به گزارش جماران؛ محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، در کانال تلگرامی خود نوشت:
«روز نهم شهریور «روز ملی یوزپلنگ» است. چرا باید وسط این همه مشکل ارز، تورم، فساد و اختلاس به یوزپلنگ اهمیت داد؟ من قبل از اینکه به این سؤال پاسخ دهم، بگذارید تا داستان غمانگیز «روز ملی یوزپلنگ» را بازگو کنم زیرا به پاسخ سؤال کمک میکند.
یوزپلنگِ مادر در روزِ ۹ اُمِ شهریورماهِ سال ۱۳۷۳ در گرمای تابستان به همراهِ سه تولهاش برای نوشیدنِ آب به نخلستانهای اطرافِ بافق رفت، اما در میانِ تعدادی از مردمِ محلیِ محاصره شد. یوزپلنگ مادر بعد از مقاومت بیفایده، فرار میکند اما سه تولهاش گرفتار میشوند. ... مأمورانِ اداره محیطزیست به محل میرسند اما با لاشهٔ بیجانِ یکی از تولهها مواجه میشوند. دو تولهٔ دیگر همچنان زنده بودند اما فقط یک توله زنده ماند که ماریتا نام گرفت و بعد از مدتی بهبود یافت و تا دی ماه ۱۳۸۲ در پارک پردیسان تهران باقی ماند و در همانجا پس از ۹ سال مُرد. یوزپلنگ مادر، طبق گزارشهای محیطبانانِ بافق، هر روز به نزدیکیِ شهر و نخلستان میآمد تا تولههای خود را جستجو کند اما بعد از یک هفته جستجویِ ناکام، دیگر در محیط دیده نشد. روز 9 شهریور در سال ۱۳۸۶ و با توجه به اینکه یوزپلنگ از مهمترین گونههای جانوریِ درمعرضِ انقراض در ایران است و در ایران نیاز به حفاظت دارد به این نام، نامگذاری شد. (برگرفته از ویکیپدیای فارسی)
حال بازگردیم به این سؤال که «چرا یوزپلنگ مهم است؟» گونار میردال اقتصاددان برنده جایزه نوبل در جایی جملهای با این مضمون گفته است که «رفتار هر جامعه با ناتوانترینها – کودکان و سالمندان - شاخص توسعهیافتگی آن است.» منطق گفته میردال آن است که جامعه وقتی توسعهیافته است که حقوق ضعیفان در آن رعایت شود، حقوق کسانی که قدرت دفاع از خود ندارند. این شامل دفاع در مقابل ظلم و تعدیهای آشکار و پنهان میشود. فرستادن کودکان به مدرسه و نظام تعلیم و تربیتی که در آن خلاقیت و شور کودکی او را ضایع میکنند هم نوعی ظلم و تعدی البته پنهان است که کودک قدرت دفاع در برابر آن ندارد.
محیطزیست – و یوزپلنگ – هم قدرت دفاع از خود ندارد. حفظ یوزپلنگ یعنی رسیدن به جامعهای که در آن برای توسعه هر پروژهای ارزیابی محیطزیستی انجام میشود تا زیستگاه یوزپلنگ بیدفاع تخریب نشود، یعنی موقع ساخت جاده آنرا در زیستگاه حیات وحش نمیسازند یا چنان با ملاحظه محیطزیستی میسازند که یوزها زیر چرخ ماشینها نروند. حفاظت از یوزپلنگ یعنی داشتن چنان نظام آموزش و پرورشی که در آن کودکان در نسلهای متوالی آموزش دیدهاند به محیطزیست احترام بگذارند و با دیدن یوزپلنگی که برای خوردن آب آمده است لذت ببرند نه آنکه دست به چوب و سنگ ببرند.
صیانت از یوزپلنگ یعنی داشتن سیاستمدارانی که اهمیت تنوع زیستی را درک میکنند و حفظ یوزپلنگ و توسعه معدن و صنعت را در تقابل با هم نمیبینند؛ و فکر نمیکنند توسعه مقدم بر محیطزیست است، یعنی سیاستمدارانی که در همان نظام آموزش و پرورش مترقی تربیت شدهاند. حفظ یوزپلنگ یعنی داشتن سیاستگذارانی که نسبت یوزپلنگ و توسعه اکوتوریسم را میفهمند، و میدانند که یوزپلنگ بخشی از اکوسیستم است و مرگ یوزپلنگ نشانهای از زوال اکوسیستم است. حفظ یوزپلنگ یعنی آن نظام توسعهای که بیش از حد بر منابع محیطزیستی فشار نمیآورد.
آیا داشتن آموزش و پرورشی که اهمیت یوزپلنگ را تا این حد به کودکان آموزش دهد، و سیاستمداران را به جایگاه محیطزیست و تنوع زیستی آگاه سازد، و نظام برنامهریزی توسعهای که بتواند تقابل محیطزیست و توسعه را از طریق نظام ارزیابی محیطزیستی باکیفیت رفع کند، شاخص توسعه نیست؟ آیا تلاش برای فراهم کردن مقدمات حفظ یوزپلنگ همان فراهم کردن شرایط توسعهیافتگی نیست؟»
اگر کلنگرانه بنگریم، آن سیاستگذاری و حکمرانیای که بتواند یوزپلنگ را حفظ کند، نظام آموزش و پرورش و برنامهریزی توسعه لازم برای توسعه اقتصادی و درمان قیمت ارز و رفع مشکل فساد را هم خواهد داشت. یوزپلنگ فقط یک حیوان نیست، بلکه آینه «شعور توسعه و عقل جمعی» ماست که روی زمین راه میرود. اگر رو به زوال است، زوال عقل جمعی و شعور توسعه خود را در آن ببینیم. هر حیوان و گونه محیطزیستی در هر حال انقراضی نیز از این منظر، نشان انقراض شعور توسعه و کیفیت حکمرانی ماست. وای بر ما اگر یوزپلنگ را جدی نمیگیریم.»