یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشت/

آیا نامه سرگشاده آیت الله یزدی اهانت آمیز بود؟

پایگاه خبری جماران: انتشار این نامه نگرانی هایی را در جمع متدینین و طرفداران انقلاب اسلامی بوجود آورد که موجب بازتاب وسیع و موضع گیری مراجع، علما، شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی و گروه های مختلف گردید. دو نکته مهم در این نامه حائز اهمیت است:

 نکته اول اینکه به اعتقاد برخی، نوشتن این نامه نه اشکالی داشته و نه توهین تلقی می شود بلکه یک امر عادی است. 

پاسخ این ادعا را در ضمن بیان خاطره ای عرض می کنم. در سال ۱۳۸۹ و بعد از آنکه آقای مهندس موسوی و حجت الاسلام و المسلمین کروبی در حصر قرار گرفتند در جلسه ای که با حضور حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی تشکیل شده بود یکی از حاضرین پیشنهادی داد که آقای خاتمی را بسیار متغیر و برآشفته کرد. ایشان پیشنهاد کرد طی یک نامه سرگشاده به رهبری خواسته خود را اعلام کنیم. آقای خاتمی با عصبانیت گفتند این چه پیشنهادی است یعنی به ایشان اهانت کنیم؟  آن آقا ادامه داد نه، من منظورم تهیه نامه محترمانه ای بدون اهانت است. آقای خاتمی گفتند نامه هرچه هم محترمانه باشد وقتی به صورت سرگشاده باشد معنایش این است که چون شما متوجه نمی شوید برای عموم منتشر می کنیم از این توهین بالاتر می شود؟ 

 آری نامه سرگشاده جناب آقای یزدی به آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی مرجع تقلیدی که عادل عند الکل و برخوردار از جایگاه علمی و تقوایی کم نظیری است  جز اهانت و  احیانا ریختن آتش تهیه برای اقدامات بعدی چه معنای دیگری دارد؟ آنهم با آن ادبیات سخیف که گویی پدر به فرزند خاطی خودش می گوید که آخرین بارت باشد و دیگر تکرار نشود.

نکته دوم اینکه ایشان در این نامه مقام مرجعیت آیت‌الله  و حرمت آن را موقوف بر نظام اسلامی حاکم دانسته اند. این تعبیر از ایشان بسیار عجیب است. چرا که پر واضح است این انقلاب بزرگ که نهالش با خون صدها هزار شهید و تلاش علمای بزرگ و ملت رشید ایران به بار نشسته و امروز به درختی تنومند تبدیل شده است خود ریشه در باورها و اعتقادات دینی و مذهبی مردم دارد. و در واقع بر خلاف فرموده ایشان این انقلاب است که اعتبار و حرمت خود را از ارزشهای دینی و اقبال مردمی گرفته است و حفظ و بالندگی آن بستگی به میزان عمل به آموزه های دینی دارد. زیرا این مرجعیت تشیع بود که در کنار عنصر مردم  علت موجده انقلاب شد کما اینکه علت مبقیه آن نیز همین دو عامل یعنی ( باورهای اعتقادی و حضور مردم) می باشد.

 ذکر خاطره ای از اولین کنگره حزب جمهوری اسلامی در اینجا خالی از لطف نیست.  در آن کنگره که بهار ۱۳۶۱ در اردوگاه شهید باهنر تهران با حضور مقام معظم رهبری که سمت دبیر کلی حزب را داشتند و من هم به عنوان عضو حزب توفیق حضور داشتم، بنیان گزاران حزب اصول و برنامه های آن را تشریح می کردند. آیت الله هاشمی رفسنجانی در سخنرانی خود نکته مهمی را به عنوان اصل اساسی و خط مشی حزب ترسیم کردند. ایشان فرمود:" اگر روزی امر دایر  باشد بین انتخاب حزب و انقلاب اسلامی، ما حزب را فدای انقلاب می کنیم. و اگر روزی امر دایر شد بین حفظ انقلاب و حفظ اسلام، ما انقلاب را فدای اسلام می کنیم." 

به هر حال یکی از خطوط قرمز انقلاب ما رعایت حرمت  مراجع عظام این مرزبانان اصلی و پرچمداران مکتب قرآن و اهل بیت (ع) می باشد. انتشار نامه سرگشاده این نگرانی را در جامعه تشدید می کند که کسانی که در سالهای گذشته در دیدگاه و عمل، آرای مردم را زینتی پنداشته و عملا یکی از دو رکن انقلاب یعنی نقش مردم را تضعیف کردند اگر بنا باشد رکن دیگر را هم یعنی باورهای معنوی مردم را تحقیر و بی اعتبار کنند دیگر چه چیزی از این نظام باقی خواهد ماند؟

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.