هرچه فکر میکنم میبینم واقعا نمیشود چیزی نگفت. همیشه بخشی از انتظار عمومی جامعه آن است که افراد دارای مناصب، جایگاهها و تریبونهای رسمی با ادبیات فاخر سخن گفته و با قلبی بزرگ بدون تنگ نظری همه را خانواده خود دانسته و به نوعی الگو شوند. معمولا افراد جامعه باید احساس آرامش، امنیت و بالندگی نسبت به نخبگان شان داشته باشند.
به گزارش جماران؛ علی ربیعی، وزیر پیشین کار و سخنگوی دولت دوازدهم نوشت:
به یاد میآورم سال ۹۲ تازه به وزارت کار رفته بودم. با فردی که پیش از آن، در مقطعی بطور افقی و بدون تخصص ورود و صاحب پستی حساس شده و سپس به عرصه بالاتر صعود کرده بود _از مخالفان سیاسی من هم بود_ بنا بر وظیفه اداری ملاقاتی داشتم.
وی در نقد وزارت شروع به صحبت کرد. در مذمت بانوی کارمندی باسواد و عفیف سخن میگفت که در مالزی، پابند به پایش بسته بوده. از کارمند بانوی دیگری سخن گفت که در جلسهای پرتعداد، زانویش به زانوی مردی دیگر برخورد کرده و داستانهای دیگری از این قبیل.
طاقتم طاق شد. نمیخواستم مستقیم او را مخاطب قرار دهم. گفتم هرکس به شما چنین گزارشاتی داده حتما بیماری روحی و جنسی دارد.
امروز؛ چقدر حرفهای شبیه میشنوم.
هرچه فکر میکنم میبینم واقعا نمیشود چیزی نگفت. همیشه بخشی از انتظار عمومی جامعه آن است که افراد دارای مناصب، جایگاهها و تریبونهای رسمی با ادبیات فاخر سخن گفته و با قلبی بزرگ بدون تنگ نظری همه را خانواده خود دانسته و به نوعی الگو شوند. معمولا افراد جامعه باید احساس آرامش، امنیت و بالندگی نسبت به نخبگان شان داشته باشند.
این روزها سخنانی گوش جامعه را آزار میدهد که من نمی دانم گویندگان آن در کدام متن، اجتماعی شدهاند.
از حداقل سطح اخلاقی جامعه هم نازلتر سخن گفته و نسبت به پدیده جنسیت نگاهی غیرطبیعی و زاویه دید غیر متعارف و خاص دارند.