«هزینه مالی فهمیدن» اما در نظام اجرایی کشور بسیار بالاست (در حد اعتبارات چندهزار میلیاردی) و به همان میزان مدیران به راحتی میگویند «برای ما مشخص شده است که این روش به نتیجه نمیرسد و ابعاد دیگری را هم باید مد نظر داشت.»
به گزارش جماران؛ محمد فاضلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
پنج شنبه صبح در کنفرانسی شرکت کرده و عبارتی را شنیدم که حاوی معنا و یکی از ویژگیهای جالب این کشور و البته شاید جهان است. ماجرا از این قرار است که مدیری بعد از هزینه شدن حداقل دو هزار میلیارد تومان برای رسیدن به هدفی، خیلی راحت میگوید «مسأله این پروژه فقط منابع مالی نیست، و برای حل مسأله ابعاد اجتماعی پیچیدهای باید در نظر گرفته شود.»
من از این میگذرم که تا اندکی قبل در همین پروژه ادعا میشد دلیل به هدف نرسیدن پروژه، کمبود منابع مالی است؛ و کمیته اجتماعی پروژه خیلی زود تعطیل شد، و منابع تخصیصیافته به بخش اجتماعی پروژه حدود دودهم درصد اعتبارات کل پروژه بوده است. من حتی از این نیز میگذرم که از ابتدا بارها گفته شده بود تحقق اهداف این نوع پروژهها در همه جهان، مستلزم شناخت و فعالیت اجتماعی، سیاسی و مشارکتی بسیار سنگین، پیچیده اما به نسبت کمهزینه است.
نکتهای که میخواهم روی آن تأکید کنم این است که در این کشور مبالغ گزاف برای «هزینههای فهمیدن» خیلی راحتتر از هزینههای اندک توجیهپذیر هستند. مراکز تحقیقاتی اغلب تحقیقاتی با قیمتهای بیست سی میلیون تومان تا برای مثال صدوپنجاه میلیون تومان را به محققان واگذار میکنند. هزینه پروژههای تحقیقات اجتماعی اغلب در همین محدوده است، و اعتباراتی که دانشگاهها برای تحقیقات در اختیار دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری قرار میدهند نیز از کف این مبالغ نیز گاه بسیار بسیار کمتر است.
این گونه مراکز برای رسیدگی به نتیجه تحقیقاتی با این مبالغ چندین جلسه نظارت تشکیل میدهند، و گاه محقق به دلیل خطا در گردآوری داده یا در نظر نگرفتن ابعادی از مسأله مؤاخذه میشود. نتیجه ندادن یک تحقیق گاه سبب میشود دیگر هیچ تحقیقی به محقق واگذار نشود یا آن دسته از تحقیقات به کلی کنار گذاشته شود. این عبارت را حتماً شنیدهاید که «تحقیقات این دانشگاهیها هم به درد نمیخورد.» البته از حق نگذریم «بساز و بفروش» آکادمیک هم کم نیست؛ اما نکته قابل تأمل آن است که در عرصه تحقیقات، «هزینه فهمیدن» اینکه فلان روش درست نیست یا فلان محقق اهل کار و تخصص نیست، زیاد نیست؛ اما حسابکشی در تحقیقات بسیار بیشتر است. هر کس یک بار از کمک مالی پژوهشی دانشگاه استفاده کرده باشد دشواریهای کار را میداند.
«هزینه مالی فهمیدن» اما در نظام اجرایی کشور بسیار بالاست (در حد اعتبارات چندهزار میلیاردی) و به همان میزان مدیران به راحتی میگویند «برای ما مشخص شده است که این روش به نتیجه نمیرسد و ابعاد دیگری را هم باید مد نظر داشت.» جالب اینکه اغلب آنچه از این مسیر فهمیده شده (اگر شده باشد) قبلاً در جهان آزموده شده و جهان هزینههای فهمیدن آنها را پرداخته است.
فقط به هزینههای فهمیدن نادرستی ساخت صنایع آببر در مناطق خشک و نیمهخشک، گسترش کشت گیاهان آببر در حوضههای آبریز، ساخت برخی سازههای آبی، ساخت برخی سازههای حمل و نقلی، توسعه کمی آموزش عالی، اعمال برخی رویهها در نظام سلامت، و دهها مورد دیگر دقت کنید. هزینه فهمیدن هر کدام از اینها چند ده هزار میلیارد تومان بوده است. گاه یک دانشجوی دکتری بابت کمک مالی پژوهشی به پایاننامهاش بیشتر حساب پس میدهد تا مدیرانی که هزاران میلیارد تومان اشتباه میکنند.