آدمهای ترامپ در یک عملیات روانی گسترده مسأله «سوء مدیریت» و «فساد» را به نحوی برجسته میکنند که اصل مسأله یعنی تروریسم اقتصادی امریکا علیه ایران لاپوشانی شود یا صفت تروریستی اقدامات تحریمی امریکا علیه ایران فراموش شود و بر زبان نیاید. آیا این شبیه گفتار برخیها در داخل نیست؟
به گزارش جماران، علی ربیعی در کانال تلگرامی خود نوشت: روز دوشــنبه گذشته در نشسـت خبــری ســخنگویــی دولــت، در پاسخ به سؤال و ابهاماتی که در چند روز گذشته مطرح بود، احساس کردم رسانهها و جریانهایی که به طور سنتی از سال ۹۲ در رقابت انتخاباتی با رئیسجمهوری بوده و رئیسجمهوری منتخب کاندیدای مورد نظر آنها نبوده، در نوشتهها و مواضع خود نوعی پوچانگاری از...
۷ سال گذشته را با توجه به شرایط اقتصادی پیش آمده در ماههای اخیر تبلیغ میکنند. من بدون آنکه قصد گلایه یا مخالفتی با نقد کسی یا جریانی داشته باشم یا خدای ناکرده به کسی قصد توهین داشته باشم در اظهاراتم بیان کردم که این منصفانه نیست واقعیتهای تحمیل شده بر اقتصاد امروز از جمله تأمین منابع ارزی و حفظ تعادل قیمتها و...که همه ما از جمله دولت و جامعه را با دشواری و سختیهای زیادی مواجه ساخته است، نادیده انگاریم. اظهار داشتم نقدها باید منصفانه صورت گرفته و برای تبیین شرایط اقتصادی امروز نمیتوان پدیده ترامپیسم را نادیده گرفت. باید تبیین میشد در سال ۹۲ دولت با چه شرایطی امور را تحویل گرفته و در ۵۵ ماه اول چه تغییرات مثبتی در رشد اقتصادی، قدرت خرید مردم و کاهش تهدیدات خارجی رخ داده و حالا چرا غیرمنصفانه متغیر تحریم را از معادلات خارج کرده و شرایط امروز را به فرد و افراد و یک کابینه و سیاست مرتبط میدانند و گویا ۷ سالی که دولتی غیر دلخواه این جریانات از مردم رأی گرفته است کارنامهای یکسره پوچ و منفی داشته است. این نوعی جفا به تاریخ معاصر ماست. من برای چندمین بار به این مسأله اشاره کردم که با روی کار آمدن ترامپ و برنامهریزی برای یک تحریم بنیانافکن و نیز متحد شدن مخالفان استراتژیک ایران با یکدیگر از جمله رژیم اسرائیل و رقبای منطقهای ایران در حاشیه خلیج فارس، بیپرواترین اقدامات ضد بشری علیه ایران به ظهور رسیده است. با این شرایط تحمیلی خارجی و برخی ناهماهنگیها، سنگاندازیها و فشارهای روانی از داخل اگر هر دولتی در ایران بر سر کار بود وضع از این بهتر نبود و جریانهای مدعی که امروز غیرمنصفانه تهاجم میکنند، قطعاً نمیتوانستند موفقتر عمل کنند. -هرچند حملات سازمان یافته زیادی علیه من صورت گفت. برخی با حذف مقایسه صحبت من را تحریف کردند - این بیان من از سر دلسوزی عمیقی ناشی میشود که معتقدم برنده نهایی عبور از این جریان باید مردم باشند. عبور موفق ما در نتیجه الگویی است که همه در آن به دولت کمک کنند و با یک حضور حداکثری از توان نظام بتوانیم فشار حداکثری را خنثی کنیم. من بهعنوان یک کنشگر سیاسی و اجتماعی و کسی که سالها کنار نظام بودم معتقدم تبلیغات زودرس ۱۴۰۰ و دامن زدن به اختلافات و نزاعها برای انتخابات پیش رو در این دوره و این سالها، بیشترین لطمه را به مردم وارد خواهد کرد. سالهای حساسی از فشار خارجی و نگرانیهای داخلی را سپری میکنیم. غلبه بر فشار بینظیر خارجی با تخریبها و نزاعها به دست نخواهد آمد.
