به گزارش جماران، حسین احمدی در کانال تلگرامی خود نوشت: ناهنجاری ها و بداخلاقی ها در سازمان های نظام مهندسی ساختمان رو به فزونی نهاده است. علی رغم نیمه پر لیوان و امور مثبت و روزنه های امید در افق نظام مهندسی ها و رویکردهای مردمی نسبت به رعایت استانداردها در ساخت و سازهای شهری ، لیکن وقایع درون سازمانهای نظام مهندسی بجای رشد و نموّ و اقبال به این رویکرد ، بیشتر دچار سرگشتگی و مسئله آفرینی (Peroblematic) شده است تا ساماندهی به امور!
باید بنگریم امور غامض و مسئله آفرین در سازمان نظام مهندسی کجاست ؟ و سر منشاء آن چیست؟
آیا ایراد صرفا به ساختارها باز می گردد یا نه مسئله مدیریتی است و ریشه انسانی و سلامت افراد نقش آفرین نیز مهم هستند. قطعا توجه به یکی و غفلت از دیگری منتهی به ساماندهی امور سازمانی نخواهد شد.
از یک منظر مشاهدات درون سازمان مذکور نشانگر آنست که ساختمان تشکیل دهنده آن بیشتر با وزن سقف هایش به هم متصل اند تا اتکاء به پی ها و ستونهایش! چگونه است که با خلق وردی قدرتمند می تواند قورباقه به شاهزاده و کدو به کالسکه تبدیل شود!
در تاریخ، گاهی سقف مهم تر از پی است؛ چون فرو ریختن آن به فجایع اجتماعی و عمومی تر می انجامد.
اعضای سازمان نظام مهندسی تهران، از انفعال در هیئت مدیره بدلیل مناسبات رانتخواری و وادادگی های منفعت جویانه سخن به میان می آورند. راستی چرا؟!
فقدان وحدت تصمیم گیری و عدم تناسب بین تصمیمات و مسئولیت بر پایه سلسله مراتب، کنشگری و پاسخگویی را به شدت مختل کرده است. نمیتوان انتظار داشت گروهی اقدام کنند و گروهی دیگر پاسخگو باشند.
رانتخواری و ویژه خواری ، مفتخوری و زیاده طلبی عده ای خاص با امکان ایجاد ساز و کار صوری و غیر حقیقی ؛ موجب خودکامگی فردی و در نتیجه دامنه دار شدن ساختار از هم گسیخته و شبکه ای و نه انسجام درونی و در نتیجه بوجود آمدن شرایط غالب نارضایتی در میان مردم (مالکین اصطلاحا) و عدم امکان استیفای حقوق ضعیف از قوی و از سوی دیگر نابرابری اجتماعی در بین اعضا بویژه اشخاص حقیقی شده است.
بنابراین تداوم چنین روند ناسالمی، خطاهای تکرار شونده سیستماتیک، تصمیم گیری و اعمال زور بدون پذیرش مسئولیت در عین ریاست بر سیستم اداره امور عمومی سازمان را باعث می شود.
یک قسم الگوریتم است و ایجاد ساختار درست، وضع و یا بهره مندی از ضوابط و مقررات خشک و بی روحی که البته اگر بر بستر مناسب سازی امور سازمانی شکل نگیرند؛ میتوانند برون داد های بدخیم و ناخوشایند ، تولید و بازتولید نمایند. اما یک قسم دیگر در نقطه مقابل الگوریتم ها ، عامل انسانی و نسبت آن با انسانیت، رحم و مروّت یا خودخواهی و خودکامگی آنهم با سایه اندازی سیستمی است؛ که بی شک این دومی، مزیّتهای تعالی بخش در سازمان را به محاق می برد. در این صورت است که عمل کنشگران چه اصلی و چه فرعی، آنگونه می شود که حیات یکی در گرو ممات دیگری است و نگرش همه برای من جایگزین همه با هم و برای هم می گردد.
به طور حتم می بایست با تولید گفتمان و اندیشه مترقی با حضور مهندسان و دانشمندان ترقی خواه ، در بازسازی و نوسازی ساختار و منابع انسانی بطور توامان بر سه پایه : تعلق حرفه ای و میهن دوستی مبتنی بر حقوق شهروندی و حقوق همه اعضای سازمان، احیای گفتمان مشارکت و مطالبه گری بعنوان پادزهر گفتمان خودکامگی و احیای گفتمان برابری طلبی کوشا و فعال بود. و این میسر نمی گردد جز در مسیر نقد جامعه مهندسان نسبت به خود ، همزمان با نقد راس هرم سازمان.
درکل حال سازمان مان خوب نیست. اتمسفر حاکم بر آن مثل آلودگی هوای این روزهای تهران ، آلوده است و تنفس در محیط آن خفه کننده است.
آنهایی که در نزاع های درونی سازمان هنوز مردد هستند، همچون مهندسان تونل دستگاه تی بی ام خود را از هر دو طرف تونل فعال کنند؛ اگر به یک نقطه رسیدند نتیجه گیری کنند که امور بر وفق توسعه سازمان است. لیکن در غیر اینصورت مسیری را بازگشایی کنند که به سمت نورانیت و تعالی سازمان خواهد انجامید.
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺣﺘﻤﺎ
ﺑﺎﻭﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻢ، ﮐﻪ ﺩﮔﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺮ ﮐﻨﻢ ،ﻣﻬﻠﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺮﺍ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺷﺒﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻓﺖ
ﻭ ﺷﺒﯽ ﻫﺴﺖ، ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺮﺩﺍﯾﯽ
(شعر از فریدون مشیری)