به گزارش جماران؛ احمد مسجدجامعی در کانال تلگرامی خود نوشت:
«رئیسجمهوری آمریکا از روزی که بر سر کار آمد، بارها کتبی و شفاهی از تروریستبودن ملت ایران و حتی پایان ایران سخن گفت، اما در تازهترین گفتههایش پس از نشست سران کشورهای گروه هفت در فرانسه سخنان جدیدی از او بازگفتهاند که به کلی خلاف موضعگیریهای قبلی بود.
او در حرفهای جدیدش ویژگیهایی برای مردم و کشور ایران برشمرده، مانند مردم فرهیخته، کشور باعظمت، دوستان ایرانی فوقالعاده و از این قبیل. این تفاوت لحن و گفتار محصول تجربه دو سال اوست، در میان کوران حوادث و موضعگیریهای این چند روزه، تفاوت لحن او نسبت به ایران و ایرانی کمتر دیده شده، بهراستی چه چیزی و چه عاملی موجب این تغییر لحن او شد؟
در سیاست از این دست تغییرات از هر سوی نزاع چندان بیسابقه نیست؛ کمااینکه گونه سخن و لحن ما هم در این دولت با دولت پیشین تغییر کرده است؛ اما در تغییر لحن همین رئیسجمهوری آمریکا که به تندگویی و تندخویی و بیپروایی و یکهتازی مشهور است، نکتهای وجود دارد و آن واژه «فرهیخته» امروز در برابر «تروریست» دیروز است؛ فرهیختگی ایرانیان قولی که جملگی بر آناند، حتی تندروترین همسایگان عربزبان نه چندان دوست به ناچار آن را پذیرفتهاند و تمدن ایران را با تعبیر «الحضاره العظیمه» وصف کردهاند.
روزی که آقای شهاب حسینی یکی از جایزههای معتبر جهانی را برد، نویسنده مشهور عربزبان او را از خطیرترین شخصیتهای ایرانی دانست. این روال چیز تازهای نیست؛ در گذر تاریخ هم بارها مهاجمان به این سرزمین و فرهنگ، مقهور آن شده یا در آن مستهلک شدهاند.
مردم ایران پس از آشنایی با اسلام با آغوش باز به آن دین گرویدند و آداب و رسوم و آن معانی گرانقدر را در زبان و فرهنگ خود شکوفا کردند. اینکه قرآن کریم برای نخستینبار نهتنها به زبان فارسی بلکه به لهجههای محلی مانند طبری (مازندرانی) ترجمه شد،نمونهای از این همراستایی و همداستانی است.
در دوره دشوار و وحشتناک مغول که قوم مهاجم قصدی جز قتل و غارت و فتوح نداشتند، پس از چند سال مقهور فرهنگ غالب شدند و نه فقط خود را جانشین فرمانروایان ایران دیدند، بلکه حتی به تشویق وزرای ایرانی به اسلام و تشییع هم گرایش یافتند و بالاخره غازانخان امپراتور خردمند و قدرتمند مغول در همین نزدیکیهای تهران امروز در لار به تشیع درآمد و سکه به نام دوازده امام زد. حتی از این هم فراتر در هند وقتی دودمان مغولان بر سر کار آمد و بزرگترین پادشاه این دوره جلالالدین اکبر توانست نقاط مختلف شبهقاره را فتح کند، یکی از پرشکوهترین دورههای رواج زبان فارسی و رونق فرهنگ ایرانی بود. در دوره تیموری هم کمابیش همین وضع برقرار بود و از یادگارهای عظیم آن دوره میتوان به مسجد گوهرشاد مشهد و کتیبههای قرآنی بایسنقرمیرزا اشاره کرد.
در همه این نمونهها که میتوان آن را بسیار ادامه داد، آن چیزی که در درجه نخست جلب توجه میکند، نه پیروزیها و نه شکستهای نظامی، بلکه فرهنگ و اخلاق و خرد ایرانی است.
چنانچه قهرمان ملی ایران رستم دستان هم نهتنها نماد جنگاوری بلکه نماد جوانمردی است و یکی از جلوههای جوانمردی او این است که در عین مقاومت و ایستادگی از مرزهای خرد و اخلاق عبور نمیکند.
در دوره جنگ تحمیلی هم با اینکه در جنگ رعایت اصول اخلاقی و انسانی چندان ممکن نیست ما برخلاف دشمن بعثی، با داشتن قدرت به مناطق مسکونی حمله نکردیم، سلاح شیمیایی به کار نبردیم، اسرا را سپر انسانی قرار ندادیم و رفتاری انسانی با آنها داشتیم.
در جریانات اخیر خلیج فارس هم آنچه ما را متمایز کرد، بیش از زدن پهپاد جاسوسی که نشاندهنده توان رزمی ما بود، نزدن هواپیمایی با دهها سرنشین بود که حتی دشمن به این فضل ما شهادت داد. این همان فرهنگ و اخلاق و خرد ایرانی است که همه را شیفته خود میکند و اگر هم به آن باور نداشته باشد، ناچار در برابر آن خضوع میکند؛ روالی که همیشه در مواجهه با هر مشکلی و هر قدرتی راهگشای ایرانیان خواهد بود.»