سیاستهای بن سلمان همگی با شکست روبرو شده و در دو سال گذشته توازن منطقه در خاورمیانه کاملا به نفع مخالفین و رقبا تغییر یافته است.
به گزارش جماران؛ حمید بعیدی نژاد، سفیر ایران در لندن، در کانال تلگرامی خود نوشت:
نشریه ایندپندنت در مقاله ای مهم محمد بن سلمان شاهزاده ی عربستان را بعنوان مرد سال 2017 در خاورمیانه معرفی کرده است، اما نه به اعتبار موفقیتهایش بلکه بخاطر شکستهای او، کسی که سیاست خارجی او در خاورمیانه در طول این سال میلادی با ناکامی روبرو بوده است.
محورهای مهم این یادداشت:
-نتایج تمامی سیاستهای بن سلمان در عرصه های مهم خارجی در خاورمیانه دقیقا عکس چیزی شد که منظور نظر وی بود. با قدرت رسیدن پدرش به قدرت، شورشیان در سوریه را مورد حمایت قرار داد که در مراحلی به موفقیتهایی هم رسیدند اما وارد شدن روسیه به صحنه، بشار اسد را به موفقیت رسانید. درهمان زمان سعودی با دخالت در جنگ داخلی یمن به عملیات نظامی روی آورد که بعد از دو سال و نیم هنوز هم ادامه دارد و به کشته شدن ده هزار نفر از مردم یمن و فاجعه قحطی برای هفت میلیون نفر از مردم یمن انجامیده است.
-این شاهزاده جوان به یک سیاست تهاجمی علیه ایران و متحدین منطقه ای ایران روی آورده است اما این سیاست تنها منجر به افزایش نفوذ ایران گردید. آغاز رویارویی با قطر که با همکاری امارات صورت گرفت به محاصره ی پنج ماهه قطر انجامید که هنوز نیز ادامه دارد. اما نتیجه این سیاست نزدیک شدن قطر به ایران بوده است. در خصوص لبنان هم تهدید حریری به استعفا که با هدف تصعیف ایران و حزب الله لبنان آغاز گردید به نتیجه ی عکس انجامید و به افزایش قدرت ایران و حزب الله در لبنان منجر گردید. عنصرمشترک در تمامی دخالتهای سعودی، ورود بدون محاسبه در تنشهای با کشورهای منطقه است بدون آنکه در خصوص ابعاد دقیق تبعات و آثار این اقدامات، محاسبات سیاسی لازم انجام شده باشد.
-ممکن است شاهزاده ی سعودی این اقدامات را به پشتوانه ی حمایتهای ترامپ و داماد جوان او انجام داده باشد ولی حتما این تجربه را بدست آورده است که نمیتواند فقط به حمایتهای ترامپ دل ببندد. بدلیل مخالفتهای وزارت امور خارجه، وزارت دفاع و نهادهای این کشور با سیاستهای ترامپ، برخی تفکرات ترامپ که در پیامهای مکرر توئیتری او هم مکرر بیان میشوند قدرت اجرا ندارند. به همین علت هم بود که آمریکا در تنش های اخیر سعودی بر عکس، از قطر و لبنان حمایت کرد.
-از جانب دیگر بن سلمان نتوانست طرح صلح میان محمود عباس و اسرائیل را به پیش ببرد و آمریکا را راضی سازد و حالا روابط محرمانه او با اسرائیل هم با موضع جدید ترامپ در حمایت یکجانبه از اسرائیل و تصمیم به انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس نمیتواند بجایی برسد.
بر این اساس باید گفت که سیاستهای بن سلمان همگی با شکست روبرو شده و در دو سال گذشته توازن منطقه در خاورمیانه کاملا به نفع مخالفین و رقبا تغییر یافته است.
-شرایط امروز منطقه نسبت به شرایط قبل از سال ٢٠١٥ که محور عربستان، ترکیه و قطر میخواستند دولت سوریه را سرنگون کنند کاملا تغییر یافته است. حالا ترکیه و قطر به محور تحت رهبری ایران که قدرت مسلط بخش شمالی خاورمیانه حدفاصل افغانستان تا مدیترانه میباشد نزدیک شده اند. دیگر برای آمریکا و سعودی خیلی دیر است که بخواهند این شرایط را تغییر دهند. امروز همه در خاورمیانه فهمیده اند که باید بجای قرار گرفتن در طرف بازنده، در کنار قدرتهای برنده و موفق امروز قرار گیرند. در جمع کشورهای اسلامی در جلسه استانبول روسای جمهور ترکیه و ایران و پادشاهان اردن، قطر و کویت کنار هم گرد آمدند در حالیکه از جانب سعودی نماینده سطح پایینی به اجلاس اعزام شد. رهبران اسلامی متفقا بیت المقدس شرقی را پایتخت فلسطین اعلام کردند و از آمریکا خواستند که تصمیم اخیر خود را تغییر دهد.
-بن سلمان از نوع آن رهبران خاورمیانه میباشد که با اتخاذ سیاستهای قدرت طلبانه ی ماکیاولی میتوانند قدرت را در داخل کشور در اختیار بگیرند اما این نوع قدرت گرفتن اعتماد نفس کاذبی را هم به آنها میدهد که در صحنه ی سیاست خارجی هم میتوانند موفق باشند. در حالیکه صحنه ی سیاست خارجی بسیار متفاوت از سیاست داخلی است. صدام حسین نمونه ی بارز این سیاستمداران بود که قدرت مطلق را در داخل بدست آورد اما با تحمیل دو جنگ بزرگ که در هیچکدام نتوانست به پیروزی برسد، کشور خود را به سمت نابودی کشانید.
-کیش شخصیت و ناآگاهی علاوه بر چاپلوسی مقامات ارشدو مشورتهای نادرست آنها، دلایل عمده ی اشتباه رهبران سیاسی است. قدمهای ابتدایی در صحنه ی سیاست خارجی همواره بسیار فریبنده هستند چرا که رهبر سیاسی در آن مسیر خود را بسان یک رهبر ملی پیشرو در صحنه جهانی حس می کند بطوریکه موقعیت مقتدرانه ی داخلی او را نیز موجه جلوه گر میسازد. اینچنین موقعیت میهنی برای رهبر سیاسی محبوبیت ملی هم همراه می آورد. اما قرار گرفتن در چنین جایگاهی همانقدر که اقتدار می آفریند اگر تثبیت نشود و تنش و جنگی که شروع میشود به نا امیدی و شکست منجر شود هزینه های سیاسی زیادی هم به بار می آورد. بن سلمان درست در مقطعی که قدرت واقعی سیاسی و اقتصادی عربستان در حال افول بود تصمیم گرفت که عربستان باید نقش فعال تر و تهاجمی تری ایفا کند. او بیش از توانش میخواهد نقش ایفا کند و حالا دشمنان خیلی زیادی هم برای خود درست کرده است.