پایگاه خبری جماران: دیروز در میان خبرهای مختلف ، یک خبر گم شد. جدای از اینکه همین گم شدن ، علامتی بسیار بد است که به آن خواهم پرداخت، اصل موضوع هم تلخ و عجیب است.
خبر آن بود که در سالروز شهید بهشتی در دانشگاه اصفهان، به همت انجمن اسلامی این دانشگاه ، جلسه ای تشکیل می شود که قرار است سخنران آن ، فرزند عزیز آن شهید مظلوم باشد ولی در حین مراسم ، گروهی به سالن یورش می برند و جلسه را به هم می زنند.
نکاتی در این موضوع گفتنی است:
نخست اینکه سالها بود در فضای سیاسی کشور این نوع کارها برافتاده بود. شاید مهم ترین علت این امر هم علاوه بر نصیحت رهبری که فرموده بودند «من مخالف هستم به نام حزب اللهی مجالس را بر هم بزنید؛ اجازه دهید بقیه حرفشان را بزنند.» ، آن باشد که بخشی از نیروهای رسمی حاکمیت فهمیده بودند که برای ممانعت از برگزاری جلسات لازم نیست که هزینه ای زیاد پرداخت شود تا گروهی انگشت اتهام را متوجه حکومت کنند و گروهی هم نظام را به ناتوانی در ایجاد نظم متهم نمایند، بلکه کافی است توسط ارگانهای رسمی، از قبیل نیروی انتظامی و یا حراست هر مجموعه، به برگزار کنندگان گفته شود تا آنها خود مانع این امر شوند. علاوه بر آن همه فهمیده بودند که این قبیل امور، باعث ریزش رأی می شود و چون همه با صندوق های رأی آشتی کرده بودند و به آن چشم داشتند، از کارهایی که مردم را می رنجاند، حذر می کردند. اما امروز چه شده است تا دوباره گروهی به این روش ها روی آورده اند؟ آیا با صندوق ها قهر کرده اند؟ آیا قرار است که از راهی دیگر قدرت را به دست آورند؟ یا تلقی برهم زنندگان آن است که این قبیل کارها ، رأی ساز است؟ این سوألی است که از اصل حادثه مهمتر است.
دومین نکته ، عبور آرام و بی سر و صدای رسانه های عمومی از کنار این حادثه است. ممکن است گروهی این را علامت بی توجهی مردم به برگزار کنندگان معنی کنند، ولی اگر هم چنین باشد ، باید آن را علامتی بد تلقی کرد. یک جامعه مانند یک موجود زنده اگر نسبت به میکروب و ویروس حساسیت نشان ندهد و تب نکند، در مسیر بدی قرار گرفته است. ویروس همیشه ویروس است، اگر ما نسبت به آن بی تفاوت باشیم، باید در سلامت و صحت خود شک کنیم.
سومین نکته اشاره به وظیفه دولت و قوه قضاییه در این امور است. یادمان باشد که سالها قبل ، علیرغم اینکه عملکرد ضعیف استاندار وقت استان فارس، به هتک حرمت فرزند شجاع شهید مطهری منجر شده بود، ولی حضور فعال همین دولت و وزارت کشور در آن مسئله توبیخ مجرمان و مجریان، تا مدتها مانع بروز چنین «گستاخی های بی اساس و خانمان براندازی» شد. امروز هم دولت و وزارت علوم نباید از کنار این امر به راحتی عبور کنند. و الا این سیل به در خانه آنها هم خواهد رسید.
چهارمین نکته اشاره به یک امر حیاتی است که از سال گذشته همه ی فعالان سیاسی را با خود همراه کرده است. روزهای دی ماه ٩٦ وقتی اعتراضات از ناحیه ای و به سمت دولت شروع شد، به سرعت از دولت عبور کرد و به کام ضد انقلاب شیرین آمد. همان روزها مدیر مسئول محترم روزنامه جمهوری اسلامی نوشت که «مرگ بر روحانی فقط به حسن روحانی محدود نمی شود و فراتر می رود». امروز هم « شلوغ کنندگان و بر هم زنندگان» باید مراقب باشند که آتشی را روشن نکنند که خود توان خاموش کردن آن را ندارند.
پنجمین نکته آن است که به یاد داشته باشیم در این شرایط «سیاست زدگی» که همه و به خصوص دانشگاه را در خود فرو برده ـ تا آنجا که باعث شده تا دشمنان قسم خورده انقلاب به یاد براندازی بیافتند، ـ آیا نباید به انجمن اسلامی دانشگاه اصفهان که مجلسی را به یاد یکی از معماران جمهوری اسلامی برگزار کرده است، دست مریزاد گفت؟ آیا به جای تقدیر از ایشان، باید با «افراط گری کور» ، جلسه آنان را بر هم زد؟ راستی، برهم زنندگان این جلسه می پندارند که «هم دلان با دکتر علیرضا بهشتی» اگر گرد او جمع نشوند، به کدامین اردوگاه خواهند پیوست؟ آیا امام نفرمودند که اختلاف بلکه تخطئه در میان اردوگاه انقلابیون از الطاف الهی است؟
و آخرین نکته اشاره به شخصیت برادر عزیزمان جناب دکتر علیرضا بهشتی است. این بزرگوار همانند برادر عزیزشان دکتر سید محمد رضا بهشتی علاوه بر انتساب به شهید مظلوم از ویژگی های ممتازی برخوردارند که باعث می شود تا آشنایانشان به احترام آنها کلاه از سر بردارند و ایشان را عزیز بشمارند. آینده این کشور قطعا بیشتر از آنها شنید. امیدوارم عزمشان در پیمودن راه پدر با خلل مواجه نشود.