دشمن است یا امنیت ملی را به خطر میاندازد، میشود آدمیان را از آنچه دوست دارند دور کرد. علوم اجتماعی و اقتصادی دنیای جدید درباره همین انسان میانمایه است، با همه خوبیها و بدیهایش، و به همین دلیل وارد بحث درباره معتادان، فاسدان، کودکآزارها، همجنسگرایان و مبتلایان به ایدز هم میشود. اما علوم اجتماعی انسان حداکثری، به دنبال بایدهاست، انسانی که باید ایثارگر، متّقی، بااخلاق و مبرا از گناه و اشتباه باشد. علوم اجتماعی انسان حداکثری است که میتواند بهکار «منکران» بیاید، منکران انسان میانمایه اکثریت در همه تاریخ تاکنون بشر.
«منکران» خط قرمزهای بسیار دارند، خط قرمزهایی که بر اساس تعریف خودشان از انسان حداکثری ترسیم کردهاند. قالبی دارند که هر کسی در آن جا نگرفت، از دایره انسان مد نظر آنها بیرون است؛ میشود نادیدهاش گرفت یا باید خود را به زور هم که شده در این قالب جا کند.
موضوع سیاستگذاری اکثریت میانمایه جامعه است. هیچ جامعهای سیاست آموزشی غالب خودش را بر مبنای دو سه درصد نخبگان تیزهوش بنا نمیکند؛ و به همان نسبت غلط است که هر سیاست عمومی دیگری بر مبنای اقلیتی از انسانهای قدّیس، ایثارگر، وطنپرست یا متقی بنا شود. سیاست حداکثری، واقعیت اجتماعی را نادیده میگیرد و به ناگزیر از جرمانگاری کردن واقعیت اجتماعی سردرمیآورد و به این سمت میرود که حضور پنجاه میلیون ایرانی در یک شبکه اجتماعی را جرمانگاری کند. اقلیت منکِران، منکران واقعیت اجتماعی؛ این قائلان به سیاست اجتماعی مبتنی بر انسان حداکثری – صرفنظر از اینکه خودشان چقدر به آن انسان حداکثری شباهت دارند – در نهایت، اکثریت مجرمان را برخواهند ساخت.»