فرماندهان اغلب از تریبونهای رسمی از دولتِ زمان جنگ دربارهی عدم توجه به جنگ انتقاد میکنند. از سوی دیگر مضمونِ جنگ با دستخالی نیز ترویج میشود. هرچند حجم حمایتها و کمکها از طرف مقابل و بازبودن دست عراق برای تهیهی نیازهای جنگیاش قابلمقایسه با ایران نیست و ایران با محدودیتهای بسیار سختی روبهرو بوده اما نمیتوان گفت که کشور با دست خالی جنگیده است.
به گزارش جماران؛ جعفر شیرعلی نیا، مورخ، در کانال تلگرامی خود نوشت: «ستاریفر، معاون سازمان برنامهوبودجه در کابینهی دوم موسوی، دربارهی دولت و بودجهی جنگ میگوید: «بخش جنگ از بخش غیرجنگ مطالبات جدیتر و همهجانبهتری داشت که بخش غیرجنگ نمیتوانست آنها را برآورده کند. برای اولینبار در کشور یک واگرایی در زمان جنگ صورت گرفت که بریم خدمت حضرت امام و تعدادی مجوز دریافت و بعد خرج کنیم، چندینبار این امر صورت گرفته بود، اما رویه نبود و بعدها شد قاعده که بودجه را رها کنید، خودمان میرویم از بالا میگیریم. در سال 65 درواقع 25 میلیارد تومان پول داغ به اقتصاد تزریق شد؛ پول چاپ کردند. امام فرمودند دولت و نخستوزیری تصمیم بگیرند. بخش جنگ، سازمان مدیریت را تحت فشار قرار دادند که میخواهند حمله با امواج نیروی انسانی کنند که نیاز به غذا و لباس و غیره دارند. قرار شد وقتی منابع را دریافت کردند عملکرد و هزینهشدن این منابع را گزارش دهند. اما نهتنها هیچ گزارشی داده نشد بلکه این میزان پول نیز بازگردانده نشد.» و ادامه میدهد: «در سالهای بعد با بررسیهایی که صورت گرفت مشخص شد این مقدار پول در آن زمان باعث تورم شدید در کشور شد. نهتنها درمورد اهدافی که گفته بودند خرج نشد بلکه پادگانسازی صورت گرفته است. باید توجه داشت در زمان هر جنگی پادگانها موردحمله قرار میگیرند و بعد از جنگ اگر در آن زمان 100 تا پادگان داشته باشند به 70 تا کاهش مییابد، اما در کشور ما بعد از جنگ ظرفیت پادگانها چندین برابر شده بود.»(گزارش سایت رسمی موسسه دین و اقتصاد، سال 94)
تورم سال 64، حدود 7 درصد است که در سال 65 به حدود 24 درصد میرسد.
فرماندهان اغلب از تریبونهای رسمی از دولتِ زمان جنگ دربارهی عدم توجه به جنگ انتقاد میکنند. از سوی دیگر مضمونِ جنگ با دستخالی نیز ترویج میشود. هرچند حجم حمایتها و کمکها از طرف مقابل و بازبودن دست عراق برای تهیهی نیازهای جنگیاش قابلمقایسه با ایران نیست و ایران با محدودیتهای بسیار سختی روبهرو بوده اما نمیتوان گفت که کشور با دست خالی جنگیده است.
موضوع دیگری که در این سالها به آن زیاد اشاره شده این است که فرماندهان در مقابل درخواست آمادهسازی نیرو برای اجرای طرحهای عملیاتیشان با این جواب مواجه شدهاند که ما بند پوتین اینها را هم نمیتوانیم تامین کنیم. در یک موقعیت خاص دربارهی یک تقاضای خاصِ سپاه چنین جملهای گفته شده اما جالب است که این جمله در روایتها به نمادِ جنگ هشتساله تبدیل میشود.
سردار رضایی در گفتگویی که سال93 با او داشتیم دربارهی نامهی مشهورش در پایان جنگ که آن را طرحی پنجساله برای پیروزی در جنگ میدانست، معتقد بود هزینههای طرح و امکانات فراوانی که در آن درخواست شده نه تنها برای شکست صدام که برای بیرون کردن آمریکا از خلیجفارس هم بود و «نهایتا 4 میلیارد دلار نمیشد.» (سطرهای ناخوانده، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ص95)
این جملات اینگونه القا میکند که گویا در کشور ارادهای برای پرداخت کمتر از 4 میلیارد دلار برای پیروزی در جنگ وجود نداشته! اما گزارشات جنگی این موضوع را تایید نمیکند، بهعنوان نمونه 20فروردین67، چند ماه قبل از پایان جنگ، رفیقدوست(وزیر سپاه) در جلسه با فرمانده سپاه میگوید در دو سه سال گذشته، از چین دو و نیم میلیارد دلار خرید کردهایم: «1/800 ما خرید کردهایم و بقیه ارتش.» این رقم سوای خرید از سایر کشورها است.
بخشهای دیگر جلسهی این روز هم نشان میدهد که دست فرماندهان چندان هم بسته نیست. در یکی از این جلسات، دربارهی خرید هواپیما از رومانی بحث میشود که هر کدام پنجونیم میلیون دلار قیمت دارد. رضایی میپرسد: «اینها نفت هم از ما قبول میکنند؟» یعنی به جای پول، نفت بگیرند؟ احمدپور معاون وزیر سپاه: «بله همه نفتی هستند.» رضایی: «خوب الحمدلله، بخرید، 100 تا بخرید ازشان.» یعنی 550 میلیون دلار. در همین جلسه از نهاییشدن قراردادهایی با برزیل هم صحبت میشود.(جلد 54 روزشمار جنگ، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه، ص770 تا 780)
اینها بخشی از هزینههای جنگ برای دولت است؛ به اینها اضافه کنید: نابودی زیرساختها و صنایع، هزینهی ساماندهی آوارگان جنگی، محیط زیستی که دستخوش آسیبهای فراوانی میشود بهویژه وقتی جنگ به مناطق حساسی مانند هور کشیده میشود و...
ما دربارهی این موضوعات نیاز به گفتگو و جلسات تخصصی با حضور نظامیها و دولتیها داریم تا طرفین حرفشان را بزنند و گذشته را نقد کنیم اما برخی علاقه دارند انتقاد از دولت و مسوولان غیرنظامی در زمان جنگ در تریبونهای عمومی و بهشکلی یکطرفه مطرح شود اما انتقاد از خودشان را برنمیتابند و میگویند بحثهای تخصصی نباید در فضاهای عمومی مطرح شود؛ یک بام و دو هوا!»