استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران مصاحبه خود با روزنامه اعتماد را در مورد نامه قالیباف و وضعیت اصولگرایان در کانال تلگرامی خود منتشر کرد.
چه باعث شده تا قالیباف سخن از نواصولگرایی بگوید؟
مهمترین عامل شکست فاحشی است که در انتخابات خوردهاند. این شکست هم بسیار غلیظ و هم مضاعف بوده است. اول اینکه در انتخابات شرکت کردهاند و از اصلاحطلبان و اعتدالگرایان شکست خوردهاند. این طبیعی است و میتواند رخ دهد. اما نکته دوم این است که یادتان باشد شکست اصولگرایان پس از دوپینگ بود. یعنی دوپینگی مبتنی بر پوپولیسم افسار گسیخته فرهنگی و حمله مستقیم به دولت را به کار گرفتند. در جوامعی که با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند این دوپینگها غالبا جواب میدهد. از این رو اینها هم بهطور نرمال شکست خوردند و هم با وجود دوپینگهای زیاد این شکست نصیبشان شد.
جریان اصولگرا برای حضور موثر در جامعه و سیاست چه تغییراتی را باید در اولویت کار خود قرار دهد؟
یکی از کارهای خیلی مهمی که آنها باید انجام دهند این است که جریان اصولگرایی باید بند نافش را از امکانات دولت موازی قطع کند. از رانت دولت موازی استفاده نکند. هر جریان سیاسی اصیل باید بند نافش به جامعه وصل باشد یعنی متکی به خواست و مطالبات مردم و جامعه باشد نه اینکه متکی به امکانات عمومی باشد.
در این نامه قالیباف عنوان کرده راس جریان اصولگرا دچار اختلال است. به نظر شما این جریان اساسا راسی دارد که دچار اختلال باشد؟
این اخلال اتفاقا به همین نکتهای بر میگردد که پیشتر اشاره شد. جمهوری اسلامی دولت دو لایه است. یک لایه آن دولت رسمی است یعنی سه قوه و سازمانهای مربوط به دولت و قوه قضاییه و مجلس و نیروهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی است. این دولت رسمی است. باید برابر قانون عمل کرده و شفاف باشند. باید نسبت به مردم پاسخگو باشند. دولت موازی هم داریم که چندان شفاف و پاسخگو نیست. مهمترین امکانات عمومی بیشتر در بخش دولت موازی است. اصولگراها به نام اینکه خیلی ارادتمند و مخلص نظام و ذوب در نظام هستند، بیخیال مردم و جامعه میشوند. بعد هم به امکانات دولت موازی چسبیدهاند. چسبیدن به امکانات دولت موازی نیز عرصه تکنوازی است. عرصه تشکلهای منسجم سیاسی مثل احزاب نیست. لذا هر کسی که بیشتر تکنوازی کند، آن بالاها کاری میتواند انجام دهد. این حرف درست است که در بالای اصولگرایان اختلال ایجاد شده است. اصیلترین شخصیتهای اصولگرا چه کسانی بودند؟ آقای ناطقنوری بود. همین تکنوازها پشت ایشان را خالی کردند و به تتلو رسیدند.
آیا میتواند سرآغاز تحول در جریان اصولگرا باشد؟
نه، سرآغاز تحول نیست چون خود آقای قالیباف هم وزنی ندارد. وزنی که به او دادهاند به خاطر حملهای بود که به دولت روحانی کرد. به خاطر شیرجهای بود که به استخر خالی زد.
