پایگاه خبری جماران: خبر ساده است: «ماهواره پیام در مدار قرار نگرفت.» وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر و دیگرانی خبر را بیان و تأیید کردهاند. علت را هم توضیح دادهاند: وقتی ماهواره رهاسازی میشود، باید سرعتاش هفتونیم کیلومتر بر ثانیه باشد، و چون با این سرعت رهاسازی نشده، سقوط کرده است. محل سقوط، اقیانوس هند است و بلافاصله اعلام شده که ماهواره جایگزین با نام «پیام 2» ساخته خواهد شد. معنا و اهمیت اجتماعی صادقانه اعلام کردن سقوط ماهواره پیام چند چیز است که نباید از آنها به سادگی گذشت.
اول، مسئولان پروژه پذیرفتهاند که انسان جایزالخطاست، حتی وقتی مدیر، کارشناس یا دانشمند جمهوری اسلامی ایران باشد. محاسباتاش ممکن است غلط از کار دربیاید، یا اصلاً همه چیز درست باشد و سازوکارهای طبیعی همراهی نکنند.
دوم، مدیران پذیرفتهاند که جهان سیاه و سفید نیست، بلکه طیفی از رنگهاست. ماهواره پیام در مرحله آخر سقوط کرده و شکست خورده و این قسمت سیاه داستان است، اما ماهوارهای ساخته شده، با ماهوارهبر ایرانی پرتاب شده، دستگاههای آن شش دقیقه کار کردهاند و حتی پس از سقوط نیز جیپیاس آن کار کرده و مکان سقوط را در اقیانوس هند نشان داده است. دنیای ما ترکیبی از شکستها و موفقیتهاست، حتی اگر ما ایرانیان باشیم، دنیا رنگارنگ است و در هر رخدادی، این رنگارنگی حاضر است.
سوم، اعلام سقوط ماهوارهبر، عین تولید اعتماد و سرمایه اجتماعی است. اگر با صراحت گفتیم که ماهوارهبر سقوط کرد، دفعه دیگر که به درستی در مدار قرار گرفت، حرف و حدیث نخواهد داشت. مهمتر این است که وقتی دادههای ماهواره ایرانی نشان داد وضعیت آب و کشاورزی چگونه است، یا هر داده دیگری ارسال کرد، مردم بیشتر به آن اعتماد خواهند کرد.
چهارم، اعلام سقوط پیام، راه را برای بررسی شفاف علل ناکامی باز میکند. فرض کنید نتیجه معکوس اعلام شده بود. مدیران باید سکوت میکردند، برای دروغگویی عذاب وجدان میگرفتند و دستشان برای بررسی علل ناکامی و فرض کنید مؤاخذه کردن مقصران احتمالی، بسته میشد. چیزی برای پنهان کردن باقی نمانده و راه برای بررسی و گزارش جزئیات غیرمحرمانه به مردم باز است.
پنجم، میلیونها ساعت وقت صرف فرضیهپردازی درباره حادثه نمیشود. رسانههای خارجی نمیتوانند با آشکار کردن دروغ مدیران ایرانی برای خودشان مخاطب جمع کنند و سناریوپردازیهای امنیتی که در چنین مواقعی رونق میگیرند، کسبوکارشان تخته میشود.
ششم، ما هم میشویم مثل بقیه آدمیان روی کره زمین که اشتباه میکنند. کسی دیگر برایمان جوک نمیسازد که «از ارزشهای ما ایرانیها هیچ کم نمیشود.» فضاپیمای چلنجر آمریکا در سال 1986 به هنگام پرتاب و فضاپیمای کلمبیا در سال 2003 هنگام بازگشت به زمین منفجر شد؛ و ولادیمیر کومارف، تنها سرنشین سایوز 1، در 1967 هنگام بازگشت به زمین کشته شد. اعلام خبر سقوط پیام، یعنی ما هم مثل بقیه مردم و نظامهای تخصصی، مدیریتی و سیاسی جهان، اشتباه میکنیم و همواره موفق نمیشویم.
هفتم، سقوط پیام، به مسألهای کارشناسی و علمی تبدیل شد تا از آن درس بگیرند؛ نه آنکه لاپوشانی سقوط آن، پروندهای لاینحل، استخوان لای زخم جامعه، و امنیتی شود.
کاش پیام با موفقیت در مدار قرار میگرفت، اما تردید دارم در مدار قرار گرفتن آن علیرغم همه دستآوردهای فنیاش، به اندازه ناکامیاش اهمیت و معنای اجتماعی و سیاسی میداشت. مدیرانی را که تصمیم گرفتهاند این ناکامی را شفاف اعلام کنند، و در برابر فشارهای احتمالی برای پنهانکاری ایستادهاند، باید تبریک گفت. «یک لقمه صداقت» در جامعه سرشار از بیاعتمادی امروز ما، موفقیت کوچک اما شیرینی است. صداقت، میتواند سقوط را هم به موفقیت اجتماعی و سیاسی بدل کند.