از میان گوهرهای درخشان آموزههای اخلاقی که شاعران و نویسندگان در طول قرون از آنها بهره بردهاند شاید بتوان وفاداری را واسطهالعقد رشتة سخن سایه دانست. این تعهد و وفاداری هم جنبه فردی و شخصی دارد و هم جنبه اجتماعی. از همینرو هم در شعرهای عاشقانه از جمله بیت زیر که شاعر آن را برای همسر خود سروده است آن را میبینیم:
به پایداری آن عشق سربلند قسم
که سایة تو به سر میبرد وفای تو را
و هم در شعرهای اجتماعی آنگاه که اینچنین پند میدهد:
یارا حقوق صحبت یاران نگاه دار
با همرهان وفا کن و پیمان نگاه دار
همین تعهد است که شاعر را به راه جانبازی مایل میکند:
وفاداری طریق عشق مردان است و جانبازان
چه نامَردم اگر زین راه خونآلود برگردم
و بهراستی شاید قویترین راه اثبات وفاداری جانبازی باشد:
روزی که جان فدا کنمت باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد
همان راهی که شهیدان آن را برگزیدهاند و شأن والای آنان بدینگونه در شعر سایه (همراهِ گفتگویی که با شعر شاعر مورد علاقة خود، حافظ، برقرار میکند) بازتاب یافته است:
این لالهها که در سر کوی تو کِشتهاند
از اشک چشم و خون دل ما سرشتهاند
بنگر که سرگذشت شهیدان عشق را
بر برگ گل به خون شقایق نوشتهاند.