به گزارش جماران؛ محمد فاضلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی، در کانال تلگرامی خود نوشت:

فردی از شما می‌پرسد «چگونه می‌توانید فیل را سوار پراید کنید؟» اول می‌خندید، بعد می‌بینید که سؤال‌کننده جدی است و دنبال پاسخ می‌گردد. شما هم باورتان می‌شود که حتماً این کار راه‌حلی دارد که شما به عقل‌تان نرسیده است و فکر کردن به فیل و پراید را شروع می‌کنید. 

یادتان می‌افتد که بچه‌فیل هم حدود 500 کیلو وزن دارد و بنابراین دست از روش‌های معمول برمی‌دارید و به خلاقیت خودتان فرصت می‌دهید تا جولان بدهد. فکر می‌کنید شاید بشود فیل را قطعه قطعه کرد و در پراید جا داد اما دیگر فیل نیست و یک موجود پنج شش تنی قطعه‌قطعه شده هم در پراید جا نمی‌شود. فکر می‌کنید شاید بشود یک بارکش به پراید ببندید و فیل را درون آن جا دهید ولی یادتان می‌افتد که باز هم فیل را در پراید جا نداده‌اید و روی بارکش است و تازه موتور پراید برای کشیدن بار پنج تنی قدرت کافی ندارد. 

شما هم مدتی این معما را در ذهن خود بررسی کنید (من که به جایی نرسیدم) و وقتی خسته می‌شوید به پرسشگر می‌گویید حالا خودت بگو چگونه فیل را سوار پراید می‌کنید؟ خنده ملیحی می‌کند و دست به جیبش می‌برد، خودکارش را درمی‌آورد و روی تکه کاغذی یک فیل می‌کشد و آن‌را روی صندلی پرایدی می‌گذارد که در کنارش ایستاده است؛ بادی به غبغب می‌اندازد و می‌گوید فیل این گونه سوار پراید می‌شود. 

این داستان فیل و پراید به چه کار ما می‌آید؟ راستش را بخواهید تصور می‌کنم «توسعه» که ما سخت به دنبال آن هستیم، در شرایطی که چند دهه گذشته داشته‌ایم، همان فیل است که خواسته‌ایم سوار پراید کنیم. 

آن‌چه خواسته‌ایم عملی کنیم این است: «دست یافتن به توسعه‌ای پایدار که تضمین‌کننده قدرت و امنیت ملی و دست یافتن به جایگاه قدرت اول منطقه غرب آسیا باشد؛ کیفیت زندگی مردم را تأمین کند، ثروت و رفاه با سبک زندگی پراسراف با بهره‌مندی گشاده‌دستانه از منابع محیط‌زیست و ثروت ملی به ارمغان آورد؛ عدالت میان مناطق کشور را تضمین کند؛ و تأمین‌کننده استقلال کشور نیز باشد» (این همان فیل واقعی است.) 

خواسته‌ایم این کار را در چنین شرایطی انجام دهیم: «اقتصاد دولتی یا شبه‌دولتی و خصولتی باشد و بخش خصوصی بزرگ و قدرتمند نشود، هیچ اصلاح بنیادینی در نظام بانکی، بودجه‌ریزی کشور، حذف ردیف‌های بودجه‌ای غیرکارآمد و مبتنی بر عملکرد صورت نگیرد؛ اصلاحات در آموزش و پرورش انجام نشود و بازنگری اساسی در نظام آموزش عالی به تعویق افتد؛ ملاحظات محیط‌زیستی توسعه به هیچ گرفته شوند؛ شفافیت عملی نگردد؛ تشکل‌های سیاسی و احزاب قدرت پیدا نکنند؛ رسانه‌های آزاد نباشند و انحصار رسانه‌های صوتی و تصویری برقرار باشد؛ سرمایه‌گذاری خارجی با دیده تردید نگریسته شود؛ تنش در سیاست خارجی کاسته نشود؛ حقوق مالکیت و حقوق شهروندی محترم نباشند.» اگر این ویژگی‌ها را آپشن‌های یک نظام اجتماعی-سیاسی به حساب آوریم؛ می‌بینیم جامعه‌ و سیاستی که چنین ویژگی‌هایی داشته باشد، در مقابل جامعه و سیاستی که عکس این ویژگی‌ها را نداشته باشد، همان پراید در مقابل یک کامیون مدرن و قدرتمند است. 

ما خواسته‌ایم «فیل توسعه» را سوار «پراید حکمرانی جامعه و سیاست ایرانی» کنیم و سالیان بسیار است. این کار نشدنی است و در بهترین حالت چیزی نصیب‌مان می‌شود شبیه همان نقاشی فیل که طراح معما پرسید و روی صندلی پراید نهاد. آن توسعه که ریزگردش نفس‌مان را می‌گیرد، پرایدش جان‌مان را می‌ستاند، دانشگاهش عمرمان را به باد می‌دهد، ساختمانش زیر آوار زلزله مدفون‌مان می‌کند، کشاورزی‌ و صنعت و شهرش منابع آب را به تاراج می‌برد و الخ؛ همان فیل کاغذی است در قیاس با فیل واقعی. فیل واقعی در پراید جا نمی‌شود؛ و توسعه واقعی نیز با این فکر و مدل حکمرانی توسعه محقق نمی‌گردد. 

فیل توسعه سوار آن کامیونی از حکمرانی می‌شود که شفاف، مشارکت‌جو، تولیدمحور، مداراگر، فروتن، واقع‌بین، محیط‌زیست‌اندیش، دارای دولت باظرفیت، احترام‌کننده بخش خصوصی، بدون هراس از فناوری، حافظ حقوق مالکیت؛ و الخ باشد. تحقق این‌ها مستلزم بازنگری سیاستی و اصلاحات اساسی است. دوباره باید بازگردیم به فیل و به قول سعدی بزرگ «دوستی با پیلبانان یا مکن ... یا طلب کن خانه‌ای درخورد پیل». دست از آرزوی توسعه بکشیم (که نشدنی است) یا سیاست و حکمرانی‌ای بنا کنیم در خورد توسعه. فیل واقعی  سوار پراید نمی‌شود، برای خودمان دائم معما طرح نکنیم. نقاشی فیل حکایت دیگری است.

این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.