پایگاه خبری جماران: دکتر باقر انصاری طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
همواره در صحبت های پیش از شروع سال تحصیلی برای دانشجویان تازه وارد رشته حقوق بشر توضیح می دهم که در کشور ما استادان و فعالان حقوق بشر، گرفتاری زیاد داشته اند و تهدیدهای مختلفی متوجه این اشخاص است. مثال هم در این باره فراوان است. در این میان، گروه حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی بیش از هر دانشگاه دیگری گرفتار شده است. مؤسس و اولین مدیر گروه، چند سال پیش بازداشت شد و بعد از مدتی به فرانسه پناه برد و غیابی محاکمه و محکوم شد. یکی دیگر از اعضای گروه، به عللی که من هیچ وقت متوجه نشدم چیست تا مرز اخراج پیش رفت ولی از مجرای هیأت رسیدگی به تخلفات اعضای هیأت علمی دانشگاه. الان هم عضو دیگر این گروه بازداشت شده است.
چند سال پیش یکی از رؤسای دانشگاه در مراسم افتتاح یک مناسبت حقوق بشری اعلام کرد که «ایراد حقوق بشری ها این است که همه اش انتقاد می کنند و از خوبی های حکومت چیزی نمی گویند». به نظر من مهمترین مشکلی که مراجع حکومتی با استادان و فعالان حقوق بشر دارند همین است. من در آن زمان پاسخ دادم که «نیش عقرب نه از ره کین است – اقتضای طبعش این است». گفتم فلسفه اصلی حقوق بشر، مهار خودسریها و اقدامات غیرمسؤولانه دولت ها و پاسخگو کردن قدرت سیاسی است. بنابراین، نباید از این افراد، توقع تعریف و تمجید از حکومت داشت.
حقوق بشر حاوی متعالی ترین هنجارهای انسانی و لطیف ترین و آرمانگرایانه ترین آموزه های بشری است. در نتیجه، کنشگران این حوزه، در مقام ارزیابی و قضاوت نسبت به امور، آنچه را می بیند با آن هنجارهای متعالی تطبیق می دهند و چون هیچ وقت و درهیچ کشوری، وضع موجود با هنجارهای مذکور تطبیق ندارد در نتیجه، زبان اینان، همیشه انتقادی و اصلاحی است؛ همچنین، به دلیل آنکه متعهد هنجارهای حقوق بشری نیز دولت (به معنای عام کلمه ) است می توان گفت که در عصر کنونی، اندیشمندان و فعالان حقوق بشر، مهمترین و بزرگترین منتقدان دولت ها در همه جای جهان هستند. البته در این راه، به وظیفه و رسالت ذاتی خودشان عمل می کنند.
اگر دولتی خود را نصحیت پذیر و انتقادپذیر نداند متهم کردن استادان و فعالان حقوق بشر به انواع اتهامات، کاری بسیار آسان است. در کشور ما که عناوین مجرمانه تفسیربرداری همانند «تبلیغ علیه نظام» وجود دارد می توان گفت تقریباً همه سخنان این اقراد را می توان در ذیل این عنوان مجرمانه قرار داد. از سوی دیگر، حقوق بشر یکی از شاخه های حقوق بین الملل است و انواع کنشگران بین المللی در این زمینه فعال هستند که البته همه آنها نیز کار انتقاد و اصلاح دولت ها را دنبال می کنند (گزینشی یا بی طرفانه). هر نوع ارتباط استادان و فعالان حقوق بشر با این کنشگران و تبادل اطلاعات با آنها می تواند انواع گوناگونی از اتهامات متعارف مثل جاسوسی یا نامتعارف مثل «سیاه نمایی»، «آب به آسیاب دشمن ریختن» را متوجه این افراد کند.
امنیتی قلمداد شدن موضوع حقوق بشر در کشور، موجب شده است که زمینه فهم علمی و کارشناسی از حقوق بشر در کشور ما فراهم نشود و حقوق بشر نه به عنوان یک رشته دانشگاهی و مجموعه معرفتی و تجربی بشر- که واقعیت دارد - بلکه به عنوان یک امر موهوم و محصول غرب و عامل فشارعلیه جمهوری اسلامی و ... معرفی شود. در نتیجه، هم متهم ساختن این افراد به جرایم امنیتی خیلی آسان شده است و هم زدن انگ های مثل همجنس باز یا سکولار (در معنای بی دین و نه در معنای دقیق کلمه) برای طرد این افراد از برخی اجتماع ها، به امر رایج تبدیل شده است.
به نظر من دکتر اسلامی قربانی فضای مبتنی بر توهم از حقوق بشر شده است. نه ایشان که پیش از وی نیز افرادی چنین سرنوشتی پیدا کرده اند و اگر این ذهنیت اصلاح نشود بدیهی است دیگران نیز در آینده قربانی خواهند شد. بازداشت یک استاد دانشگاه توسط نیروهای امنیتی و نادیده گرفتن ترتیباتی که در درون دانشگاهها برای حمایت از استقلال دانشگاهها در زمینه رسیدگی به تخلفات اعضای هیأت علمی وجود دارد برای همه اعضای این صنف نگران کننده است و برای دانشجویان حقوق بویژه دانشجویان حقوق بشر دلهره آور. البته هیچ لطمه ای به اعتبار ایشان وارد نمی کند که بالعکس، اعتبارشان را ارتقا می دهد. از این رو، امیدوارم این طرز نگاه به کنشگران حقوق بشر اصلاح شود و از گرفتاریهایشان کاسته شود.