از شهریار پرسیدم: شما از کی شاعر شدید؟ گفت: وقتی ۷-۸ ساله بود، کم و بیش اشعاری می سرودم ولی فوران ذوق شعری من در هجده سالگی بود. قضیه اش این بود که موقعی که من به مدرسه می رفتم، با دختری در مدرسه مان آشنا شدم....

 

به گزارش جماران، کانال تلگرامی آیت الله العظمی شبیری زنجانی خاطره ایشان از دیدار با «شهریار» را منتشر کرد:

 در ایامی که در تبریز مهمان مرحوم حاج میرزا عبدالله مجتهدی بودم، یک روز به ایشان عرض کردم: دلم می خواهد شهریار را ببینم. شهریار به آقای مجتهدی ارادت داشت و در اختیار وی بود.

 

 آقای مجتهدی فرمود: من به شهریار می گویم بیاید. لذا به محمد شفیق فرمود به شهریار بگو بیاید تا او را ببینیم. شفیق نزد شهریار رفت و شهریار عذرخواهی کرد و گفت که متأسفانه الآن مریض هستم و هیچ قدرت حرکت ندارم. اگر ممکن است آنها تشریف بیاورند.

در خدمت آقای مجتهدی به منزل شهریار رفتیم و در زدیم. خود شهریار آمد و در را باز کرد و گفت: اگر می دانستم حالم مثل الآن خواهد بود، خودم شرفیاب می شدم. 

 آقای مجتهدی قبلاً به شهریار پیشنهاد کرده بود شعری درباره مدینه بسراید تا مداحان در هنگام ورود به مدینه آن را بخوانند و مضمون و محتوای آن را آقای مجتهدی به شهریار تعلیم کرده بود. شهریار در آن جلسه اشعاری را که سروده بود، خواند.

یکی از ابیاتی که از آن مجلس در خاطرم مانده، این است:

بیان ما رسای این صفت نیست

به قاموس بشر اینجا لغت نیست

[این شعر بیش از صد بیت است  و این چنین آغاز می شود:

سلام ای سرزمین وحی و الهام

سلام ای شهر شاهنشاه اسلام]

 

از شهریار پرسیدم: شما از کی شاعر شدید؟ 

گفت: وقتی ۷-۸ ساله بود، کم و بیش اشعاری می سرودم ولی فوران ذوق شعری من در هجده سالگی بود. قضیه اش این بود که موقعی که من به مدرسه می رفتم، با دختری در مدرسه مان آشنا شدم. او گاهی مطالبی درسی از من می پرسید. در حدود هجده سالگی قرار شد با هم ازدواج کنیم. در همان موقع پسرعموی رضاخان خواستگار این دختر شد و چون زور ما به دستگاه رضاخان نمی رسید، تسلیم شدیم و سرانجام آن دختر با پسرعموی رضاخان ازدواج کرد. 

در همان وقت ها خواب دیدم: آن دختر در استخری در حال غرق شدن است و من برای نجات دادن او در آب فرو رفتم ولی ناگهان چیزی به دستم آمد. افرادی که در اطراف استخر نشسته بودند، گفتند: «گوهر شب چراغ» پیدا کرده! «گوهر شب چراغ» پیدا کرده!.. از همان وقت ذوق شعری در من فوران پیدا کرد.

شهریار می خواست بگوید: «گوهر شب چراغ» همان ولای اهل بیت علیهم السلام است و قریحه شعری من درباره ولایت اهل بیت علیهم السلام است.

جرعه ای از دریا، ج 3، ص587

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.