چراغپور:
اسیر شدن پرسپولیس نشان داد خطر خیلی نزدیک است
جلال چراغپور کارشناس فوتبال ایران در یادداشتی برای خبرگزاری تسنیم به دلایل نتیجه نگرفتن تیمهای ایرانی در آسیا اشاره کرد و گفت که با اتفاق رخ داده برای پرسپولیس خطر خیلی نزدیک شده است.
به گزارش جی پلاس، پس از شکست پرسپولیس مقابل الهلال عربستان و حذف از مسابقات لیگ قهرمانان آسیا، اظهار نظرهای فراوانی در خصوص دلایل ناکامی تیمهای باشگاهی ایران در آسیا مطرح شد.
جلال چراغپور پیشکسوت و کارشناس فوتبال کشورمان در یادداشتی نوشته است:
برای اینکه تحلیل عمیقی از باشگاههای خودمان داشته باشیم، لازم است به تمام حوادثی که اطراف ما اتفاق میافتد توجه کنیم. ابتدا میتوانیم از شکست پرسپولیس مقابل الهلال شروع کنیم و به عقب برگردیم. نماینده کشورمان در این بازی در مجموع 6 بر 2 شکست خورد، البته این موضوع خیلی مهم نیست و تیمهایی مانند بارسلونا هم مقابل پاریسن ژرمن چهار گل خوردهاند، اما ظرفیت فوتبالی آنها به نوعی بوده که در بازی برگشت توانستند این نتیجه را جبران کنند.
میخواهیم بررسی کنیم که چرا این اتفاق برای پرسپولیس رخ داد. به طور کلی برای بازیهایی که به صورت رفت و برگشت انجام میشود، معمولاً یک استراتژی برای هر دو بازی طراحی میکنند، یعنی هر دو مسابقه را به چشم یک بازی نگاه و در هر بازی، نیمی از استراتژی خود را در زمین پیاده میکنند. کادرفنی سرخپوشان در این مسابقه از طراحی یک استراتژی برای این بازی غافل شد. پرسپولیس به دلیل عدم آگاهی از وضعیت و قدرت الهلال، در دیدار رفت به گونهای بازی کرد که انگار با یک تیم عادی بازی دارد و تمام نتیجه برای صعود در همان بازی رقم خواهد خورد. متأسفانه آن اتفاقات در بازی افتاد و پرسپولیس به یک شکل، چهار گل دریافت کرد. مشکل نماینده کشورمان در آن بازی هم این بود که بازیکنان به موقع به دفاع برنگشتند و از روزنههای دفاعی خود غافل شدند و گلها را خوردند. پرسپولیس در همان بازی هر دو استراتژی یعنی بازی رفت و برگشت را از دست داد و مشخص بود برتری تیمها در آسیا به نوعی نیست که وقتی چهار گل در بازی رفت دریافت میکنند، در دیدار برگشت جبران کنند.
در بازی برگشت برانکو میتوانست دو نقشه برای تیمش داشته باشد. نقشه اول این بود که پرسپولیس همه تلاش خود را بکند تا پنج گل بزند و این با توجه به تحلیلی در ابتدا انجام دادیم، تقریباً غیر ممکن بود و خود برانکو هم این را فهمید. ممکن بود سرمربی پرسپولیس این را انتخاب کند و تیم را با سیستم 3-3-4 بچیند تا با هفت نفر حمله کند. در این صورت ممکن بود تیم در یک ضد حمله و روی یکی از این توپها، همه چیز را از دست بدهد. فوتبال منظم راه دومی بود که برانکو آن را انتخاب کرد و برای حفظ باقیمانده شخصیت خود و تیم پرسپولیس تلاش کرد. این تیم در این بازی یک بازی متعادل انجام داد و یک نتیجه متعادل هم به دست آورد.
در قسمت دوم تحلیل خود به این میپردازیم که چرا 25 سال است در آسیا قهرمان نمیشویم و اینکه چرا تیمهای ما پشت سر هم در لیگ قهرمانان آسیا حذف میشوند. از جمله اطلاعاتی که ما از گذشته داریم و روی آن حساب میکنیم، این است که پرسپولیسی که با اختلاف 10 امتیاز فصل گذشته قهرمان لیگ ایران شده است، باید در این فصل حداقل در فینال لیگ قهرمانان حضور داشته باشد، چون این 10 امتیاز نشان میدهد این تیم فراتر از کیفیت لیگ ما است. وقتی 10 امتیاز اختلاف با تیم دوم هم چارهساز نیست، یعنی اینکه خطر خیلی به فوتبال ما نزدیک شده است. خطر همان چیزی است که از 25 سال پیش آغاز و کم کم به ما نزدیک شده است. وقتی تیمی با این کیفیت در لیگ ایران، در آسیا اسیر میشود و چهار گل میخورد، یعنی خطر کنار ما حضور دارد. اگر بگوییم این حادثه بوده و خوشبینانه نگاه کنیم، آن وقت باید در مورد استقلال چه بگویم؟ آن تیم هم که شش گل از العین خورد. آیا هم چهار گل پرسپولیس و هم شش گل استقلال شانسی بوده است؟ با مقایسه اینها نتیجه میگیریم بهتر است نگوییم این نتایج روی شانس رقم خورده است.
