امیرالمؤمنین(ع) به دنبال دریافت گزارشی از سوء استفاده «منذر بن جارود عبدی»، در نامهای به او نوشت: «... و اگر خبری که به من رسیده درست باشد، شتر قبیلهات و بند کفشات باارزشتر از توست. کسی با چنین ویژگی شایستگی ندارد که با او روزنه نفوذ دشمن بسته شود یا امری اجرا گردد یا او جایگاهی والا یابد یا شریک امانتی شمرده شود یا امین در پرهیز از خیانت انگاشته شود. هنگامی که این نامه به تو رسید، بیدرنگ سوی من روانه شو، ان شاء الله» (نهج البلاغه، نامه ۷۱).
به گزارش جماران؛ سیدضیاء مرتضوی در یادداشتی نوشت:
بدون شرح و بدون قضاوت عرض می شود:
۱- «علیّ بن هرمه» مسئول بازار اهواز بود و مرتکب خیانت در اموال بازاریان شد. امیرالمؤمنین، صلوات الله علیه، در نامه به رفاعة بن شدّاد بجلیّ که قاضی اهواز بود، درباره تشدید مجازات وی نوشت:
«وقتی نامه مرا خواندی ابنهرمه را از بازار برکنار ساز و برای مردم بازداشت و زندانی کن؛ درباره او جار بزن و به مردم خود نامه بنویس و نظر مرا درباره او اعلام کن؛
درباره او دچار غفلت و کوتاهی نشوی که پیش خداوند تباه خواهی شد و تو را به بدترین شکل برکنار خواهم کرد –و از این کار به خدا میسپارمت-.
روز جمعه که شد او را از زندان بیرون آور و سی و پنج تازیانه بزن و در بازارها بگردان و هر کسی علیه او شاهدی آورد، او را سوگند نیز بده و از درآمد ابنهرمه به میزان شهادت به او بده؛
دستور بده با خواری و زشتی و اهانت به زندان برگردانده شود؛
پاهای او را با تسمهای ببند و او را هنگام نماز بیرون آور؛
میان او و کسی که برایش غذا یا آب یا لباس یا فرشی میآورد مانع نشوغ
نگذار هیچ کسی که به او تلقین سرسختی میکند و امید رهایی میدهد، با او دیدار کند؛ اگر هم خبر درست یافتی که کسی به او چیزی یاد داد که مایه زیان به یک مسلمانی است، آن شخص را با تازیانه بزن و زندانی کن تا توبه کند؛
دستور بده زندانیان در شب به برای تفرّج به حیاط زندان برده شوند، به جز ابنهرمه را؛ مگر اینکه نگران شوی بمیرد که در این صورت او را با زندانیان به حیاط ببر.
اگر دیدی طاقت یا توان دارد، پس از سی روز، سی و پنج تازیانه دیگر افزون بر آن سی و پنج تازیانه نخست، بر او بزن؛
برای من بنویس که درباره بازار چه کردی و چه کسی را پس از این خائن گماشتی و حقوق این خائن را نیز قطع کن» (دعائم الاسلام ۲/ ۵۳۲).
۲- امیرالمؤمنین(ع) به دنبال دریافت گزارشی از سوء استفاده «منذر بن جارود عبدی»، در نامهای به او نوشت:
«... و اگر خبری که به من رسیده درست باشد، شتر قبیلهات و بند کفشات باارزشتر از توست. کسی با چنین ویژگی شایستگی ندارد که با او روزنه نفوذ دشمن بسته شود یا امری اجرا گردد یا او جایگاهی والا یابد یا شریک امانتی شمرده شود یا امین در پرهیز از خیانت انگاشته شود. هنگامی که این نامه به تو رسید، بیدرنگ سوی من روانه شو، ان شاء الله» (نهج البلاغه، نامه ۷۱).
۳- از طلا گشتن پشیمان گشتهایم،
مرحمت فرموده ما را مس کنید!
و السلام.