آقای بهشتی به یک نکته کلیدی اشاره کرد: «توجه بفرمایید که مساله راه چیزی باز شدن است. به محض اینکه این راه باز شد که خواستند کسی را که متهم به بزرگترین جرمها باشد، یک سیلی به او بزنند، مطمئن باشید به داغ کردن همه افراد منتهی میشود.»
به گزارش جماران؛ جعفر شیرعلی نیا، مورخ، در کانال تلگرامی خود نوشت: «سوم مهر 1358 در مجلس خبرگان قانون اساسی اصل 42 درباره ممنوعیت شکنجه از موضوعات جلسه بود. اصل پیشنهادی خوانده شد: «شکنجه به هر نحو برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.»
آیتالله مشکینی میگفت با ممنوعیت شکنجه موافق است اما سخنانش شبههای در مورد این اصل داشت: «احتمالا چند نفر از شخصیتهای برجسته را ربودهاند و دو سه نفر هستند که میدانیم اینها از ربایندگان اطلاع دارند و اگر چند سیلی به آنها بزنند ممکن است کشف شود. آیا در چنین مواردی شکنجه ممنوع است؟»
آیتالله منتظری گفت: «کسب اطلاع راههایی دارد که بدون آن هم میتوانند آن اطلاعات را بدست آورند.»
آیتالله مشکینی مثال دیگری زد: «اگر چند شکنجه اینطوری به او بدهند مطلب را میگوید مثلا در واقعه [ترور] استاد مطهری یک فردی میشناسد که احتمالا ضارب چه کسی هست اگر به او بگویند تو گفتی میگوید نه....» منتظری گفت: «ضرر این کار بیش از نفعش هست.»
اما آقای بهشتی به یک نکته کلیدی اشاره کرد: «آقای مشکینی، توجه بفرمایید که مساله راه چیزی باز شدن است. به محض اینکه این راه باز شد که خواستند کسی را که متهم به بزرگترین جرمها باشد، یک سیلی به او بزنند، مطمئن باشید به داغ کردن همه افراد منتهی میشود. این راه را باید بست؛ یعنی اگر حتی ۱۰ نفر از اعضای سرشناس ربوده شوند و این راه باز نشود، جامعه سالمتر است» و آقای منتظری گفت: «اگر گناهکاری آزاد شود بهتر از این است که بیگناهی گرفتار شود.»
(مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی، ج1، ص777-778)»