قصد من نادیده گرفتن رنج مردم و انکار گرانی مسکن و کارگران اخراج شده از شرایط کرونا نیست، قصد من آدرس غلط ندادن بود. اتفاقاً من با قبول رنج جامعه معتقدم که کاهش آن با مدلی که مخالفان داشته و دارند امکانپذیر نیست. من برای تبیین آنچه گفتم میخواهم به چند نمونه از مواضع مخالفان دولت اشاره کنم و معتقدم اگر قرار است راه حلی برای کاهش رنج مردم یافت شود از راه حلهای آنها میسر نیست. بهعنوان یک مثال؛ در مورد حیاتیترین مسأله ایران امروز و فردا، میبینیم به جای مقابله مستقیم با تهدیدها و تحریمهای امریکا، صورت مسأله پاک میشود و مشغول «امریکایی نمایاندن این و آن» میشوند.
مزیت دولت حاضر با وجود همه انتقادهایی که میشود این است که این دولت از همان ابتدا بهطور مستقیم به تحریمها تهاجم کرد، در مقطعی آن را شکست و در مقطعی دیگر که با ضد حمله صهیونیستها علیه دستاوردهای برجامی مواجه شد، از پا ننشست، امریکا را در لاهه به شکست کشاند. در کنار آن نسبت به جامعه و رفع آثار تحریم هم بیتفاوت نبود. استراتژی تابآوری جامعه را در مقابل تحریم در دستور کار خود قرار داد و سیاستهای اقتصاد مقاومتی و جهش تولید که رهبری با موقعیتشناسی به درستی بر آن تأکید کرده بودند را در کانون برنامههای خود قرار داد. با همه فشارهای مالی سعی شد دریافتیها افزایش یابد هرچند فشار اقتصادی و تحریم سختیهای مضاعفی به وجود آورده بود ولی سعی کرد تا حدودی آن را جبران کند. هرچند امریکاییها و صهیونیستها پساز اعمال تحریمها فروپاشی سه ماهه و یکساله اقتصاد ایران را پیشبینی میکردند اما رشد اقتصادی بدون نفت مثبت ۱.۱ را تجربه کردیم. در اوج کرونا شاهد هجوم به فروشگاهها نبودیم. مدیریت موفق کرونا با کمک مردم صورت گرفت. بسیاری از واردات حذف و تولید داخلی جایگزین آنها شد و موارد بسیاری که در این مقاله قصد پرداختن به آنها را ندارم.
پاسخهای داده شده به اظهارات سخنگویی نشان داد که حملهکنندگان غیرمنصف با وجود آنکه بحث من علت نادیده گرفته شدن تحریم در قضاوتها بوده است، اینان به اصلیترین چالش کشور یعنی تروریسم اقتصادی امریکا هیچ اشارهای نکردهاند و به نظر میرسد هیچ برنامهای برای آن ندارند. چون آن را «اصلی» نمیدانند، چون صورتبندی درستی از مسائل اصلی کشور ندارند و همه تلاشهای خود را معطوف به دور کردن واقعیت تلخ تحریم از حوزه دید جامعه کردهاند. هدف این است که طبق روال سنتی، اتهام پراکنیها و امریکایی نمایاندن این وآن، جایگزین مبارزه با تروریسم اقتصادی امریکا شود. در دنیای امروز ودر شرایط مشخص لحظه حاضر که دامنه تروریسم اقتصادی هرلحظه بسط بیشتری مییابد وکشورها وعرصههای جدیدتری را به خاطر کمترین مراوده با ایران، در معرض ترور و ارعاب قرار میدهد، اگر هر جریانی برنامه و راهبردی برای مبارزه با «تروریسم اقتصادی» نداشته باشد در حقیقت راهبردی برای اقتصاد ندارد. به عبارت سادهتر تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی در مقدمترین مرحله عملیاتی خود از رهگذر تلاش برای مبارزه با «تروریسم اقتصادی» میگذرد. اینان نه تنها هیچ برنامهای برای این موضوع ارائه نمیدهند بلکه پاک کردن صورت مسأله را به راهبرد اساسی خود تبدیل کردهاند. برخی حتی نمیتوانند تحریمهای امریکایی را به همان نام اصلی خود یعنی «تروریسم اقتصادی امریکا علیه ایران» بخوانند و عجز خود از بیان این کلمه را به نمایش میگذارند.
