پایگاه خبری جماران: بزرگان دین و معرفت به درستی متذکر شده اند که یاس از جنود شیطان است. در فرهنگ عمومی ایرانیان نیز یادآور می شوند که در عرصه وجود این تنها شیطان است که ناامید است.
من می خواهم بر این معارف ارزشمند این نکته را نیز اضافه کنم که آن دسته از افرادی که دنده های ماشین وجودشان را خلاص کرده اند تا پمپاژ هرچه بیشتر و داغتر ناامیدی و یاس را در لفاظیهای روزانه خویش پیشه کنند؛ شیطانکهایی در اسارت شیطان هستند.
اخیرا در یک نشست سالیانه ای که یک حزب حاشیه ایی برگزار کرد، افرادی بی محابا و بدون حساب به ایراد سخن پرداختند که تمرکز مباحثشان روی گسترش بی امان فقر در جامعه بود.
در این باب نکاتی به ذهن این حقیر رسید که آنها را بیان می کنم تا ضمن روشن کردن موضوع و تحریر محل نزاع؛ به سهم خود در تبیین دقیقتر مسله کاری کرده باشم.
از ابتدایی ترین اموزه های علم اقتصاد این است که نیروی انسانی یک جامعه از چه محلی هزینه های خود را تامین می کنند. آیا همگان تنها مزدبگیر هستند؟ آیا همگان مزدشان ثابت است و قابلیت تعدیل در کوتاه مدت را ندارد؟ آیا در میان مدت هم امکان بازبینی در قراردادهای کار که عموما یکساله هستند وجود ندارد؟ آیا هیچ کس از محل دارایی های خود سود و اجاره ای دریافت نمی کند که متناسب با تورم تعدیل شوند؟
واقعا پرسش برانگیز است که چرا عده ای وقتی مخاطبین عام و غیر مطلع از اقتصاد پیدا می کنند، بدون حساب و با استفاده از رویکرد خطابه ای سعی در سیاه نمایی هرچه بیشتر دارند؟
مخاطبین ارجمند این یادداشت کوتاه توجه دارند که همه مردم، از جمله شهروندان و هموطنان ایرانی، اموراتشان را تنها از محل مزد ثابت تامین نمی کنند. بلکه بخشی از درامدها ناشی از ثروت و دارایی مردم است.
در شرایط تورمی در یک حالت حدی اگر گروهی از مردم فقط درامد ناشی از مزد ثابت داشته باشند، به میزان تورمی که سبد مصرفی آنها را تحت تاثیر قرار دهد، بی تردید فقیر می شوند.
اما بر عکس گروهی که درامد فیکس شده ندارند و یا از محل دارایی و ثروتشان درامد کسب می کنند، به طور متناسب با تورم مزد و درامدشان افزایش می یابد. مثلا یک چوپان دیگر احشام خود را به قیمت پیشین نمی فروشد،
یک راننده تاکسی هم کرایه اش را متناسبا بالا می برد. همچنین یک سازنده مسکن، مسکنش را گرانتر می فروشد، چون در کنار مصالح، مزد همه صنوفی که در ساخت مسکن نقش ایفا می کنند بالاتر می رود. حتی مشاور املاک و بنگاه و محضری نیز درصدی از ثمن معامله که حالا بالا رفته را دریافت می کنند. اصطلاحا شرایط خود را اجاست و تعدیل می کنند متناسب با تورم.
پس با این اوصاف این گزاره عوام فریبانه که همه مردم فقیرتر می شوند، حظی از حقیقت ندارد.
از سوی دیگر توجه داشته باشیم و به نظرم اگر حرف دیگران را قبول نمی کنیم؛ دوباره مصاحبه اشخاصی نظیر دکتر علی دادپی را با بی بی سی مرور کنیم، تا بدانیم که دقیقا امر واقع در ایران معاصر به چه قراری است.
مستحضرید که کلیه کالاها و خدماتی که در اقتصاد ایران عرضه می شود، اگر نیاز ارزی مستقیم یا غیر مستقیمی داشته باشند، از محل سه بازار با قیمتهای متفاوت و عمق متفاوت تامین ارزی می شود.
کوچکترین اطلاع از سابقه اقتصاد ایران نشان می دهد که عمق بازار ارز خرده فروشی که اخیرا به یک دلار معادل ۱۳ هزارتومان هم رسید؛ قابل توجه و حجیم و زیاد نیست.
هیچ کس، ولو تازه با برج آزادی عکس انداخته باشد، تعجب نمی کند چنانچه بشنود و یا ببیند مثلا در رستورانی در منطقه شمیران؛ یک پرس غذا را مثلا ۲۰۰ هزار تومان سرو کنند، چرا که می دانیم در محله متوسط و پایین شهر با ۲۰ هزار تومان هم می شود یک غذای خوب را میل کرد.
بر اساس این مثال اگر دقت شود که چه حجم انبوهی از کالاهای اساسی با ارز ۴۲۰۰ تامین مالی می شود، و چه حجمی از واردات با دلار ۸، ۹ تومانی سامانه نیما تامین مالی می شود؛ انگاه خیلی نباید نگران معاملات خرده فروشی شدیدا محدود بود. بی تردید سرنوشت آحاد ملت به ماوقع فردوسی تا استانبول گره نخورده است، مگر اینکه برخی از آقایان قرار باشد در تهران ریال بدست اورند و برای فرزندانشان در اروپا دلار بفرستند!؟
امروز به رای العین روشن است که گروهی از افراد که بعضا خودشان در شرایط جدید متضرر شده اند، سعی دارند تا مسئله محدود خود را تبدیل به یک مسئله همگانی کنند. بی تردید هرچقدر که آحاد مردم در این شرایط ساخته شده روانی، جو زده تر و نگران تر باشند؛ تنها سود دلالان غارتگر بالاتر می رود؛ هرچند که با تدابیر دولتی ملی؛ این نفع طلبی سفته بازان دوام نخواهد داشت ان شاالله.
پس در عالم واقع؛ ایرانیان با نقش آفرینی دولت، فقیرتر نمیشوند. مضاف اینکه عسی ان تکرهوا شی و هو خیر لکم. در همین شرایط نامناسب نیز فرصتهای زیادی برای اقتصاد ایران ایجاد شده، که می توان تقویت تولید و صادرات؛ اصلاح الگوی مصرف و تقلیل واردات غیر ضرور و افزایش توریسم را نام برد. الله اعلم.