پیشتر چهرههایی نظیرمرتضی نبوی، امیرمحبیان و ... از ضرورت بازسازی و نوسازی اصولگرایی سخن گفته بودند آیا این مساله از همان منظر مطرح شده است؟
از بین افرادی که گفتید مهمترین فرد آقای مرتضی نبوی است. بقیه افرادی تکنواز هستند و در این کار موثر نیستند. ۲۰ سال است که همینگونه رفتار میکنند. آقای مرتضی نبوی یک شخصیت سیاسی ریشهدار در جریان اصولگرایی است. زمانهایی هم حرفهایی عجیب گفته بود. یادم هست یک بار دعا کرده بود انشاءالله مدرنیته را خاک کنیم. اگر این حرفها را کنار بگذارند و واقعیت جامعه را ببینند و از موضع جامعه و مردم عمل کنند، خوب است. درست مثل جریانی که اصولگرایان در انقلاب داشتند. آن زمان جریان اصولگرایی یک جریان مردمی بوده و با ارزشهایی همراه بوده است- به رفتار جناب ناطق توجه کنید. گفتم مشکلی که وجود دارد این است که اصولگرایان بند نافشان را از مردم قطع کردند و ارزشها هم برای آنها تبدیل به وسیله شد. لذا اصالت ندارند. حتی کار به طرفداری از تتلو رسید. این خیلی نماد خوبی است برای اینکه نشان داده شود اصولگرایی در چه وضعیتی قرار گرفته است.
اصولگرایی نوسازی شده برای اثرگذاری باید واجد چه ویژگیهایی باشد؟
اصولگرایی برای اثرگذاری باید به تکیه به مردم و جامعه باز گردند. خیلی کار سختی است. آنها ۲۰ سال است که به امکانات دولت موازی معتاد شدهاند. همه امیدشان در این مدت این بوده که با قدرت قوه قضاییه بر سر اصلاحطلبان و خبرنگاران و انجیاوها بزنند. میپرسید چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟ باید دست از این کارها بردارند. مبتنی بر قانون و برابری سیاسی و ارتباط متقابل با بخشهای مختلف جامعه و به خصوص پایگاه اصولگرایی یعنی مذهبیها وارد عمل شوند. پایگاه رای اصولگرایی کارشان به سختی کشیده است. به بحران رسیدهاند. اخیرا موضوع تتلو را توجیه هم میکنند. انگار هیچ کارشناسی نیست با آنها حرف بزند. یعنی دو مرتبه در استخر خالی شیرجه میزنند. یک بار در انتخابات و یکبار هم بعد از آنکه موضوع را ادامه میدهند. اگر واقعا به دنبال تحول هستند باید متواضعانه نزد افرادی مثل آقای ناطقنوری بنشینند و یاد بگیرند و فکر کنند که چه کارهایی انجام دادهاند و چه کارهایی نباید انجام دهند. یک سال باید کار کنند. الان هم دو سال وقت دارند. وگرنه از موضع قدرت و امکانات دولت موازی اقدام کردن همین میشود که الان میبینیم. مهمترین دستاوردشان این بوده که رشد و توسعه ایران را با کندی مواجه کردند. خودشان هم نتوانستند مسلط شوند. ۸ سال مسلط شدند دیدیم کشور را با چه بحرانهایی مواجه کردند.
موضع جریان اصلاحات در برابر چنین اظهارات و اقداماتی چیست؟
جریان اصلاحات از هر کار عقلایی و قانونی دفاع میکند. از این کار نیز دفاع خواهد کرد. ولی این کار الان هم خیلی جدی نیست.
آیا اصلاحطلبان از تغییر رویکرد رقیب دفاع میکنند؟
کلمه درستتر از دفاع تشویق است. اصلاحطلبان اگر رقیب در رفتارش تجدیدنظر کند و رفتارش را بهتر با مردم و جامعه تطبیق دهد و دنبال رعایت برابری سیاسی باشند، تشویقش میکنند.
حذف چهرههای اثرگذار اصولگرا نظیر ناطقنوری را چقدر در بنبست فعلی این جریان موثر میدانید؟
زوال اصولگرایی از وقتی شروع شد که به آقای ناطقنوری پشت کردند و پشت امثال آقای احمدینژاد رفتند. همین آقای باهنر طوری صحبت میکرد که هر روز با آقای احمدینژاد فالوده میخورد که انگار خیلی موفق است. البته حالا چند سال است که میگوید ما نبودیم. اصلا زوال آنها از همان موقع شروع شد. مرمتشان هم همینطور شروع میشود. باید بگردند و شخصیتهای اصولگرای مردمی را پیدا کنند و دور آنها رفته و درس بگیرند و جریان راست را بازسازی کنند. جمنا همین امکانات دولت موازی بود. در انتخابات وارد شد و عدهای به دنبالش راه افتادند.