پایگاه خبری جماران: امروز خبری از سخنان آیت الله محمد یزدی منتشر شد که در آن هم مرجعیت شیعه به نوعی خاص تحلیل شده بود و هم نسبت به رییس سابق قوه قضاییه مطالبی تند ارائه گردیده بود و هم دولت بی نصیب نمانده بود.
درباره بخشی که مربوط به دولت است البته سیاق مطالب چندان جدید نیست و خیلی هم با ادبیات شخص ایشان در زمان قبل تفاوتی نکرده و با سخنان و نوشته های این روزهای اصولگرایان هم زاویه ندارد.
اما بخش مربوط به رییس پیشین قوه قضاییه ،صد البته متفاوت از سخنان سابق ایشان است. هر چند برای آنها که مواضع و سخنان آقای یزدی را در طول این سالها رصد می کنند این سخنان چندان امر عجیبی نیست و عصبانیت ایشان در گفتار سابقه ای تا روزهای نماز جمعه هم دارد. این نکته البته موضوع سخن من در نوشته امروز نیست.
نکته مهم در این بیانات آن جایی است که ایشان بدون ذکر نام ولی با عنوان های معلوم ، نکاتی را درباره آیت الله علوی بروجردی و مرجعیت شیعه مطرح می کنند. سخنان ایشان در این باره حاوی نکات ذیل است:
1. «بعضی اگر یک روزی رسما اعلام مرجعیت کنند، اگر زنده باشم، رسماً جلویش را میگیرم و اعلام رسمی هم میکنم»
2. «کسی نگفته هرجا فلانی نوه مرجع شد، میتواند مرجع باشد.»
3. «اگر کسی توان علمی او محرز نشود و وارد این عرصه شود، مجبور میشوم رسما اعلام کنم که ایشان حق ادعای مرجعیت ندارند»
4. «مرجعیت نمیتواند بازیچه باشد»
5. «چهار، پنج مرجع داریم که از طرق شرعی مرجع شدهاند»
6. «چهار، پنج مرجع کافی هستند.»
7. «صیانت از مرجعیت باید رعایت شود»
درباره این سخنان نکاتی را باید مطرح کرد:
بند اول و بند سوم از این سخنان با شرایطی قابل قبول است و حق طبیعی ایشان است. البته باید با رعایت بند هفتم یعنی صیانت از مرجعیت انجام شود و روش معقول داشته باشد. یعنی اگر فردا هر کس بخواهد با تمام توان مقابل یک مرجع بایستد و چنین توجیه کند که توان علمی آن مرجع را قبول ندارد البته هیچ پایه و اساسی باقی نمی ماند. حتما آقای یزدی موافقند که به هر حال همیشه کسانی هستند که در میان مراجع کسی را دارای صلاحیت لازم نمی دانند. آیا همه حق دارند که با این توجیه که «ما وظیفه داریم »علیه آنها مصاحبه کنند؟
اما مشکل اصلی سخنان آقای یزدی در بند۵ و ۶ است. اینکه چهار پنج مرجع کافی است و اینها از طریق شرعی انتخاب شده اند سخن قابل قبولی است؟ صد البته نه.
اینکه ایشان عدد مراجع مکفی را تعیین کنند با کدام ضابطه تعیین شده است؟
هم چنین ایشان مناسب است که تعریف خود را از «طریق شرعی» بازگو کنند؟ و مهم تر اینکه بگویند چرا طریق شرعی منحصر به «طریقه جامعه مدرسین» است ؟
شاید همگان با سیاق حوزه های علمیه آشنا نباشند، اما لازم است بدانند که که جامعه مدرسین یک حزب سیاسی داخلی در حوزه است که نهایتا درصدی از سلایق اساتید را در خود جمع کرده و بخش معظمی از اساتید اصلا ربطی با انها ندارند. و مهم تر اینکه بعضی از اعضای فعلی همین جامعه مدرسین اصلا با مواضع آقای یزدی موافق نیستند. آشنایان فراموش نکرده اند که آقای یزدی گاه بدون کسب نظر از اعضا بیانیه ها و مطالبی را در تعیین کاندیداها انتشار می دهند.
به عنوان طلبه ای آشنا با این مبانی عرض می کنم که این نوع معرفی «طریق شرعی » هیچ پایه و اساسی ندارد و بدعتی خطرناک است که البته به جایی هم نخواهد رسید. آیا آقای یزدی فراموش کرده اند که آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در میان مراجع جامعه مدرسین نبودند و سالها بعد و تنها بعد از اینکه از مقبولیت عامه برخوردار شدند ،در این لیست قرار گرفتند؟ یا همین الان آیت الله علوی گرگانی در لیست مراجع جامعه مدرسین نیستند و در صدا و سیما با این عنوان معرفی می شوند؟ سه تن از چهار مرجع بزرگ نجف را جامعه مدرسین اصلا به رسمیت نمی شناسد؟ آیا آیت الله العظمی مظاهری که در لیست جامعه مدرسین نیستند از زمره مراجع نیستند و یا از «طریق شرعی» انتخاب نشده اند؟حضرات آیات موسوی اردبیلی و جوادی آملی صانعی و دستغیب با کثرت مقلدین نه تنها در لیست مراجع جامعه مدرسین نبودند که با آن موافق هم نبودند. همین چند روز پیش حوزه های علمیه داغدار دو تن از مراجع افغانستانی حضرات آیات محقق کابلی و آصف محسنی بود،در حالیکه این دو تن هرگز از سوی جامعه مدرسین به عنوان مرجع معرفی نشده بودند.
و از همه مهم تر اینکه آیا تایید مرجعیت از طرف کسانی که حداقل ده ها تن از اساتید حوزه از آنها اعلم و افضل هستند و در صحت نظر آنها تردید دارند، «طریق شرعی» است و نظر همان اساتید تراز اول «طریق شرعی» نیست؟
بگذارید کمی بالاتر رویم. آیا آقای یزدی اصلا برای مراجعی که جامعه مدرسین معرفی کرده شأنیت کامل مرجعیت را رعایت می کند؟ مگر همین سال قبل نبود که آقای یزدی خطاب به مرجع عظیم الشأن آیت الله العظمی شبیری زنجانی به خاطر یک دیدار عادی اعتراض کرد؟
و نکته آخر اشاره آیت الله یزدی به « نوه مرجع بودن» است. لازم اشاره کنم که آقای علوی بروجردی نوه دختری مرجع بزرگ جهان اسلام آیت الله العظمی سید حسین بروجردی است. اما مگر آقای علوی خود را با این عنوان به عنوان مرجع معرفی کرده است؟ صد ها فرزند و نوه برای مراجع بزرگ هست،مگر همه آنها مرجع شده اند؟ اینکه حد داستان را به این نسب های محترم تقلیل دهند نوعی مغالطه غیر پسندیده است.
و همین است که با ارجاع به بند آخر سخنان ایشان که لزوم صیانت از مرجعیت است، از بند چهارم سخنان رییس جامعه مدرسین استفاده می کنم و عرض می کنم که «مرجعیت نباید بازیچه شود» آقای یزدی باید مراقب باشند که خود مخاطب اول این سخن خویشتن هستند.
احترام آیت الله یزدی به عنوان یکی از سابقون انقلاب اقتضا می کند که فرزندان و دوستانشان سخنان و مصاحبه های ایشان را قبل از پخش بازبینی کنند.