کارنامه این دولت باید با توجه به مبارزه وتلاش برای مبارزه توأمان با اصل تحریم و با آثار آن ارزیابی شود. به این افراد توصیه میکنم آنها که تحریمها را مسأله خود نمیدانند و مسألهسازی از تعامل با جهان را در دستور خود قرار دادهاند، میتوانند اظهارات ترامپ و پمپئو وآدمهای ترامپ در رسانههای پترودلاری را به دقت مطالعه کنند. آدمهای ترامپ در یک عملیات روانی گسترده مسأله «سوء مدیریت» و «فساد» را به نحوی برجسته میکنند که اصل مسأله یعنی تروریسم اقتصادی امریکا علیه ایران لاپوشانی شود یا صفت تروریستی اقدامات تحریمی امریکا علیه ایران فراموش شود و بر زبان نیاید. آیا این شبیه گفتار برخیها در داخل نیست؟
آن که روز روشن سردار ملی ایرانیان را ترور کرد همان نیروی اهریمنی است که شب و روز به طور بلاوقفه ترور و ارعاب کشورهای دور ونزدیک را در دستور کار خود قرار داده، که با وام گرفتن تعبیر شاملو میتوانم بگویم «دهان جهان را میبوید» که مبادا مراودهای تجاری با ایران داشته باشند. دامنه تروریسم اقتصادی امریکا علیه ایران منحصر به ترور علیه مراودات اروپا با ایران نمیشود، ترامپ متحدین نزدیک ایران وحتی همسایگان ما را که رشتهو ریشه مشترک با ایران دارند چنان در معرض عملیات تروریستی خود قرار داده که حتی جرأت بدیهیترین مبادلات در اقلام بشری را نداشته باشند. ترور شاخ و دم ندارد، امریکاییها، سفرای امریکا حتی در دورترین کشورهای آفریقایی که ظاهراً احتمال مراوده تجاری با ایران کمتر به چشم میآید، در آنجا نیز حوزه ترور اقتصادی خود را مستمراً گسترش دادهاند، دوستان ما وهمسایههای ما را تهدید وارعاب میکنند که اگر بخواهید کمترین مراوده ومبادله تجاری در این حوزههای مشخص با ایران داشته باشید تحت تحریمهای ما قرار میگیرید.
باید پرسید برنامه حملهکنندگان غیرمنصف به دولت برای مقابله با تروریسم اقتصادی امریکا چیست و چه اندازه تأثیر آن را در شرایط اقتصادی ایران امروز ارزیابی میکنند؟
پاک کردن صورت مسأله فقط به قضیه تحریمها منحصر نمیشود. من سعی کردم بخشی از دلایل استنتاج خود را بیان کنم با این اعتقاد که عبور از این شرایط سخت با یک مشارکت صد درصدی بین قوا و مشارکت ۸۰ درصدی مردم امکانپذیر است. نادیده گرفتن واقعیت و متهم کردن دیگران برای هدف ۱۴۰۰ مسیری اخلاقی، انساندوستانه و ایراندوستانه نیست. هیچ کدام ما از انتقادهای درست نباید بهراسیم. قطعاً ما نیز عملکردهایی برای انتقاد داریم اما مسأله ما باید انتقاد در عین همراهی برای پیروزی بر فقر و نگرانی مردم باشد. این چنین رقصی میانه میدانم آرزوست.