به گزارش جماران؛ نشست تخصصی «کتابهای جریانساز در انقلاب اسلامی» دوشنبه ۱۵ بهمن، از سوی سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی در ساختمان معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی برگزار شد.
در این نشست، دکتر هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر علی مطهری، نایبرئیس مجلس شورای اسلامی و دکتر عباس کشاورز، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد به ایراد سخن پرداختند.
دکتر هادی خانیکی در این نشست درباره نقش آثار مرحوم علی شریعتی در ترویج ایدئولوژی انقلاب گفت: به یاد دارم در سفری به الجزایر در حدود سال ۶۲ یا ۶۳ با مصطفی اشرف، یکی از فعالان انقلاب الجزایر، که آن زمان استاد بازنشسته دانشگاه بود، دیدار و گفتوگو کردم. او به من حرف عمیقی زد و گفت انقلاب اسلامی ایران و انقلاب الجزایر شباهتهای بسیاری دارند، اما تأکید کرد که انقلاب الجزایر را خوب مطالعه کنیم. او معتقد بود ما نتوانستهایم در انتقال انقلاب به نسل بعد موفق عمل کنیم، زیرا زبان نسل بعد انقلاب با ما متفاوت است. زبان نسل انقلاب احساسی و عاطفی است، ولی زبان نسل بعد عقلانی و استدلالی است. با این حال، ما میخواستیم با زبان خود این انتقال را به نسل بعد انجام دهیم. این مسئله در گفتوگوهای بین نسلی امروز در کشور ما نیز بسیار قابل مشاهده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: در خصوص اثرگذاری کتابها در برهه انقلاب باید گفت کتابها بهتنهایی مؤثر نبودند، بلکه کتابها در یک فضا و زمینه فرهنگی و اجتماعی قرار میگرفتند و اهمیت مییافتند. مهمترین کتابهای اثرگذار، مجموعه آثار دکتر شریعتی بود که اهمیت آن به دلیل زبان، حاملان (دانشجویان) و شبکههای مرتبط شکل گرفت. البته در کنار آن، خواندهشدن این آثار هم مهم است که چه کسانی از آن استفاده میکردند؛ کم نبودند کسانی که هم آثار شهید مطهری را میخواندند و هم از آثار دکتر شریعتی بهرهمند میشدند.
وی افزود: با ضربهای که به گروههای اسلامی و مذهبی براثر تغییر ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۴ وارد شد، عده زیادی از فعالان مذهبی متوجه شدند که محدود کردن مبارزه به مبارزه سیاسی و چریکی موجب غفلت از معنویت، اخلاق و عرفان میشود و لطمات زیادی وارد میکند. یکی از مسائل مهمی که مثلاً باعث شد کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» شهید مطهری مورد اقبال قرار گیرد، فهم همگرایانه از دیانت و ملیت بود. به نوعی که نامگذاریها و جهتگیریها بیشتر به سمت مذهبی میرود. البته آثاری هم در این میان بودند که شاید عمق تحلیلی چندانی نداشتند، اما همین که یک تصویر انقلابی ارائه میدادند، مورد استقبال قرار میگرفتند.
نقش حاملان آثار در اشاعه کتابهای انقلابی
خانیکی با اشاره به اهمیت مسئله اعتماد گفت: فروپاشی اعتماد به نظام شاه باعث شد که در برابر آن رسانههایی مانند کتاب شکل بگیرد. یکی از معروفترین تئوریهای انقلاب از منظر ارتباطاتی، نظریه معروف «انقلاب بزرگ و رسانههای کوچک» است. در واقع آنچه در نظام شاه اتفاق افتاد، این بود که دو نظام ارتباطی شکل گرفت؛ نظام ارتباطی دینی که متکی بر رسانههای خرد مانند نوار کاست، کتاب، مساجد، حسینیه و زیراکس بود و نظام ارتباطی رسمی که رادیو و تلویزیون ملی در رأس آن بود. اما نمایندگان مرجع از نظر مردم در رادیو و تلویزیون ملی حضور نداشتند و دیده نمیشدند.
وی ابراز کرد: در برابر این بیاعتمادی سیاسی و اجتماعی است که شبکه رسانههای خرد شکل میگیرد و کتاب را باید در متن این رسانههای خرد و بیمرکز دید. رسانههای خرد از جمله کتاب به تنهایی قدرت سلب یا تفویض مشروعیت را نداشتند. انقلاب واجد زمینهها، مدیریتها و هدایتهای دیگری بود و اگر نقش امام را نادیده بگیریم، این منظومه را بیمعنا کردهایم. دومین عامل، مسئله حوزههای عمومی به تعبیر هابرماس است؛ یعنی جایی که این کتابها پخش یا خوانده میشد که غالباً مساجد و حسینیهها بودند. مقوله سوم غیر از مکان، حاملان این آثار است. دانشجویان و جوانان، حاملان این آثار از جمله آثار دکتر شریعتی بودند.
خانیکی یادآور شد: در واقع شرایط انقلاب شرایطی بود که باعث میشد خیلی از این آثار دیده و خوانده شوند و علت آن نیز گرایش ضداستبدادی آنها بود و در این میان آثار شریعتی از جایگاه بالایی برخوردار بود. به عبارتی، مسئله اساسی در میزان توجه به این کتابها، جنبه مبارزاتی آن و میزان مخالفت از ناحیه رژیم بود.