• کدخبر: 1640065
  • نسخه چاپی

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

هنوز نه وزیری به دار است و نه سیاستی به بار، چنان ژست فرار و پشیمانی گرفته‌اند که انگار از سوئیس به سودای بهشت وارد سیاست ایران شده‌اند و یکباره با جهنم صحرای آفریقا مواجه شده‌اند. این‌جا ایران است و صدای سیاست را از یک نظم دسترسی محدود درگیر صلح مسلح در درون و بیرون مرزها می‌شنوید.

مسعود پزشکیان که اعضای کابینه‌اش را معرفی کرد، سیلی از انتقاد به ایشان راه افتاد. عمده انتقادکنندگان چهار دسته‌اند:

یک. آن‌ها که رأی ندادند. حق دارند، انتظارات‌شان آن‌قدر بالا بود که رأی دادن را هم چاره نمی‌دانستند، بدیهی است کابینه حاصل این رأی دادن را هم مطلوب ندانند. اکثریت‌شان سامانه سیاسی مولد رأی، رئیس‌جمهور و کابینه را مناسب نمی‌دانند.

دو. بخشی از رأی‌دهندگان به پزشکیان که اکثریت قاطع آن‌ها کنشگر سیاسی نیستند، اغلب با انتظار بهبود زندگی رأی دادند، مستعد ناامید شدن هم هستند. تحلیل‌گر سیاست هم نیستند، مایلند زندگی کنند، حق‌شان هم هست.

سه. کنشگران اجتماعی و سیاسی، اغلب فعال در فضای مجازی، بدون وابستگی جناحی روشن به گروه اصلاح‌طلبان، اما اصلاح‌جو و به دنبال ساختن ایرانی بهتر، با زندگی مناسب‌تر برای همه ایرانیان. داشتن زندگی بهتر حق همه از جمله ایشان است، منتقدند به عنوان بخشی از حقوق شهروندی و برآمده از انتظاری که داشته‌اند.

چهار. کنشگران سیاسی جمعی و فردی وابسته به اصلاح‌طلبان، بالاخص جبهه اصلاحات. روی سخنم در این نوشتار با همین گروه است.

اما درخصوص این گروه چهارم، جبهه اصلاحات و برخی چهره‌های شناخته‌شده ایشان.

۱. چهارم، مسعود پزشکیان را به عنوان یکی از سه نامزد جبهه معرفی کرده و شرط گذاشته‌اند که اگر یکی از آن‌ها تأیید نشود، وارد انتخابات نمی‌شوند. پزشکیان تنها نامزد تأییدشده ایشان است، تأیید هم نمی‌شد - صرف‌نظر از عاقبتش برای کشور و نظام سیاسی - کاری از دست کسی از جمله این گروه ساخته نبود.

۲. تمام‌قد پشت پزشکیان ایستاده‌اند و او را راهی میدان سیاست کرده‌اند. بعد هم تمام‌قد در کمیته‌های مشورتی انتخاب وزرا حاضر شده‌اند و برای نامزد کردن گزینه‌های خودشان از هیچ تلاشی دریغ نکرده‌اند.

۳. تجربه سال‌‌های ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۳ را دارند و با محدودیت‌های سیاست و انتخاب وزرا در ایران – نه سوئیس - آشنا هستند. خودشان هم می‌دانند که غیر از مسعود پزشکیان کسی از دریچه تنگ استصواب رد نمی‌شده، و اگر هم رد می‌شدند کابینه‌ای کم‌وبیش در همین اندازه ارائه می‌کردند.

۴. حتماً در جریان جزئیات مذاکرات منجر به انتخاب کابینه هستند، می‌دانند چه تلاش‌هایی شده و چه گزینه‌هایی رد شده‌اند و امکانی برای قرار دادن آن‌ها در فهرست نبوده است. اما حالا شاکی فهرست وزرای پیشنهادی هستند.

۵. حداقل ۱۰ وزیر پیشنهادی کاملاً قابل دفاع در فهرست پیشنهادی را نمی‌بینند، و کلیت کابینه را زیر سؤال می‌برند و مسعود پزشکیان را در همین ابتدای کار تنها می‌گذارند و سودای بی‌اعتبار کردنش را دارند.

۶. به سرعت یادشان می‌رود که تا همین سه ماه پیش، تنها ابزارشان برای اثرگذاری بر سیاست، توییت زدن بوده است و به کلی در سیاست ایران امروز نادیده انگاشته شده بودند. خیلی زود یادشان رفته همین شش ماه پیش امضاکنندگان بیانیه روزنه‌گشایی - صرف‌نظر از درستی یا نادرستی آن کنش – را به باد ناسزا گرفتند، و همین بلا را کم‌وبیش سر امضاکنندگان بیانیه راهگشایی آوردند. به گشودن روزنه‌ای باور نداشتند و حالا داشتن رئیس‌جمهوری در قدرت و چندین وزیر در کابینه، به علاوه یک زمین بازی سیاست‌ورزی غیرخشونت‌آمیز را به هیچ گرفته‌اند.

۷. هنوز نه وزیری به دار است و نه سیاستی به بار، چنان ژست فرار و پشیمانی گرفته‌اند که انگار از سوئیس به سودای بهشت وارد سیاست ایران شده‌اند و یکباره با جهنم صحرای آفریقا مواجه شده‌اند. این‌جا ایران است و صدای سیاست را از یک نظم دسترسی محدود درگیر صلح مسلح در درون و بیرون مرزها می‌شنوید.

۸. اصلاً از پزشکیان پرسیده‌اید بر سر چه چیزهایی توافق کرده است؟ ائتلاف او با اصولگرایان چه محورهایی دارد؟ سیاست کلی کابینه چیست؟  

۹. گیریم که پزشکیان را بی‌اعتبار کردید، بعدش به‌مثابه کنشگران قائل به اصلاحات گام به گام چه می‌کنید؟ شما مثلاً کنشگر سیاسی سازمانی هستید، مسئول امیدوار شدن ۱۶ میلیون ایرانی که به این آخرین فرصت سیاست‌ورزی مسالمت‌آمیز اصلاح‌جو دل بسته‌اند.

۱۰. به رأی‌دهنده امیدوار بیم‌ناک احترام بگذارید، بساط توئیت‌بازی و بیانیه‌های طلبکارانه سوئیسی‌طور را جمع کنید، تمام‌قد پشت پزشکیان بایستید، به مسئولیت فرستادن او در میدان سیاست پای‌بند باشید، برای توافق‌سازی و دستورکارسازی مسالمت‌آمیز گذار از وضع موجود تلاش کنید، بکوشید رأی اعتماد مجلس را برای وزرای پیشنهادی بالاخص گزینه‌های مطلوب، بگیرید؛ و در مقام جریان و سازمان سیاسی‌ای که مسأله‌اش ایران است، در میان همه تنگناها، کنشگری کنید.

این‌جا ایران است، سوئیس نیست، حتی آلمان هم نیست که ماکس وبر در آن گفته بود «سیاست سوراخ کردن تخته‌های سفت است.»

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 1640065
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.