یک تحلیلگر سیاسی در تحلیلی در مورد سخنرانی روز گذشته رئیس جمهور وعده ریشه کن کردن فقر، ایجاد اشتغال و توجه به تنوع نژادی، قومی و دینی را سه نکته مهم این صحبت ها دانست.
به گزارش جماران، عباس عبدی در این یادداشت که در شماره چهارشنبه روزنامه اعتماد منتشر شده است، می نویسد: جلسات رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی آغاز شد. شاهبیت این جلسه سخنرانی آقای روحانی است. چند نکته قابل توجه در این سخنرانی بود که میتواند دستمایه تحلیل و نیز پایهای برای ارزیابی عملکرد 4 سال آینده وی و دولت باشد. به این وعدهها با حسنظن و اعتماد نگاه میکنیم.
اولین و مهمترین وعده ایشان که به صورت کمّی نیز بیان شده است به ارتقای سطح زندگی اقشار فقیر جامعه مربوط میشود، آنجا که گفتهاند؛ برای دستیابی به عدالت اجتماعی نیازمند تغییر در شیوه حمایت اجتماعی خود هستیم. دولت دوازدهم برنامه خود را به تمرکز بر پوشش گروه های نیازمند و حمایت های مشروط و زماندار تغییر میدهد. در تلاشیم وضعیت معیشتی حدود ده میلیون نفر تا سال 99 بهبود پنج برابری داشته باشد و فقر مطلق ریشه کن شود.
این ادعایی بسیار مهم و سنگین است. ده میلیون نفر از جمعیت ایران حدود ۱۲ درصد کل جمعیت یا اندکی بیش از دهک اول درآمدی است. اگر قرار باشد سطح معیشت زندگی این گروه طی سه سال و یا 4 سال 5 برابر شود، در این صورت سطح مصرف آنان به حدود مصرف فعلی دهک ششم خواهد رسید. بنابراین طبیعی است که دهکهای دوم تا ششم نیز باید آن قدر وضعشان بهبود پیدا کند که باز هم فاصلهای هر چند اندک میان دهکها باشد در نتیجه میتوان گفت که سطح مصرف کل جمعیت کشور در این فاصله باید حداقل دو برابر یا حتی بیشتر شود تا امکان 5 برابر کردن مصرف پایینترین دهک درآمدی وجود داشته باشد. و چون این کار باید از طریق افزایش تولید و سرمایهگذاری صورت گیرد، بنابراین باید شاهد رشد سرمایهگذاری هم باشیم و از آنجا که هزینههای دولت هم معمولاً کم نمیشود، پس بدون تردید باید تولید ناخالص داخلی طی 4 سال حداقل 100 درصد افزایش پیدا کند و این نیازمند رشد اقتصادی 20 درصد در سال است که جزو محالات است. بنابراین وعده مذکور غیرقابل تحقق است، مگر آنکه منظور ایشان از معیشت چیزی جز سبد مصرفی خانوارهای کشور باشد که از آن اطلاعی نداریم. در واقع اگر طی این 4 سال فقط مردم زیر خط فقر مطلق (درآمد روزانه کمتر از یک دلار) را در کشور از میان ببرند و ضریب جینی را به ۳۴ صدم مصوب برنامه برسانند، باید سپاسگزار بود و این دستاورد قطعاً مهمتر از برجام خواهد بود.
وعده دوم که به صورت کمّی بیان نشده ولی مقادیر کمّی آن در برنامه آمده، مسأله اشتغال است. گفتهاند که، در زمینه اشتغال هم سیاست های فعال بازار کار را اجرا میکنیم و با اولویت گذاری استان های محروم طرح کار ورزی را اجرا می کنیم. در واقع رفع فقر بدون افزایش اشتغال، سرابی بیش نیست. اگر دولت بتواند سالانه حدود یک میلیون شغل را ایجاد کند، بخش مهمی از فقر به صورت اساسی ریشهکن خواهد شد و آنچه که از فقر میماند از طریق پرداختهای دولتی و موقتی قابل حل است. بنابراین مسأله اصلی ما با این دولت ایجاد اشتغال است ولی اجرای آن از طریق طرح کارورزی را نباید چندان جدی گرفت. مسأله اشتغال بدون سرمایهگذاری و افزایش روزافزون آن غیرقابل حل است. بنابراین پذیرش اجرایی بودن ادعای ایجاد شغل با ارجاع به طرح کارورزی بسیار سخت است. باید شیوهها و زمینهها و سیاستهایی اعلام شود که به گسترش سرمایهگذری و جلب سرمایه میانجامد.
نکته دیگر در خصوص متنوع بودن ایران است و چنین گفته شد که؛ ایران دارای تنوع نژادی، زبانی، قومی، دینی و مذهبی است... توجه به این تنوع از اولویت های دولت جدید است. در این زمینه آقای رییس جمهور در هنگام مبارزات انتخاباتی، مطالب روشنی اظهار داشتند که حتی صریحتر از نکات مطرح شده در جلسه رأی اعتماد است. ولی مسأله مهم چگونگی اولویت دادن به این تنوعها در سیاستهای دولت است که مسکوت مانده است. حتی در مراسم تحلیف نیز رفتاری مغایر یا حداقل غیرمنطبق بر این شعارها دیده شد. هرچند متولی اصلی برنامه تحلیف مجلس بود و نه دولت.
و بالاخره آخرین و شاید از یک جهت مهمترین بخش سخنان آقای روحانی مربوط به حضور زنان در دولت بود و گفت که: " سه زن را براى وزارت انتخاب کرده بودم اما به هر دلیلی نشد." هرچند این جمله با بخش دیگر سخنان وی که گفت: " در معرفى ١٧ وزیر تحت فشار هیچ جناح و حزبى نبودم" همخوانی لازم را نداشت. شاید منظورشان از تحت فشار هیچ حزب و جناحی نبودن منحصر به احزاب سیاسی باشد. ولی این بیمعناست که رییس جمهور بخواهد تصمیم بگیرد و تحت هیچ فشاری نباشد. در همه جای دنیا چنین فشارهایی هست و باید هم باشد. رییس جمهور یا هر کس دیگری هنگامی که یک تصمیم سیاسی میگیرد به ناچار باید دهها ملاحظه را رعایت کند. سیاستمدار مثل هنرمند نقاش نیست که برای دل خودش نقاشی بکشد. حتی هنرمندان هم اگر بخواهند اثرشان فروش رود باید ملاحظات و فشارهای بازار و خریدار را رعایت کنند، چه رسد به سیاستمداران که هر تصمیم آنان در تعارض با منافع گروههای اجتماعی است. بنابراین تحت فشار نبودن واقعیت ندارد و حسنی هم نیست. اگر تحت فشار نیستید پس چرا وزیر علوم ندارید؟! یعنی کسی را پیدا نمیکنید؟! شاید هم با گفتن 17 وزیر آن را استثنا کردهاند! بهتر است به جای چنین ادعایی تا حدی فشارها را شفاف کرد. کسانی که دوست ندارند خانمها وزیر شوند، حق دارند، این عقیده آنان است، همچنان که عدهای دیگر هم خلاف این عقیده را دارند. ولی مسأله مهم این است که معلوم شود چه فرآیندی در این تصمیم وجود داشته است و آیا رعایت ملاحظات فعلی درست بوده است یا خیر؟ و اینکه مخالفان این تصمیم باید منطق و نظر خود را بیان کنند، شاید موافقان حضور زنان در کابینه نیز نظرشان برگردد و با عدم حضور موافق شوند.