اتفاق از آنجا شروع شد که در یک دوره خاص، کسانی که در فوتبال خوب بودند و میتوانستند فوتبال ایرانی بازی کنند، به محض اینکه رشد کردند، در یک دوره، حدود 18 نفر از آنها لژیونر شدند. رفتن آنها محتوای فوتبال را از درون خالی کرد. در این دوره کسانی که کنار فدراسیون فوتبال حضور دارند و کار آنها آوردن بازیکن بود، بازیکنان بیکیفیت را به لیگ ما تزریق کردند. به طور مثال ژاپنیها کسانی مانند زیکو را آوردند تا از تجربه آن استفاده کنند، یا ازبکستان ریوالدو را آورد و اخیراً هم لیگ قطر ژاوی را به خدمت گرفته است اما ما بازیکنانی آوردیم که حتی در تیم ملی کشور خود هم بازی نکردند.
وقتی شما تیمی دارید که بازیکنانش همه فرسوده و پیر هستند، مربیان ما هم که هیچ تغییری نمیکنند و 16 نفر وجود دارند که به ترتیب در تیمها میچرخند و همیشه 12 نفر از آنها در لیگ حضور دارند باعث میشود یک تفکر، یک استیل و یک فرم در لیگ ما بچرخد، اما سوال این است تا کی بچرخد؟ خودمان هم میدانیم مربیان ما به لحاظ دانش روز فوتبال و شرکت در کلاسهای سطح بالا چیزی ندارند، پس باید چه اتفاقی بیفتد تا تیمهای ما بتوانند از آسیا جلو بزنند؟ مربی خارجی هم که میآوریم کسی مثل برانکو است که همه میدانیم سطح او چقدر است یا اگر به خودمان زیاد فشار بیاوریم، شفرها را به فوتبالمان میآوریم!
حالا چطور میخواهیم تحول ایجاد کنیم؟ مربی ثابت، دانش ثابت، آموزش ثابت! الان کمیته آموزش ما که مربی تولید میکند، چند وقت است تلاش میکند سرفصل دروس را تغییر دهد؟ اکنون 23 سال است 50 صفحه جزوه را تدریس میکنیم. خب، آن طرف میرویم این چیزها را میبینیم، این طرف هم که همه مربیان ما ثابت هستند و فرمولِ ماندن را یاد گرفتهاند. اگر ما این فرمول را یاد بگیریم، همه چیز نابود میشود. باید اجازه دهیم فوتبال به صورت طبیعی، مربیانی که خوب هستند را انتخاب کند و مربیانی که چیزی ندارند را پس بزند. الآن در فوتبال ما یک مربی در یک فصل، سه بار از تیمهای خود جدا میشود، اما باز هم هنوز پای خود را از هواپیما روی زمین نگذاشته، میرود سر تمرین تیم دیگر. ما اجازه ندادهایم فوتبال خودش مربیان خوب را انتخاب کند و این فرمول طبیعی را دستکاری کردهایم.
از سوی دیگر بازیکن ما کاملاً در فوتبال ماندن را یاد گرفته و میداند که چند بازی در ابتدای فصل انجام دهد و در میانه فصل هم میداند که باید بگوید کجای بدنش درد میکند تا استراحت کند. ضمن اینکه 50 درصد صحنههای داخل فوتبال ما مصنوعی و تمارض است و بازیکن الکی خود را زمین میزند. زمانی که فوتبال اروپا را نگاه میکنیم، میبینیم که چطور بازیکنان به خاطر یک توپ میجنگند و تلاش میکنند.
اکثر تیمهای بزرگ ما نیز حتی زمین تمرین ندارند و هر روز یک جا تمرین میکنند. هیچ وسایل کمک آموزشی هم وجود ندارد. شما برای اینکه بفهمید چرا 25 سال است نتوانستهاید قهرمان آسیا شوید، تمام این فاکتورها را کنار هم بگذارید. آموزش، مربیان شاغل، بازیکنان، لژیونرها و سختافزار. ما در فوتبالمان به چمن میگوییم سختافزار، در حالی که اکنون در فوتبال دنیا، چمن جزو نرمافزار محسوب میشود. شما این مجموعه را کنار هم قرار دهید و ببینید چطور ممکن است این امکانات را نداشته باشید و بگویید انشاالله سال دیگر قهرمان میشویم. به این ترتیب ما باید حتماً یک فکر اساسی انجام دهیم و بزرگان فوتبالمان یک اتاق فکر تشکیل دهند تا از این وضعیت خارج شویم.
دیدگاه تان را بنویسید