پایگاه خبری جماران: امروز نامه ای از نویسنده کتاب روایت رهبری خطاب به آقای محسن هاشمی و متعاقب آن پاسخ ایشان منتشر شد. چند نفری هم در اینباره نکاتی را گوشزد کردند که اهل فن می توانند آن را در جای خود بخوانند.
به همین بهانه لازم دیدم نکاتی را خطاب به این دو بزرگوار عرضه دارم. پیش از سخن لازم است اشاره کنم که من خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی را خوانده ام ولی کتاب روایت رهبری را ملاحظه نکرده ام و لذا اصلا در صدد ارزش گذاری بر این کتاب نیستم.
۱_ نویسنده کتاب بر خلاف روال رایج جمهوری اسلامی از آیت الله هاشمی با عنوان «جناب حجتالاسلام و المسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی» یاد می کند که به نوبه خود غلط است. وقتی مراجع تقلید به آن مرحوم عنوان آیت الله داده اند از یک نویسنده جوان و غیر روحانی پسندیده نیست که از عناوین پایین تر استفاده کند. فرموش نکنیم که هر چه را ملاک اطلاق این عنوان در جمهوری اسلامی بدانیم در حق آقای هاشمی صادق است.
۲_ نویسنده کتاب می نویسد: «خاطرات مرحوم هاشمی اما گاها شاید به سبب فاصله گرفتن ایشان از رویدادها یا هر دلیل دیگری، با اسناد متقن و غیرقابل تشکیک، در تضاد آشکار است»
این جمله البته با حقیقت و صحت فاصله دارد. اولا کلمه «گاهاً» غلط است و ثانیا آقای هاشمی خاطرات خود را به صورت روزنوشت یادداشت می کرده و لذا نمی توان خاطرات ایشان را به «فاصله گرفتن از رویداد» متهم کرد. البته ممکن است این خاطرات از «اشتباه برداشت» یا «نقصان در برداشت» مصون نباشد، ولی ضعفِ «فاصله ی ضبط از تلقی» در مورد آن صادق نیست
۳_نویسنده در آخر نامه می نویسد:«لذا از جنابعالی تقاضا دارم در اولین فرصت، این روایتهای مخدوش را طی اطلاعیهای اعلام کرده و در تجدید چاپ کتب خاطرات آن مرحوم، موارد یاد شده به نحو صلاحدید اصلاح بفرمایید.»
این جمله هم با نوعی تحکم غیر لازم همراه است. نویسنده محترم باید بیش از هر کس واقف باشد که فرزندان آقای هاشمی حق ندارند که در نوشته های آن مرحوم دست ببرند. ایشان برداشت خود را نوشته که نویسنده کتاب « روایت رهبری» آن را صحیح نمی داند. اولا از کجا معلوم که نظر این نویسنده جوان صائب باشد؟ به خصوص که شخصیت آقای هاشمی و حضورش در متن حادثه و دسترسی بالایش به ظاهر و باطن اخبار، با وضعیت نویسنده ی کتاب قابل مقایسه نیست. ثانیا اگر هم حق با نویسنده باشد -که البته امکان این امر وجود دارد - هرگز نمی توان جلوی نشر خاطرات را گرفت و یا به تعبیر ایشان ، آن را تصحیح کرد. نهایتا باید نویسنده هم نظر خود را در این باره و در جای دیگر منتشر کند. که الحمد لله هم ناشر محترم کتاب ایشان و هم فضای مجازی امکان انتشار آن را فراهم کرده اند.
و همین نکته اشکالی است که به آقای محسن هاشمی هم وارد است که در جوابیه خود نوشته اند:«در صورتی که جنابعالی یا انتشارات انقلاب اسلامی، نسخه ای کامل از این جلسه مجلس خبرگان، در اختیار دفتر نشر معارف انقلاب، متولی تدوین ونشر خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی قرار دهید و اشتباهی در روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی از جلسه مذکور وجود داشته باشد، دفتر نشر معارف انقلاب، مستندات تکمیلی را در پی نوشت خاطرات منتشر خواهد نمود.»
باید به آقای محسن هاشمی گفت که درج مستندات در کتاب یک نویسنده کاری غلط است و اگر رویه گردد ، فقط این موضوع نیست که باید آن را به کتاب ضمیمه کرد، بلکه ده ها نفر حاشیه و تکمیلیه و ردیه بر بحث های این کتاب دارند که جدای از اینکه آن را درست یا غلط بدانیم، جای انتشار آنها در کتاب یک "نویسنده مرحوم" نیست.
همین اشکال فراز دیگر نامه آقای محسن هاشمی هم وارد است:« خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی، هیچگاه معتقد به خطاناپذیری و مصونیت داشتن ایشان، از اشتباه نبوده و نیستند....خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی، با وجود آنکه خاطرات ایشان بعنوان یک سند تاریخی و مشاهدات دست اول نمی تواند مورد تغییر قرار گیرد ، به محض آنکه اشتباه بودن بخشی از آثار و خاطرات ایشان، اثبات گردد، نسبت به انتشار اسناد و توضیحات تکمیلی، در پی نوشت خاطرات اقدام خواهد نمود.»
اینکه خانواده آن مرحوم چه عقیده ای درباره پدرشان دارند ، دلیل نمی شود که بتوانند در آن دست ببرند و آن را به ضمایمی همراه کنند.
۴_ تقاضای اینکه آقای محسن هاشمی طی اطلاعیه ای نظرات نویسنده کتاب « روایت رهبری» را اعلام کند هم به نوبه خود انتظار غلطی است. آقای محسن هاشمی یک محقق تاریخی نیست که بخواهد یافته خود را طی اطلاعیه اعلام کند، بلکه ناشر آثار پدر خود است. جدای از علقه فرزندی که ایشان را به دفاع از مطلب پدر بزرگوارش سوق می دهد ،ایشان چرا باید در صدد پذیرش سخن دیگران برآید؟ کسی خاطراتی نوشته و کسی آن را منتشر کرده و کسی دیگر هم آن را غلط می داند. چرا ناشر باید اطلاعیه بدهد؟ضمن اینکه تعبیر «اولین فرصت» و امثال آن نوعی تحکم غیر منطقی را القا می کند
۵_ اما از همه این سخنان گذشته یک نکته در پاسخ محسن هاشمی بسیار ارزشمند است و آن اینکه می نویسد:«لازم می دانم از تدوین چنین آثاری در حوزه تاریخ انقلاب تقدیر کنم و امیدوارم شاهد تلاش بیشتر پژوهشگران جهت تدوین این بخش مهم از تاریخ ایران اسلامی باشیم».