وقتی تشییع شد و این همه شیعه مرتضی علی بدنبال تابوتش روان بودند به تابوتش نگریستم و گفتم سید خوشا بحالت که خوب فهمیدی چگونه باید زندگی کنی که عاقبت بخیر بشوی.
به گزارش جماران؛ غلامعلی رجایی در کانال تلگرامی خود نوشت:
امروز پس از نماز ظهر وعصر در کمال حزن و اندوه این روزها به تشییع پیکر یار پاک و پاک باخته امام، ابوالشهید مرحوم سید رحیم میریان به حسینیه جماران رفتم. مردی از سلاله پیامبر که به من می فرمود در اصفهان بازاری بود و پس از درخواست بیت امام به چند نماینده امام در چند استان مبنی بر معرفی نیروهایی جهت خدمت به امام و بیت معظم ایشان در سال 1360توسط مرحوم آیت الله سید جلال الدین طاهری نماینده امام و امام جمعه اصفهان به بیت همیشه شریف امام راه یافت و تا آخرین روزها به چهار نسل از خمینی از امام تا فرزندان نوه امام صادقانه و خالصانه خدمت نمود. درطول این سه دهه آشنایی ام با مرحوم میریان بارها ایشان را در حسینیه و دفترامام دیده بودم .
در اواخر دهه 60 که از جنگ فارغ شده و درصدد تحقیق درباره سیره امام بودم - که منجر به تدوین مجموعه پنج جلدی سیره امام خمینی شد که به الطاف الهی علاوه بر چاپ های مکرر در لبنان ترجمه و دو بارمنتشر شد- از ایشان خواستم خاطراتش را با امام برایم درمصاحبه ای بازگو کند که گفت مقداری را نوشته و در خانه دارم. مرا به خانه اش دعوت نمود و خالصانه دفتر خاطراتش را که چند ده صفحه ای می شد در اختیارم نهاد که از آنها نهایت استفاده شد و اکنون در این مجموعه مکرر از وی خاطره نقل شده است. امروزکه به حسینیه رفتم از فرزند ارشدش احمدآقا پرسیدم عارضه مرحوم والد چه بود؟ گفت دوسالی بود دچار سرطان بود ولی ما نگذاشتیم متوجه بشود تا اینکه اخیرا ریه اش مشکل پیدا کرد وعامل فوت شد.
نمازمیت را آیت الله سیدحسن خمینی در حسینیه جماران خواند. حسینیه مملو از جمعیت بود. بعضی مثل من در کنار تابوت مرحوم می گریستند. کسانی که از اشک شان پیدا بود از او یاد خیر داشته و دارند.
حاج سید حسن در کنار دو برادر فاضلش سید یاسر و سیدعلی و اعضای دفتر و بیت امام بر پیکر میریان عزیز نماز خواند و به شدت متاثر بود. خمینی جوان که خدا از بلا و چشم حسود بسلامتش بدارد، بیش از پنج شش بار در تکبیر سوم نماز قرائتش قطع شد و مکث های نسبتا طولانی داشت، که پیدا بود بغض امانش نمیدهد. به گمانم وقتی سید به بیت امام مشرف شد سید حسن نوجوانی هشت ساله بود.
وقتی تشییع شد و این همه شیعه مرتضی علی بدنبال تابوتش روان بودند به تابوتش نگریستم و گفتم سید خوشا بحالت که خوب فهمیدی چگونه باید زندگی کنی که عاقبت بخیر بشوی. جنازه برای دفن به بهشت زهرا برده شد تا در صحن غربی حرم امام بخاک سپرده شود.
تردید ندارم این سرباز و یار فداکار حضرت روح الله، امشب با فرزند شهیدش مهمان مراد خویش است.
عاش سعیدا و مات سعیدا
برای شادی روح ایشان فاتحه ای قرائت بفرمایید.