ندگی قانعانه، زاهدانه، ریاضت ورزانه، متاملانه، تمرکزطلبانه و همگرایانه، مراقبانه و پاک و پیراسته ای که ساده زیستی در اختیار انسان می نهد، به آدمی بال و پری می دهد که او می تواند به مدد آن از عالم طبیعت فراتر رود

به گزارش جماران؛ مصطفی ملکیان در کانال تلگرامی خود نوشت:

 

ساده زیستی لااقل از پنج لحاظ بسیار مهم، نیازهای معنوی را نیز برآورده می سازد، یعنی به خوب تر شدن زندگی ، مدد می رساند:

 

یک پارچگی وجودی(integration) و صداقت اخلاقی(integrity) می آورد.

هرچه خواسته های آدمی تکثر و تنوع بیشتر پیدا یابند، ناهماهنگی ها و ناسازگاری ها و تعارضات درونی او افزایش می یابند، زیرا عالم و آدم را چنان نساخته اند که همه ی خواسته های انسان با یکدیگر سازگاری و مساعدت داشته باشند. بنابراین، هرچه تکثر و تنوع خواسته ها بیشتر، احتمال تعارض درونی بیشتر و امکان یک پارچگی وجودی و صداقت اخلاقی کمتر، و درنتیجه کسی که خواسته های خود را به حد ضروریات زندگی یعنی به حد نیازهای زیستی فرو کاسته است، امکان یک پارچگی وجودی و صداقت اخلاقی خود را گسترده تر ساخته است.

احتمال وسوسه شدن و روی آوردن به فساد را می کاهد.

 عله العلل همه ی اعمال ضد موازین و معیارهای اخلاقی، فراوان جویی و زیاده خواهی مادی است. ثروت پرستی و حب مال است که آدمی را چه در ارتباط اش با خود و چه درارتباط اش با موجودات دیگر و از جمله همنوعان اش، به کارهای از لحاظ اخلاقی نادرست و عدول از انجام دادن وظایف اخلاقی اش سوق می دهد. در نتیجه وقتی مال و ثروت ای را نمی خواهی که برای کسب اش، و مال و ثروتی نمی خواهی که برای حفظ اش، وسوسه ی فساد در جان و دل ات افتد، از خطای اخلاقی بسیار بسیار مصون تر و در امان تر ای.

ریشه کن کردن رذائل اخلاقی و استوار ساختن فضائل اخلاقی را بسیار آسان تر می کند.

کسی که در عمارت تن به حد لزوم و کفایت بسنده کرده است، طبعا برای آبادانی ذهن و ضمیر و جان و روان خود، وقت و نیرو و استعداد و فرصت و عزم و جدیت فراوان در اختیار دارد. چنین کسی برای اصلاح باورها، احساسات و عواطف، خواسته ها، گفتارها، کردارها، و وضع و حال اخلاقی خود در تنگنا نیست و می تواند بیش از نیمی از شبانه روز اش را به این اصلاحات درونی درونی اختصاص دهد.   

فرصت امکان نیکوکاری، انصاف و عدالت ورزی، شفقت و همدلی و همدردی و عشق ورزی به همه ی موجودات عموماً، و نسبت به همنوعان خصوصاً را فراهم می آورد.

فقط ساده زیستی است که فرصت و امکان همه ی این کارها را که می توان تحت عنوان "رایگان بخشی" گردشان آورد، برای انسان ایجاد می کند. کسی که زندگیِ متجملانه سپری می کندحتّا اگر نیک خواه هم نوعانش باشد، نمی تواند این نیک خواهی را به نیکوکاری بدل کند، یعنی نمی تواند این خواسته ی درونی اش را در بیرون محقق سازد، چرا که نیکوکاری افزون بر نیک خواهی، به وقت و نیرو و فرصت نیز نیازمند است و این ها چیزهایی اند که تجمل گرایان در آن ها به کمبود دچار اند.امکان ادراک واقعیت ها و قوانین والاتر جهان هستی را فراهم می آورد.

زندگی قانعانه، زاهدانه، ریاضت ورزانه، متاملانه، تمرکزطلبانه و همگرایانه، مراقبانه و پاک و پیراسته ای که ساده زیستی در اختیار انسان می نهد، به آدمی بال و پری می دهد که او می تواند به مدد آن از عالم طبیعت فراتر رود(یا به تعبیری که من آن را درست تر می دانم) در کُنه و حاقِّ عالم طبیعت فروتر رود و به کشف و شهودهایی فراتر از طور ادراکات حسی دست یابد و از تنگنای ماده و مادیات برهد و در فراخنای روح و معنویات پرواز کند.

▫️مقاله ساده زیستی راهی به تعالی (مقدمه کتاب دارندگی بر بسندگی است با ترجمه غلامعلی کشانی)

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.