به گزارش جی پلاس؛ منوچهر محمدی در صفحه توییترش نوشت:
«برای اولین بار است که در توییتر می نویسم مااجرای آژانس شیشه ای که من شاهد و ناظر آن بودم این است ابراهیم حاتمی کیا ی عزیز روزی قصه چند خطی آژانس را گفت بسیار پسندیدم.
قرار شد که بنویسد و در شرکت سینا فیلم که از کرخه تا راین را باهم ساخته بودیم آن را بسازیم جلساتی داشتیم چند ماهی طول کشید و سرانجام فیلمنامه حاضر شد من کار را پسندیدم قرار شد شرکا دیگر مرحوم داد و مرحوم عسگری نسب هم بخوانند.
جلسه ای گذاشتیم با حضور ابراهیم نظرات مطرح شد من و ابراهیم موافق ساخت فیلم بودیم جناب داد معتقد بود مخالفت خواهد شد چون یک گرو گان گیری در دل کشور و توسط یک بسیجی است.
من و ابراهیم استدلال کردیم که اتفاقا اگر جایی کجی و نقصی وجود دارد چارهاش همین عمل قهرمانانه است و ضمنا سینمای خوندار و مخاطب پسند هم همین است.
چند ساعت بحث بجایی نرسید من پیشنهادی دادم که همه قبول کردند گفتم فیلمنامه را برای مقام رهبری بفرستیم و نظر ایشان را جویا شویم فیلمنامه را توسط عزیزی فرستادیم سه روز بعد جواب برگشت نقل به مضمون عرض میکنم مرقوم فرموده بودند فیلمنامه خوبی است اما مگر در این خانه بسته است.
جلسه گذاشتیم و باز بحث شد و بحث من نظرم این بود که ایشان مایلند فیلم ساخته شود جناب داد تفسیرشان این بود که ایشان نظرشان منفی است.
در سینا فیلم هر فیلمی باید به اتفاق رای برای ساخت بدست می آورد و شدیم یک رای مثبت بنده و دو رای منفی جناب داد و عسگری نسب و من قرار شد به ابراهیم بگویم که در سینا فیلم نمی شود آن را ساخت.
جلسه تلخی بود برای من به ابراهیم گفتم و گفتم تو فیلم را بساز حتی به ایشان گفتم من ده میلیون تومان پس انداز شخصی دارم این بشود سرمایه اول برای خودت اگر فیلم توقیف شد یا شکست خورد که هیچ ولی اگر فروش کرد همان پول را از باب قرض برگردان.
ابراهیم تهیه کننده ای یافت و شد سال ۷۶ و امدن سید محمد خاتمی و جاب مهاجرانی شد وزیر و آژانس شیشه ای در حال ساخت بود بگمانم مرداد بود که جناب داد شد معاون سینمایی و مهرماه بالاجبار من شدم مدیر کل نظارت داستان مفصلی دارد که به وقتش خواهم گفت اواخر دیماه بود.
برای جشنواره فجر ابراهیم چون از تعلق روحی و دلی من به این فیلم خبر داشت تماس گرفت نگران بود که فیلم را برای بازبینی وهییت انتخاب بفرستد.
از من خواهشی کرد که نسخه اول فیلم را در خانه اش ببینم نگران کج فهمی ها و خیلی چیز های دیگر بود شبی فیلم رابا هم دیدیم و اشک ریختم.
تمام که شد به او اطمینان دادم که کاری کرده کارستان و نگران نباشد این فیلم همانگونه که حدس میزدم خواهد درخشید ضمنا بگویم قرار شده بود فجر ۷۶ افتتاحیه داشته باشد از همانجا به آفای داد تلفن کردم و گفتم فیلم افتتاحیه بشود آژانس کمی طول کشید تا قانعش کنم.
روز ۱۲ بهمن آژانس سایه اش افتاد بر جشنواره و اسباب تحسین همه شد از سینماگر و منتقد و مسوول.
و آژانس ماند و درخشید تا شد اولین استیضاح جناب مهاجرانی در بخش سینما و انتقاداتی که بود من و داد با ایشان از تاثیر حضور آژانس گفتیم که در نطق شان آوردند.
صرفا خواستم گوشه ای از تاریخ هنر وسینمای کشور را که شاهد بودم نقل کنم.»