پایگاه خبری جماران: معمولا قضاوت در مورد ملتها در نقاط حساس و به تعبیری بحرانی جوامع صورت می گیرد. تاریخ جامعه فقط متشکل از تقویم روزهایی نیست که ورق خورده بلکه اتفاقهای مهمی است که رقم زده میشود و در حافظه تاریخی یک ملت مانا میگردد.
در بحرانها است که روحیات یک جامعه و ارزشهای نهفته در آن فرصت بروز و ظهور مییابد. کفایت یک جامعه و میزان آمادگی آن برای گذار از مرحله شرایط سخت، ویژگیهای آن جامعه را متجلی میکند. من فکر میکنم سیل کمسابقه و بینظیر در تاریخ معاصر ایران از جمله اتفاقهایی است که قسمتی به یاد ماندنی از تاریخ این مملکت را میسازد. در این دست بحرانها است که جامعه و ملت ما می توانند با نقش هایی که ایفاگر می شوند، مورد قضاوت آیندگان قرار گیرند.
مطالعات نشان میدهد، در بحرانها کنش جمعی، گروهی و حتی فردی به خوبی نمود پیدا میکنند و میتوانند به عنوان داستانهایی ماندگار باقی بمانند. بخشی از فرهنگ داستان سرایی در مواقع بحرانی شکل میگیرد. حتی افسانه های ملی نیز، نوعی داستان سرایی غیرواقعی برگرفته از شرایط کشور در مقاطع بحرانی خاص است که نمونه آن را می توان در تاریخ ملل و اقوام مختلف یافت.
در سیل اخیر ما میتوانیم با کنش های صحیح فردی و اجتماعی خود سال 98 و دهه 90 ایران را به عنوان یک فصل تاریخی شاخص از ارزشهای ایرانیان و روح جمعی رقم بزنیم. سیل اخیر با درگیر کردن چندین شهر و تهدید زندگی تعداد کثیری از هموطنان، سبب از بین رفتن ثروت ملی و فردی و ایجاد خسارات فراوان گردید.
در سیل اخیر، کنش هایی از ایرانیان مشاهده شد که ما بدون شک باید در جهت تقویت و نهادینه کردن این کنش ها حرکت کنیم.معمولا در وقوع بلایا و مصائب یک جامعه، حس ارزشمند ایثار، از جان گذشتگی و فداکاری انسانها تجلی مییابد. در ورای آسیبها، اندوه ها و غمها آنچه که بعد از این حوادث طبیعی تلخ در ذهن مردم مانا میشود کنش هایی از جنس حس انسان دوستی جامعه، غمخواری ملی و رویش وجدان های جمعی معطوف به مهربانی است. سرازیر شدن سیل غمخوارگی ملی و مهربانی فراگیر در کنار سیل مخرّب، ارزشهایی است که باقی میمانند.
مشکلات بزرگ، پس از فروکش کردن سیلاب رخ می نمایند. شغل های از دست رفته، ثروتهای نابود شده، زمین ها، احشام و دام های از بین رفته، خانههای فرو رفته در گل و لای، افراد مصیبت زده و تالمات روحی آغاز راه است.
من فکر میکنم در شرایط کنونی، دولت باید از نهادهای مدنی برای ایفای نقشی پررنگ تر در مقابله با بحران، حمایت بیشتری به عمل آورد. میتوان با فراخوان دادن به خیریه ها و NGO ها، بستر حضور فعال مردم را برای عبور از بحران فراهم کرد. پس از زلزله کرمانشاه با یک تصور غلط که من ریشه آن را درک نکردم فعالیت چهرهها، افراد و گروههای مرجع در کمک رسانی با علل نامعلوم محدود کردند. اتفاقا حضور این گروهها به نوعی موجب "احساس توجه"حادثه دیدگان را در میان آنها تقویت میکند. حضور مردم از آلام روحی کاسته و سبب همبستگی اجتماعی فزاینده خواهد شد. چنین حرکتی، از تنش های پس از بحران به نحو چشمگیری می کاهد و ارتباط فرهنگی بیشتر و عمیق تری را رقم می زند. همچنین سبب خروج از حالت منزوی بودن و کاهش احساس بی پناهی سیل زدگان خواهد شد.
مردم باید به این باور برسند که در این شرایط، کمک آنها، یک کمک رسانی عادی مالی در شرایط طبیعی نیست بلکه کمک آنها، کمک به آینده تاریخی ایران است. همه ما پیرزن روستایی باصفایی را به خاطر داریم که با چند تخم مرغ خانگی، به یاری رزمندگان دوران دفاع مقدس آمد. یاد کودکی که کاپشن خود را به سیل زدگان تقدیم کرد در ذهن ما ماندگار است. ما به تکرار چنین حرکتهایی نیاز داریم. "ما" ایرانیان در طول تاریخ، همواره چنین بودهایم. ارزشهایی همچون از خودگذشتگی، سایه سار بودن، پل شدن برای عبور دیگران، شانه زیر بار دیگران گذاشتن، دستگیری و رسیدگی به هموطن باید پررنگ تر شود. بگذاریم سیل غمخوارگی و همدلی ملی، پرجوش و خروش در ایران ادامه مسیر دهد و در این روزهای سخت یاور هم باشیم و گلیم همدیگر را از آب بیرون بکشیم.
در میان این کنش های ایجابی که اشاره کردم ما همچنن نیازمند پیشگیری کردن از وقوع برخی از کنش هایی هستیم که نمایشی، اعتماد سوز و بیشتر شبیه تصفیه حسابهای سیاسی است. آنها که در گل و لای سیل اخیر در پی دنبال کردن مقاصد سیاسی خود هستند و برای به دست آوردن یک منفعت کوتاه مدت، دولت و یا یک جریان سیاسی را تخریب میکنند از این نکته غافل هستند که نفع کوتاه مدت و ناچیز آنها، اثرات درازمدت در تاریخ باقی میگذارد. این افراد که با پاشیدن تخم ناامیدی و بی کفایت قلمداد کردن دیگران در پی حصول منافع خود هستند فراموش کردهاند که آثار کارهایشان در درازمدت به زیان فرهنگ سازی مثبت و کاهنده اعتماد عمومی به کنش جمعی همراهانه مردم در عبور از بحران است.