ابتدا لازم است یک انضباط و انسجام در حوزه «روابط عمومی» کشور برقرار شود و اطمینان حاصل شود که هیچ سخنی از جانب مقامات متفرقه خطاب به کشورهای دیگر - به ویژه در شرایط جنگی - بیان نشود؛ دوم اینکه لازم است نرمش و زبان دیپلماتیک و صلحخواهانه در کلام کشور برقرار و همواره جاری و ساری باشد تا - از منظر کشورهای رقیب - «تهدید» امری استثنایی و جدی تلقی شود؛ سوم لازم است اختیار «تهدید کردن» یا «وعده انتقام گرفتن» منحصر به عالیترین مقام نظامی کشور - یعنی فرماندهی کل قوا - باقی بماند تا تاثیر روانی لازم را ایجاد نماید؛ و آخرین اینکه در حوزه دیپلماسی به نحوی برنامهریزی شود که «صداقت» به شاخصه اصلی کلام ایران تبدیل شود تا تهدیدات موردی کشور «لاف» و «بلوف» و «باد هوا» تلقی نگردد!
به گزارش جماران؛ رضا نصری، کارشناس مسائل بین الملل نوشت:
بعد از حوادث اخیر، بسیاری از تحلیلگران -که عمدتاً نگاه «رئالیستی» را در سیاست خارجی ترویج میکنند - بحث «بازدارندگی» را در فضای رسانهای کشور داغ کردهاند. منتها از همین منظر هم اغلب یک نکته مهم را مغفول باقی گذاشتهاند:
اگر بپذیریم مقوله «بازدارندگی» غالباً از دو مولفه «قدرت نظامی» و «اعتبار کلام» - یا اعتبارِ تهدید - تشکیل شده، آنچه این روزها کمتر به آن پرداخته میشود بحث مولفه دوم است!
یعنی از توان نظامی زیاد گفته میشود اما از اعتبار کلام کشور در صحنه بینالمللی و منطقهای کمتر سخن به میان میآید و این غفلت موجب یک آسیبشناسی ناقص و گمراهکننده میشود.
واقعیت این است که متاسفانه در ایران آنقدر «تهدیدکننده» در بین مسئولان زیاد شده و آنقدر در واکنش به هر اتفاق - کسانی که شأن و جایگاه حقوقیِ «تهدید کردن» ندارد - تهدید نظامی میکنند که در عمل «اعتبار کلام ایران» تحلیل رفته است!
وقتی از نماینده مجلس گرفته تا امام جمعه و معاون اول و شهردار «تهدید نظامی» میکند یا - وقتی اغلب بدون هماهنگی با نیروهای نظامی - در هر بزنگاه وعده «انتقام» میدهد، نه تنها اعتبار کلام کشور در سطح بینالمللی لوث میشود، بلکه در داخل هم در افکار عمومی توقع واکنشی شکل میگیرد که با راهبرد کلان کشور تناسبی ندارد.
در نتیجه، کلام تهدیدآمیز ایران در فضای بینالمللی و نزد متحدین منطقهای تناسبش را با توان نظامی کشور از دست میدهد؛ و افکار عمومی در داخل نیز نسبت به اقتدار نیروهای نظامی بدبین میگردد.
پس برای بازسازی توان بازدارندگی کشور یک اصلاح گفتمانی و معنایی لازم است، نه فقط نمایش قدرت نظامی.
برای این کار هم ابتدا لازم است یک انضباط و انسجام در حوزه «روابط عمومی» کشور برقرار شود و اطمینان حاصل شود که هیچ سخنی از جانب مقامات متفرقه خطاب به کشورهای دیگر - به ویژه در شرایط جنگی - بیان نشود؛ دوم اینکه لازم است نرمش و زبان دیپلماتیک و صلحخواهانه در کلام کشور برقرار و همواره جاری و ساری باشد تا - از منظر کشورهای رقیب - «تهدید» امری استثنایی و جدی تلقی شود؛ سوم لازم است اختیار «تهدید کردن» یا «وعده انتقام گرفتن» منحصر به عالیترین مقام نظامی کشور - یعنی فرماندهی کل قوا - باقی بماند تا تاثیر روانی لازم را ایجاد نماید؛ و آخرین اینکه در حوزه دیپلماسی به نحوی برنامهریزی شود که «صداقت» به شاخصه اصلی کلام ایران تبدیل شود تا تهدیدات موردی کشور «لاف» و «بلوف» و «باد هوا» تلقی نگردد!
اینکه رسانههای بینالمللی معاند سخنان تهدیدآمیز یک نماینده مجلس، یک معاون وزیر - یا «وعده انتقام» یک مقام غیرمسئول در حوزه نظامی و سیاست خارجی - را تیتر میکنند، دقیقا به این خاطر است که قصد دارند «کلام ایران» را لوث و بی اعتبار جلوه دهند تا به یکی از دو مولفه بازدارندگی کشور لطمه وارد کنند.
این موضوع را جدی بگیرید!