من قائلم به اینکه رسانهها باید قانون، منافع ملی و چارچوبهای اخلاقی را رعایت کنند اما سوال اینجاست بر اساس کدام شاخصها؛ از یادداشتهای روزنامه جمهوری اسلامی به دلیل چاپ مطالب خلاف قانون و منافع ملی شکایت شده است. ولی آیا میتوان باور کرد که روزنامهای که میراث حزب جمهوری اسلامی است و مدیرمسئولی که در تعهد و وفاداری و دلسوزی او برای نظام و انقلاب، کسی تردیدی ندارد، منافع ملی را پاس ندارد؟
به گزارش جماران؛ علی ربیعی سخنگوی دولت دوازدهم در کانال تلگرامی خود نوشت:
اتفاقی که برای روزنامه جمهوری اسلامی افتاد صرفا یک اتفاق برای یک روزنامه نیست. هرچند در سالهای گذشته مطبوعات بسیاری محکوم یا تعطیل شدهاند، شاید این تصمیم به شدت برخی از برخوردهای صورتگرفته به نظر نرسد اما خبر رفتاری که هیئت نظارت بر مطبوعات براساس شکایت برخی نهادهاودستگاهابا روزنامه جمهوری اسلامی همزمان با آغاز چهل و چهارمین سال انتشار صورت گرفت به لحاظ ویژگیهای این روزنامه و دلایل توجیهی ونیز پایین آمدن آستانه تحمل نقد ،این اقدام قابل توجه و معنادار شده است.
روزنامه جمهوری اسلامی، اولین مولود روزنامهای پس از انقلاب اسلامی است. بسیاری از روزنامهنگاران و مدیران در این روزنامه تجربه کار داشتهاند. به خاطر دارم این روزنامه از ابتدا یک ستون کارگری داشت که من هم گاهی در آن خبر تهیه کرده و قلم میزدم.
از خصوصیات این روزنامه میتوان به مرزبندی شدید این روزنامه در دفاع از انقلاب اسلامی با جریان مخالف اشاره کرد تا جایی که این روزنامه یکی از هدفهای تروریستها، در اوایل دهه شصت بود، از دیگر ویژگیهای این روزنامه، شخصیت آقای «مسیح مهاجری» است. یک روحانی سادهزیست، صادق همراه با اخلاق اسلامی و همراه با مردم. مهاجری همواره از صراحت و آزادی مطبوعات حمایت میکرد و اتفاقا جزو اعضای هیئت موسس اولین انجمن صنفی روزنامهنگاران هم هست.
موضوعاتی که ظاهرا منجر به شکایات مقامات رسمی شده، موضعگیری روزنامه در مورد طالبان، دخالت نظامی روسیه دراوکراین و سیاستهای اقتصادی بوده است.
فارغ از آنکه نقد سیاست ها چه داخلی وجه خارجی حق همه شهروندان و رسانه هاست و هیچکس نمیتواند این حق را از رسانهها و مردم سلب کند، بیاد بیاوریم زمانی نه چندان دور را تجربه کردیم که هرکسی به راحتی درباره سیاستهای دولت در مورد مهمترین مسئلهای که با سرنوشت میلیونها ایرانی گره خورده بود، یعنی « برجام»، سخن میگفت؛ نه فقط نقد عادی بلکه همراه با هزاران تهمت تا مرز خائن خواندن وجاسوس انگاری دولتیها مطرح می شد و تهمتزنندگان پاداش هم میگرفتند.
به یاد دارم درباره سیاستهای ارزی وکمبودهای ناشی ازتحریم به جای نقد اقتصادی، چقدر انگ و تهمت به این و آن زدند. در اوج کشتار کرونا چه فشار روانی بر دولت برای واردات واکسن خارجی و اتهام عدم اهمیت به تولید داخلی صورت میگرفت. اساسا نقدهای امروز وبه خصوص یادداشتهای روزنامه جمهوری اسلامی با مواضع آن روزها قابل مقایسه است؟
من قائلم به اینکه رسانهها باید قانون، منافع ملی و چارچوبهای اخلاقی را رعایت کنند اما سوال اینجاست بر اساس کدام شاخصها؛ از یادداشتهای روزنامه جمهوری اسلامی به دلیل چاپ مطالب خلاف قانون و منافع ملی شکایت شده است. ولی آیا میتوان باور کرد که روزنامهای که میراث حزب جمهوری اسلامی است و مدیرمسئولی که در تعهد و وفاداری و دلسوزی او برای نظام و انقلاب، کسی تردیدی ندارد، منافع ملی را پاس ندارد؟
بیشترین ابهامی که مطرح میشود این است که اگر امروز با مسیح مهاجری و روزنامه جمهوری اسلامی با این بهانهها چنین میکنند فرداها چه خواهد شد؟