مربیانی که از نیمکت یک تیم کنار می روند، خیلی زود شغل جدیدی پیدا می کنند و اصلا بیکار نمی مانند.
جی پلاس؛ فوتبال ایران طی روزهای اخیر، باز هم شاهد تغییراتی روی نیمکت تیم هایش در لیگ برتر بود. تغییراتی که بسیاری در آن تردید دارند که آیا می تواند مثبت و نتیجه بخش باشد یا خیر. به عنوان مثال، ساکت الهامی این فصل را در حالی شروع کرد که صاحب تیم بود و خودش از ابتدا اصطلاحا تیم خود را بسته بود. او هدایت مس رفسنجان را برعهده داشت اما با گذر زمان، نتوانست در نیم فصل اول آن نتایجی را که انتظار دارد کسب کند و از نیمکت این تیم کنار رفت و جای خود را به محرم نویدکیا داد.
با این حال، الهامی پس از این ناکامی مدت زیادی از فوتبال دور نماند و بلافاصله به تیم پیشین خود یعنی نساجی بازگشت. البته که الهامی در این موضوع صرفا یک مثال است و این مسئله قطعا می تواند مصداق های دیگری هم داشته باشد اما این رفت و آمدهای تکراری و پینگ پنگی این سوال را ایجاد می کند که آیا فوتبال ایران از این اتفاقات سودی می برد؟ یعنی وجود تعدادی مربیان به خصوص و مشخص که مدام از این تیم به آن تیم منتقل می شوند و فارغ از این که چه نتیجه ای بگیرند هرگز بیکار نخواهند بود، می تواند آورده فنی برای فوتبال ایران داشته باشد؟ آیا هیچ مربی دیگری در ایران و جهان وجود ندارد که ارزش این را داشته باشد که مدیران فوتبالی ریسک کنند و نیمکت تیم هایشان را به او بسپارند و مدتی هم به او زمان بدهند تا بتواند کار خود را انجام دهد؟
قطعا هر مدیرعامل و هیئت مدیره ای این آزادی را دارد تا با هر سرمربی ای که تشخیص داد، مذاکره و همکاری کند اما آیا آن مدیران با خود نمی اندیشند که فلان مربی اگر مربی کارآمدی بود، پس چرا در همین فصل با تیمی دیگر نتوانست خوب کار کند؟ آیا پاداش موفق نبودن، باید دریافت شانسی مجدد در موقعیتی دیگر باشد یا عقل حکم می کند کسی که موفق نبوده، مدتی از فضا فاصله بگیرد و بعد از مدتی با بازسازی خود و رفع نقاط ضعف، یک بار دیگر شانس خود را برا ورود به عرصه حرفه ای امتحان کند؟ در فوتبال ایران اما انگار قرار نیست کسی هرگز بیکار و دور از فضا باشد.
حضور الهامی در نساجی در حالی اتفاق افتاده که این تیم بعد از کنار رفتن سیدمهدی رحمتی، آلکاراس را از اسپانیا برای هدایت این تیم به قائمشهر آورد اما حالا به فاصله ای خیلی کم، دوباره این مربی اسپانیایی برکنار و ساکت الهامی انتخاب شده است. شبیه این اتفاق در تیم فولاد هم رخ داد و مارتینس اسپانیایی پس از چند هفته حضور روی نیمکت این تیم، از کار برکنار شد. این مدل تغییرات و جایگزینی ها جز این که به منابع اقتصادی باشگاه ها لطمه بزند و همچنین آن ها را در رقابت های لیگ از رقبای دیگر عقب بیندازد، چه فایده دیگری دارد؟ اگر مدیران باشگاه ها با علم و دانش و تحقیقات این دو مربی خارجی را انتخاب کرده اند، پس چرا به این سرعت آن ها را کنار گذاشتند و از آن ها حمایت نکردند تا بتواند پس از مدتی، تیمی خوب و آماده را روانه رقابت ها کنند؟ اگر هم نسبت به ضعف های آن ها آگاه بودند و می دانستند که آن ها کیفیتی ندارند، پس چرا از اول نیمکت تیم هایشان را به آن ها سپردند؟ آیا در فوتبال ایران پاسخی برای این سوالات هست؟