اخیراً طرح عدم ثبت طلاق در شناسنامۀ زنان مطلقه در دولت و مجلس به بحث گذاشته شده است. در طرح مزبور نوعی نگاه مردسالارانه نهفته است وبه نظر می رسد این تصمیم بخشی از مردان برای زنان است؛ این طرح می خواهد این نگاه را به زنان القا کند که مهم نیست طلاق بگیرند و ما با فراهم کردن زمینه ازدواج مجدد برایشان میکوشیم تا راحتتر ازدواج کنند و حتی با حذف این عنوان از شناسنامه دچار استرس نشوند. این در حالی است که این طرح با تبعیض جنسیتی که در دل خود دارد، به جای اینکه فکر زنان باشد از یک سو زنان را برای مردان دسترس پذیر تر می کند و از سوی دیگر بی اعتمادی نسبت به زنان را گسترش می دهد و بدین ترتیب آنان را برای یک عمر دچار فشار روانی و عدم اعتماد به نفس می کند.
به نظر می رسد این طرح به دلیل تکرار واقعه طلاق در جامعه مطرح شده باشد.تکرار یک پدیده آن را عادی می سازد و آن را از یک پدیدۀ تاریخ بیوگرافی به «ناتاریخ» تبدیل می کند. در نگاه جمعیت شناسان، ضروری است تا پدیدههایی مثل تولد، مرگ، ازدواج و طلاق به دلیل اینکه وقایع حیاتی هستند در شناسنامه ثبت شوند. وقایع حیاتی به این دلیل که با تاریخچه زندگی فردی در ارتباط هستند،اهمیت زیادی دارند و بنابراین از نظر جامعه شناختی نیز مهم تلقی میشوند. این طرح گرچه می خواهد نشاندهد که گویا پدیده طلاق چندان مهم نیست ولی آن را به راز مگو و تاریخ پنهان تبدیل می کند.
برخی از زنان مطلقه ممکن است به گمان تسهیل ازدواج خود در آینده از این طرح استقبال کنند؛ این طرح حتی ممکن است تصمیم گیری شان در خصوص طلاق را تسهیل کند ولی آنان در هنگام ازدواج مجدد با بی اعتمادی همسر تازه خود مواجه خواهند شد. وقتی ازدواج در شناسنامه زن ثبت شده است و او طلاق بگیرد و این طلاق ثبت نشود و حالا او بخواهد دوباره ازدواج کند،آیا همسر جدیدش از ازدواج پیشین اومطلع نخواهد شد؟ ازدواج و طلاق همواره در کنار یکدیگر مفهوم دارند و باید در کنار هم مورد توجه قرار گیرند. اگر قرار است براساس قوانین مدنی یکی از این دو پدیده ثبت نشود، باید نسبت به دیگری نیز چنین نگاهی اعمال شود.
گفته شده است که مردان برای اطمینان خاطر می توانند در خصوص سابقه ازدواج و طلاق قبلی زن مورد نظر خود از مراجع رسمی استعلام بگیرند. آدم یاد استعلام خلافی خودرو می افتد. مگر ازدواج و طلاق قبلی خلافی ماشین است که باید استعلام گرفت؟ در هنگام خرید و فروش خودرو فرض بر این است که هر ماشینی خلاف دارد مگر این که خلافش ثابت شود.آیا در هر ازدواج جدید نیز این بی اعتمادی بازاری باید وجود داشته باشد و لزوماً با استعلام مرتفع شود؟ آیا استعلام گرفتن به تحقیر زنان منجر نمی شود؟
عدم ثبت طلاق در شناسنامه زن مطلقه، کمکی به کاهش آسیبهای روانی طلاق نخواهد کرد. تبعات روانی طلاق صرفا محدود به ثبت این واژه در شناسنامه نیست بلکه از خشونت های زبانی و روانی اولیه تا حضور در دادگاهها و صدور حکم و سپس حضور در دفترخانهها و انجام طلاق را نیز در بر می گیرد. شکل گرفتن «فضای استعلامی» نیز با ایجاد فضای بیاعتمادی بین طرفین و به وجود آمدن استرسهای مضاعف برای زنان بر شدت افسردگی ها خواهد افزود.
در جامعه ما پدیدۀ طلاق به دلائل متعدد به امری عادی و متعارف تبدیل می شود و در این شرایط نباید به اقداماتی دست زد که موجب فروریختن بیشتر قبح اجتماعی طلاق شود. این گونه طرح ها ظاهراً می خواهند طلاق را برای زنان به پدیدهای ساده تر، دارای اضطراب کمتر تبدیل کنند که نشانهای از خود بر جای نمیگذارد، ولی در عمل با قبح زدایی از طلاق زمینۀ افزایش بیشتر آن را فراهم می کنند. حالا بعد از تحقق «ازدواج آسان» که برخلاف انتظار مسئولین به کاهش ازدواج منجر شد دنبال «طلاق آسان» هستند که این بار به افزایش طلاق منجر خواهد شد.ضمناً بر خلاف اهداف اعلام شده، عدم ثبت طلاق در شناسنامه در پیوند با تلاش احتمالی زن مطلقه برای پنهان داشتن ازدواج قبلی اش و از طریق گسترش بی اعتمادی های- بسیار محتمل- در بین مردان، یک نوع تنش روانی پایدار در زنان ایجاد می کند که معلوم نیست چه زمانی بتوانند خود را از آن خلاص سازند.